تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند فرمود: «... هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، خداى متعال مى‏گ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826181974




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطره جالب یک زائر از زیارت حرم امام رضا(ع)


واضح آرشیو وب فارسی:عقیق: عقیق :ساعت 7 بعد از ظهر بود تو دفتر پیدا شدگان باب الرضا نشسته بودم. پیرمردی حدودا 70ساله با سبیلهای چنگیزی بلند وقیافه ای مضطرب وعصبی وارد دفتر شد! گفت خانمم را از موقع نماز به بعد پیدا نمی کنم مشخصات خانم رو گرفتیم وثبت کردیم از اون موقع چند ساعتی گذشت وبنده خدا چند مرتبه ای برای اخذ خبر جدید به دفتر مراجعه کرد ولی خبری نبود که نبود ساعت حدود 9 شده بود خدام حرم خانم مسنی را به دفتر راهنمایی کردند. از ظاهرش پیدا بود خیلی خسته ومضطرب است. خدام گفتند ایشون می گه همسرش رو گم کرده وما به اینجا راهمناییشون کردیم. تشکر کردم وخدام رفتند وبرای اینکه اسم ایشون رو تو کامپیوتر ثبت کنم مشخصاتشون رو پرسیدم. بله مشخصات خانوم همون اقای سبیل کلفت بود! سریع به شماره ایشون زنگ زدم. قبل از اینکه آقا بیاید از خانوم پرسیدم چرا به همسرت زنگ نزدی گفت شماره اش رو بلد نبودم! در حال تکلم با خانوم بودم که سرو کله ی پیر مرد پیدا شد. از دور چشمش به خانومش افتاد؛ دو دستی کوبید تو سر خودش. بعد هم مثل ابر بهار شروع کرد به گریه کردن وبا لهجه ی شیرین شمالی از خانومش دلجویی کردن! می تورو بقربون تو کج ...


چهارشنبه ، ۱۸شهریور۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عقیق]
[مشاهده در: www.aghigh.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 488]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن