محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845628217
بازخوانی تاریخ/ روایت آیت‌الله مهدوی کنی از مرشد شدن آیت‌الله منتظری و بچه مرشد شدن انواری در زندان
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: بازخوانی تاریخ/ روایت آیت‌الله مهدوی کنی از مرشد شدن آیت‌الله منتظری و بچه مرشد شدن انواری در زندان
در خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی آمده است که : آقای منتظری مرشد شده بود و آقای انواری هم بچه مرشد. آن شب، شب شادی بود، مخصوصاً که آقای انواری با قامت رشید و بزرگش، بچه مرشد شده بود.
به گزارش نامه نیوز، خاطرات شخصیت‌های سیاسی و مذهبی می‌تواند برای علاقه‌مندان به تاریخ و سیاست ایران بسیار جالب توجه باشد. یکی از این شخصیت‌ها مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی بود. ایشان در خاطرات خود به دوران زندان در رژیم پهلوی و فعالیت‌های فرهنگی در زندان اشاره می‌کند.
در متن این خاطرات آمده است:
در زندان در اعیاد مذهبی دور هم جمع میشدیم و اگر میتوانستیم و اجازه میدادند، از بیرون چیزی میخریدیم یا شیرینی و میوه و چیزهایی را که در وقت ملاقات آورده بودند، برای این شبها نگه میداشتیم و دور هم جمع میشدیم یادم هست یک شب دوستان معرکه گرفته بودند.
آقای منتظری مرشد شده بود و آقای انواری هم بچه مرشد. آن شب، شب شادی بود، مخصوصاً که آقای انواری با قامت رشید و بزرگش، بچه مرشد شده بود. آقای منتظری میگفت: «بچه مرشد! آن چیست که یکی هست و دو نمیشود یا دویی که سه نمیشود؟» آقای منتظری تا 20 میگفت. من تا سه و چهار بلد بودم. اما ایشان تا 20 میگفت که آن کدام 20 است که 21 نمیشود؟
۱۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]
-
سیاسی
پربازدیدترینها