واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: ادبيات مقاومت آيينه رشادت اسطورههاي استقامت
فرهنگي
از : مريم جلوداران
ادبيات مقاومت يكي از ابزارهاي مهم براي به تصويركشيدن و بيان واقعيت ها و حوادث جنگ، و آشنا كردن اذهان عمومي و نسلهاي آينده با اين مقوله است.
ابهام زدايي از واقعه جنگ، رفع شبهات، روايت و ثبت حماسهها و ماندگاري اين رخداد شگفت تاريخي رسالت بزرگي است كه به عهده اهل قلم و انديشه گذاشته ميشود تا با زبان گوياي هنر به ويژه شعر و داستان، حماسههاي جنگ را به تصوير كشند.
براي اينكه هويت ملي و تاريخي كشور ما هيچ گاه به دست فراموشي سپرده نشود و حقانيت دفاع هشت ساله ملت ايران در ذهن پرسشگر نسل امروز و آينده با ترديد مواجه نشود بايد در پرداختن به شعر و ادبيات پايداري، اهتمام جدي تري داشته باشيم.
سخن از ايثار و شهادت اسطورههاي عشق و جوانمردي بسيار دشوار است، آنانكه عاشقانه جان در طبق اخلاص نهادند و در هشت فصل عشق حماسهاي جاويد خلق كردند اما در هر حال بايد دلاوريهاي اين اسوههاي استقامت در دفتر پايداري سرزمين ايران ثبت شود.
بايد اذعان داشت با حفظ اين ميراث ارزشمند در واقع از هويت اسلامي و انساني يك ملت آرمانگرا و اصيل پاسداري كردهايم و غافل شدن از اين رسالت تاريخي، بر باد دادن ميراث عظيمي از حماسه و ايثار وجانبازي است كه مي تواند همچون مشعلي فروزان، فراروي نسل آينده قرار گيرد وعبرت آموز باشد.
ادبيات مقاومت و پايداري، برآمده از جوهره و ذات فرهنگ شيعي است و در اين بين امام حسين (ع)، نماد مقاومت و پايداري در مقابل ظلم و كفر و شرك و باطل است.
ادبيات پايداري را بايد در گذشتههاي دور و در واقعه عاشورا و كربلا جستجو كرد زيرا اسطورههاي واقعي ايثار و فداكاري از آنجا نشات گرفت و نسل به نسل در اعصار و دوران مختلف به صورتهاي گوناگون متبلور شد تا اينكه در هشت سال جنگ تحميلي به صورت عيني تر و ملموس تر تجلي كرد.
مردان سبز پوش اين سرزمين نيز به راهي رفتند كه قرنها پيش سيد و سالار شهيدان براي دفاع از اسلام پيموده بود و حضرت زينب (س) به عنوان بهترين وقايع نگار آن حماسه، ادبيات مقاومتي آفريد كه تاكنون هيچ شاعر و نويسنده اي نتوانسته با او برابري كند.
شاعران و نويسندگان از ديرباز با ادبيات مقاومت آشنايي داشتند و با الهام از واقعه عاشورا و جانبازي امام حسين (ع) و ياران با وفايش در اين وادي قلمفرسايي كرده اند.
شعر پايداري و مقاومت در حقيقت شعري است كه دوبال دارد عدالت و آزادي و صاحبان انديشه و قلم با بهرهگيري از اين دو بال، انديشهها و تفكرات خود را با واقعيات در هم ميپيوندند كه محصول اين هنرنمايي همانا خلق اشعار و مطالب نغزي است كه پاسدار و محافظ كرامتهاي انساني دوران جنگ و حماسه است.
با نگاهي به تاريخ شعر مقاومت در ايران درمي يابيم كه اين نوع شعر از زمان
مشروطه آغاز شد و تا قبل از سال ۱۳۲۰شاعراني چون سيداشرفالدين قزويني، محمدتقي بهار، ابوالقاسم لاهوتي، عارف قزويني، ميرزاده عشقي و فرخي يزدي به سرودن آن همت گماشتند.
در اين بين دو نفر از اين شاعران شامل ميرزاده عشقي و فرخي يزدي، جان خود را بر سر اين كار گذاشتند و به دستور رضاخان به قتل رسيدند.
در سير تحليلي شعر مقاومت در ادبيات فارسي نوشته فاطمه محمدي شكيبا پيرامون اين سير و تحولات آن آمده است: در شعر نو، سرودن شعر مقاومت با نيما يوشيج آغاز شد، اما نيما با استفاده از صنعت ابهام در شعر از پي آمدهاي دشوار آن دوري جست.
از سال ۱۳۳۲-۱۳۵۷شعر مقاومت همراه با ابهام و صراحت به مقابله با نابساماني سياسي و اجتماعي پرداخت كه از جمله شاعراني كه به سرودن اين نوع شعر پرداختند ميتوان بعد از نيما يوشيج به افرادي چون مهدي اخوان ثالث، احمد شاملو، محمدرضا شفيعي كدكني، سياوش كسرايي، نعمت ميرزازاده، اسماعيل خويي و خسرو گلسرخي اشاره كرد.
توجه به رويدادهاي مذهبي و بهرهگيري از نقش حيات بخش اسلام در شعر اين شاعران به جز شعرهاي سياوش كسرايي و نعمت ميرزا زاده بسيار اندك است.
موضوعهاي مشتركي كه بيشتر اين شعرا در مورد آن شعر سرودهاند شامل مخالفت با كودتاي ۲۸مرداد، اعتراض به عملكرد دربار و شاه، اعتراض به كشتار و اعدام مبارزان، اعتراض به بيتفاوتي شعرا و بيتعهدي آنها بوده است.
پس از كودتاي ۲۸مرداد شعر مقاومت دچار ركود شد. اما از سال ۱۳۳۷به بعد اوج گرفت و در سال هاي، ۱۳۴۰-۱۳۵۰با اين كه رژيم شاه با قدرت و شدت به سركوب مخالفان خود ميپرداخت اما شعر مقاومت به دليل اوج گرفتن فشار و سركوب و مبارزات امام خميني (ره) و مبارزات مسلحانه به بالاترين حد رشد خود رسيد.
مخاطبان شاعران در آن زمان بيشتر روشنفكران و قشر دانشگاهي بودند و مردم چندان توجهي به اين گونه اشعار نشان ندادند.
ادبيات مقاومت در سالهاي هشت سال دفاع مقدس و پس از آن نيز با اقبال و توجه بيشتري از سوي شاعران و نويسندگان مواجه شد و به دليل روايي و شيوايي بسيار مورد توجه عموم مردم قرار گرفت.
اشعار دفاع مقدس در طول جنگ تحميلي، نقش مهمي در ايجاد انگيزه و روحيه شهادت طلبي و آرمان خواهي و استقامت در رزمندگان داشته و در قالبهاي متنوع سروده شده است.
پيشتازان جريان شعر دفاع مقدس، واحد عزيزي و سيد مهدي شجاعي بودند كه بعدها شاعراني چون جلال محمدي، نصرالله مرداني، ساعد باقري، سلمان هراتي، يوسفعلي ميرشكاك، مشفق كاشاني، فاطمه راكعي در غزل، حميد سبزواري، استاد شهريار و سپيده كاشاني در قصيده، قيصر امين پور، حسن حسيني و ميرهاشم ميري در رباعي و دو بيتي، سلمان هراتي ، عليرضا قزوه، مصطفي عليپور، احمد عزيزي، علي معلم در مثنوي به آنها پيوستند و در زمينه شعر دفاع مقدس نقش مهمي داشتند.
از بهترين سرودهها در اين زمينه ميتوان شعر دوزخ و درخت گردو از سلمان هراتي و غزل تصميم و اجازه از قيصر امين پور و مثنوي بيا عاشقي را رعايت كنيم از حسن حسيني و حماسه چهارده ساله مردان سبز از عبدالملكيان را نام برد.
در پايان به برخي اشعار دفاع مقدس اشاره ميكنيم:
سيد حسين امامي در شعر در وادي بدر خود سروده است:
رزم آوران، شير افكنان، سنگرنشيناناي از مه و خورشيد بالاتر نشينان خورشيد اسلام از شما يكبار ديگر نيرو گرفت و سوزد از آفاق خاور اي فاتحان راه حقاي شير گيران شد صبح جاويد از شما شبهاي ايران
و نيز نصرالله مرداني در شعر واژگان خاك ميسرايد:
اي يلان صف شكن اسطوره شد ايثارتان كوه آهن آب شد در عرصه پيكارتان تندر تكبيرتان طوفان سرخ روزگار نعرههاي نور جاري از گل رگبارتان
آذرخش تيزتان ديوارههاي شب شكست شعله زدخورشيدگل درگلشن پندارتان عليرضا قزوه نيز يكي ديگر از شاعران معروف دفاع مقدس سروده است:
دوستان نااميدم ! دوستان نااميد!
آسماني تر ببينيد، آسماني تر شويد
از خدا پنهان نمانده ست،ازشما پنهان مباد
چند روزي رفته بودم پاي درس با يزيد
گفت :پيرت كيست؟ گفتم:دل - رضي الله عنه-
گفت :عاشق نيستي گفتم :به قرآن مجيد
گفت :امام اول عقلت ؟ نگفتم بوعلي
گفت : امام اول عشقت ؟ نگفتم بوسعيد
گفت :شرط بندگي ؟ گفتم :شهادت گفت :لا
گفتم :آخر صبركن با خنده حرفم را بريد
گفت :لا گفتم ولي پايانش الاالله بود
گفتم :اما آن كه ميبايست ، حرفت راشنيد
آن شهادت نيز تنها اشهد ان لا...نبود
فرق بسيار است بين لفظ اشهدبا شهيد
و از مرحوم قيصر امين پور نيز اين شعر را زمزمه ميكنيم:
سراپا اگر زرد و پژمرده ايم
ولي دل به پاييز نسپرده ايم
چو گلدان خالي، لب پنجره
پر از خاطرات ترك خورده ايم
اگر داغ دل بود، ما ديده ايم
اگر خون دل بود، ما خورده ايم
اگر دل دليل است، آورده ايم
اگر داغ شرط است، ما برده ايم
اگر دشنه دشمنان، گردنيم!
اگر خنجر دوستان، گرده ايم؟!
گواهي بخواهيد، اينك گواه:
همين زخمهايي كه نشمرده ايم!
دلي سربلند و سري سر به زير
از اين دست، عمري به سر برده ايم
بعد از اين عنوان شعري از عبدالجبار كاكايي است كه سروده است:
به شهداي مفقود
بعد از اين پيشانيم طوفاني است
قسمت آيينه ام حيراني است
بعد از اين در آرزوي سوختن
مثل آتش جامه ام عرياني است
دست بگشا و درآغوشم بگير
شانه ام در معرض ويراني است
خاك هرگز لب نبايد ميگشود
راز مرگ لالهها پنهاني است
تا چه پيش آرد سموم هرزه گرد
يکشنبه 5 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1059]