واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: گرامیداشت رهبر فقید جهادی افغانستان/ دولت سالگرد مرگ ربانی را تعطیل رسمی اعلام کرد کابل - ایرنا - دولت وحدت ملی افغانستان امروز - یکشنبه - سالگرد شهادت «برهان الدین ربانی» از چهره های مشهور رهبران جهادی و رییس جمهوری فقید و پیشین این کشور را تعطیل رسمی اعلام کرد.
«برهان الدین ربانی» عصر 29 شهریور ماه سال 1390 هنگامی که از نشست «بیداری اسلامی» در تهران به کابل بازمی گردد، با طراحی و فریب کاری طالبان به شهادت رسید.در آن روز، دو تن از فرماندهان ارشد گروه طالبان با هماهنگی «محمد معصوم استانکزی» رییس دبیرخانه شورای عالی صلح افغانستان، برای تقدیم پیام صلح به دیدار «ربانی» رفتند.پیام آوران صلح طالبان با همراهی رییس دبیرخانه شورای عالی صلح افغانستان به منزل او راهنمایی می شوند و یکی از این دو نفر که بمبی را در دستار خود پنهان کرده بود، هنگام احوالپرسی سرش را در مقابل وی خم می کند و بلافاصله بمب را منفجر می سازد و یکی از خوش نام ترین رهبران جهادی افغانستان را در سن 71 سالگی به شهادت می رساند.«استانکزی» که اینک سرپرستی وزارت دفاع افغانستان را به عهده دارد، در این حادثه زخمی و به بیمارستان منتقل می شود. «صلاح الدین ربانی» وزیر امور خارجه فعلی افغانستان فرزند این رهبر جهادی است.سراسر زندگی ربانی مبارزه و آگاهی رسانی است. خود وی خاطره ای از فرار از دست پلیس افغانستان در زمان پادشاهی «داود خان» نقل می کند و می گوید: «تپه تلویزیون کابل، دوره های گذشته را به یادم می آورد. روزهای سخت و ناامیدی را. روزی که من از چنگال پلیس «داوود خان» فرار کردم. محمد داوود در اواخر سال 1352 به تحریک چپی ها به تعقیب و دستگیری رهبری و اعضای ارشد نهضت اسلامی افغانستان پرداخت. پلیس به خانه من و مرحوم نیازی حمله کرده بود. استاد نیازی اسیر پلیس شد و من خانه نبودم. با خبر دستگیری استاد نیازی، من به خانه نیامدم و سه روز در خانه دوستان مخفی شدم. در مخفیگاه با خود فکر کردم که راه دیگری وجود ندارد، سرانجام پلیس دستگیرم می کند. اگر من در جاهای دیگر به دست پلیس اسیر شوم، کار بدی خواهد بود. از مخفیگاه بیرون آمدم و به خانه رفتم. خانواده ام گمان می کردند که من دستگیر شده ام. در خانه وصیت نامه نوشتم و نام چند نفری را که از آنها قرض داشتم، یادداشت کردم تا پول های شان را بدهند. سپس به دانشگاه آمدم، به این فکر که دستگیری ام در دانشگاه بهتر و آبرومندانه تر است. وقتی داخل دانشگاه شدم، بدون توقف به کلاس رفتم و به تدریس پرداختم. هنوز ساعت درس تمام نشده بود که چند افسر پلیس با لباس پلیسی و شخصی داخل کلاس شدند و گفتند که با شما کار داریم. از آنها اجازه خواستم تا دقایقی به من اجازه دهند. به دانشکده رفتم تا پایان نامه های دانشجویان کلاس چهارم را به آنان بازگردانم . بعدا به دستور پلیس وارد دهلیز دانشگده تعلیم و تربیت شدم. در انتهای راهرو یک خودروی پلیس آماده انتقال من به زندان بود. در چند متری انتهای راهرو قرار داشتم که دانشجویان از پشت سر با صدای بلند گفتند: «استاد برگرد تسلیم نشو»، رویم را برگرداندم. دیدم جمع کثیری از دانشجویان پشت سرم قرار داشتند. ایستادم و به پلیس گفتم به مسوول خود بگویید یک دقیقه به اینجا بیاید. پلیس به طرف خودرو رفت و من با دانشجویان از در دیگر دانشکده حقوق خارج شدم. با عجله سوار تاکسی شدم و به منطقه «کارته سخی» رفتم. از آنجا تا نیمه های تپه بالا آمدم. نمی دانستم که کجا بروم و چه کنم. یکی از دانشجویان همراهم که از جلال آباد بود، پیشنهاد کرد که به خانه آنها و از آنجا به «کنر» بروم. به سرعت حرکت کردیم. بعد از آن، تعقیب و دستگیری دانشجویان در دانشگاه شدت گرفت. از «کنر» به مناطق قبایلی پاکستان رفتیم و از آنجا به شهر پیشاور رسیدیم.ربانی پس از 19 سال زند گی در خارج از کشور و رهبری جمعیت اسلامی افغانستان، به زمامداری رسید. او در دوران ریاست جمهوری خود و پیش از آن، روابط حسنه ای با جمهوری اسلامی ایران داشت. وی در دوران ریاست جمهوری، روزهای تلخ و دشواری را تحمل کرد. هیچ زمامداری در تاریخ افغانستان چون او در کاخ ریاست جمهوری زیر بارانِ گلوله نبوده است. «گلبدین حکمتیار» نخست وزیر وی نیز مقابل او صف آرایی کرد و به جنگ پرداخت و برای مبارزه با وی تا آستانه ائتلاف با طالبان پیش رفت، اما طالبان ائتلاف وی را نپذیرفتند.«الیوروا» نویسنده و محقق فرانسوی در باره رهبر جمعیت اسلامی افغانستان می نویسد: «ربانی در محل تقاطع سه جریان فکری قرار داشت که از ویژ گی های جمعیت اسلامی است. فرهنگ کلاسیک، اسلام معنوی و اسلام سیاسی. تلفیق یک چنین تفکری در جهان اسلام نادر است». «ویلهلم دیتل» نویسندۀ آلمانی که رهبر جمعیت اسلامی را در دوره جهاد و مقاومت ضد شوروی (1984) دیده است، می نویسد: «ربانی آرام صحبت می کند و تا حد ممکن عصبانی نمی شود. حالت متینی دارد. سخنانش پرمغز است».آساق ** 291** 1610**1545
29/06/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]