تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مى‏دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826074662




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مردمانی بی شناسنامه در نزدیکی پایتخت! +تصاویر |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: مردمانی بی شناسنامه در نزدیکی پایتخت! +تصاویر
اندک خانوار ساکن در کفتار دره دماوند که شناسنامه ندارند، یارانه ندارند، از سهام عدالت چیزی نمی‌دانند، امکانات خدماتی رفاهی ندارند و سال‌هاست به نزدیک‌ترین روستا نیز نیامدند و هنوز مبادله کالا به کالا انجام می‌دهند، نه خبری از تورم دارند و نه چیزی به نام توافق هسته‌ای و حتی نمی‌دانند دوربین ما چکار می‌کند.
کد خبر: ۵۲۹۰۹۳
تاریخ انتشار: ۱۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۱ - 04 September 2015


اندک خانوار ساکن در کفتار دره دماوند که شناسنامه ندارند، یارانه ندارند، از سهام عدالت چیزی نمی‌دانند، امکانات خدماتی رفاهی ندارند و سال‌هاست به نزدیک‌ترین روستا نیز نیامدند و هنوز مبادله کالا به کالا انجام می‌دهند، نه خبری از تورم دارند و نه چیزی به نام توافق هسته‌ای و حتی نمی‌دانند دوربین ما چکار می‌کند.

 به گزارش «تابناک»، شمیم علاءالدینی در پایگاه خبری تارود می‌نویسد: در سال ۱۳۸۷ گزارشی از روستای کفتار دره تهیه شد، و دریکی از ویژه‌نامه‌های شرق استان تهران به چاپ رسید. در این گزارش صحبت از عدالت محوری در جامعه و واژه عدالت در کشور ما شد که با توجه به این گزارش امیدوار بودم که به این روستا توجه و عنایت خاص شود و ساکنان روستا با امکانات محدود، زندگی را بگذرانند و حداقل یک مقام عالی‌رتبه به این روستا سری بزند. اما این روستاییان هیچ مسئولی را ندیدند. به همین منظور سری به این روستا زدم تا گزارشی داشته باشم.

 روستای کفتار دره در ۶۵ کیلومتری شهر دماوند در شعاع ۱۰۰ کیلومتری پایتخت قرار دارد ولی ساکنانش فاقد شناسنامه و امکانات خدماتی و رفاهی می‌باشند. روستاییان ساده‌ای که روزگارشان را با چند عدد دام در خانه‌های کوچک گلی سپری می‌کنند، این افراد تاکنون وارد شهر نشده و جوانان این روستا تابه‌حال به روستاهای اطراف نرفته و دنیا را در فضای منزل مسکونی خود خلاصه می‌کنند.

 وقتی پای صحبت این افراد نشستم دریافتم که تعدادی از مصاحبه‌شوندگان سال ۸۷ دار فانی را وداع گفته و اکنون زیر خروارها خاک آرمیده‌اند.

در بدو ورود به روستا با خود گفتم زندگی مدرن ماشینی و تکنولوژی پیشرفته نگاهمان را به این واقعیت بسته است که، هستند هنوز هموطنانی که به روش سنتی و قدیمی زندگی می‌کنند. کسانی که امورات زندگی‌شان با ۴۰ الی ۵۰ رأس گوسفند می‌گذرد و برای شستشو ازگل‌های مخصوص استفاده می‌کنند، روستایی که از برق و امکانات تکنولوژی بی‌بهره است و هنوز ساکنان آن بعد از سال‌ها  در یک چهار دیواری کوچک استحمام می‌کنند. آری کسانی که در نزدیکی پایتخت هستند ولی از فرهنگ شهری فرسنگ‌ها فاصله‌دارند!

 پس از یک ساعت پیاده‌روی در داخل دره به کلبه کوچک گلی، محل زندگی خانواده چهار نفری آقای محمد حسینی رسیدیم. آقای محمد حسینی می‌گوید: ما از تورم هیچ‌چیز نمی‌دانیم ولی خشکسالی خسارت زیادی برای ما به بار آورده است. روشنی‌بخش شب‌های تاریک ما گردسوزهای حاوی روغن و پی است که تنها برای دو ساعت از این روشنایی بهره‌مند می‌شویم و هنگام غروب لقمه‌ای نان و ماست خورده و می‌خوابیم تا تاریکی و سیاهی شب بر روشنایی دل ما چیره نشود.

تمام امورات زندگی آقای محمد حسینی با تعدادی گوسفند سپری می‌شود. همسرش می‌گوید: تمام زندگی من در کنار هیزم و یک دیگ گلی جهت پخت لقمه نانی برای دخترانم می‌گذرد، که بعد از نماز صبح به همراه پدر برای امرارمعاش به دامنه‌های کوه می‌روند، تا شب‌هنگام به‌وقت بازگشت شام صرف کنند.



 مادر خانواده آهی می‌کشد و با دست‌های چروکیده زلفان آشفته‌اش را درون روسری پنهان می‌کند و می‌گوید: امسال گرمای بیش‌ازحد و کمبود باران خسارات زیادی به درختان و مزارع وارد کرده و روستا را با کمبود شدید آب مواجه کرده است. او ادامه می‌دهد: پدران ما سه چهار نسل است که در این روستا زندگی می‌کردند و هم اکنون نیز ما ساکن این روستاییم. زندگی ما قدیمی و سنتی است تنها روشنایی کلبه‌های مان چراغ‌های گردسوز و فانوس است.

دختران آقای محمد حسینی ۴۳ و ۴۷ ساله و مجرد هستند درحالی‌که دیگر امیدی به زندگی مستقل نخواهند داشت، دختری که سرخی آتش گونه‌هایش را سرخ گون کرده است می‌گوید: جوانی‌ام را با این بزغاله‌ها گذرانده‌ام و کاری غیر از دوشاندن شیر و پختن نان و تهیه ماست بلد نیستم، من فقط نمازخواندن و قرآن را به لطف مادرم یاد گرفته‌ام.


از این خانواده جدا می‌شویم و به راهمان ادامه می‌دهیم تا به خانواده دیگر برسیم و گزارشی برای خوانندگان داشته باشیم، پس از ۴۵ دقیقه راه رفتن در یک آفتاب سوزان به خانواده‌ای دیگر می‌رسیم.

پسر که ابراهیم نام داشت و فارسی بلد نبود پس از دیدن من شروع کرد به کردی صحبت کردن و گفت: از سال ۸۷ که شما به این روستا آمده‌اید هیچ مسئول دیگری به ما سر نزده است و ما هنوز هیچ امکاناتی نداریم. ابراهیم به همراه پنج خواهر، یک برادر، پدر و مادرش در این خانه گلی زندگی می‌کند و می‌گوید: زندگی در طبیعت را دوست دارم، فضای پاک این محیط را به فضای آلوده شهری ترجیح می‌دهم.

ابراهیم هنوز سواد خواندن ندارد، شناسنامه هم ندارد و از سهام عدالت و امکانات شهری نیز بی‌بهره است و با بیلی که در دست دارد کشاورزی می‌کند.

مادر خانواده با لبانی خندان و چشمانی اشک‌بار به سراغ من آمد و گفت: حدود ۶۲ سال است در این مکان زندگی می‌کنم و شما تنها کسانی هستید که به سراغ ما آمده‌اید و جویای حال ما شدید. او می‌گوید ۱۵ ساله بودم که به این منطقه آمدم و تاکنون شهر را ندیده‌ام. روستای ما تغییری نکرده، فقط تعدادی از افراد از بین رفته‌اند. او می‌گوید دخترانم بزرگ شده‌اند و چون ارتباطی با روستاهای اطراف نداریم همچنان مجرد مانده‌اند، همسرم همانند سال‌های قبل هرروز با دختران برای چرای گوسفندها به دامنه کوه می‌رود. این مادر آهی می‌کشد و می‌گوید: هنوز آب شیرین را از پنج کیلومتری کوه تهیه می‌کنیم، ظرف‌هایمان را با گل و نوعی سبزی مخصوص شستشو می‌دهیم و برای استحمام با چوب آب داخل دیگ را گرم کرده و خودمان را می‌شوییم. او همان اتاق گلی چند سال پیش را به من نشان می‌دهد و می‌گوید: همچنان نه نفرِ در این اتاق زندگی می‌کنیم.

این گزارشی بود از روستای کفتار دره، مردمی که در نزدیکی پایتخت هستند ولی از امکانات شهری چیزی نمی‌دانند. از مسئولان انتظار می‌رود حداقل با یک سرکشی به این مردمان، حداقل همانند هر ایرانی، آن‌ها را از یارانه بهره‌مند سازند.












این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن