تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 3 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق و باطل به مردم (و شخصيت افراد) شناخته نمى شوند بلكه حق را به پيروى كسى كه از آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818036915




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کارخانه‌هایی‌که چهره اصفهان را تغییر دادند


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: کارخانه‌هایی‌که چهره اصفهان را تغییر دادند
تشکیل هشت کارخانه نساجی در دوره رضاشاه چهره اجتماعی شهر اصفهان را تغییر داد؛ کارخانه‌های وطن، ریسباف، زاینده‌رود، شهرضا، صنایع پشم، نختاب، پشمباف، رحیم‌زاده و کارخانه نساجی دهش.
آفتاب : این کارخانه‌ها هر یک برای خود یک تا سه هزار نفر کارگر می‌خواستند. معمولا نیز به‌صورت سه شیفته کار می‌کردند.


 مسلما این جاذبه برای نیروی کار، اصفهان را به‌صورت آهن‌ربایی برای نیروهای کار شهرهای اطراف در آورد. به همین خاطر مهاجرت‌ها شدت یافت و به یک‌باره ترکیب جمعیتی شهر دستخوش تغییر شد.


به گزارش دنیای اقتصاد، یکی از مراکز کارگر فرست به شهر اصفهان سرزمین بختیاری بود و یکی از این کارگران عزت‌الله باقری. او از روستای «وانان» در آن سوی شهرکرد، به همراه کل خانواده خود به اصفهان مهاجرت کرد. خوشبختانه او قلم به دست گرفته و سرگذشت و خاطرات خود را نوشته است. 


به همین خاطر ما می‌توانیم به بخشی از واقعیت‌های زندگی کارگران کارخانه‌ها و نیز اوضاع اجتماعی شهر اصفهان در دوره پهلوی اول و دوم در اصفهان دست پیدا کنیم. 


باقری درباره ترکیب و خاستگاه اجتماعی کارگران نساجی می‌نویسد:


«کارگران کارخانه‌ها را اساسا مهاجران روستایی و ورشکستگان کارگاه‌های سنتی تشکیل می‌دادند. غیر از اینها عده‌ای از کردها هم بودند که در زمان رضاشاه به اصفهان تبعید شده بودند و در کارخانه‌ها کار می‌کردند که بعد از شهریور 20 همه برگشتند ولایت خودشان» (باقری، 1387، ج 1، ص 162)...


او درباره زاغه‌نشین‌هایی که کارگران در آنها سکونت داشتند و نیز جایی که خودشان در آنجا زیسته‌اند می‌نویسد:


«در مهر 1319 پیاده رفتیم اصفهان پیش یکی از دایی‌ها و مادر بزرگم که مقیم اصفهان بودند. رفتیم به محله قبله دعای اصفهان یک خانه خرابه که صاحبش هم آن را ترک کرده بود پیدا کردیم که سرپناهمان باشد. 


به دنبال یک خرابه دیگر رفتیم تخت فولاد در کاروانسرایی از عهد شاه عباس سکونت کردیم. حالا آن اتاق‌ها و طویله‌ها را خانواده‌هایی مثل ما اشغال کرده بودند. خانواده‌های پرجمعیت کارگران کارخانه‌های پشمباف، نور، وطن و رحیم‌زاده(باقری، 1387، ج 1، ص 165) سه نفر از برادرها و دو نفر از خواهر‌ها توی کارخانه‌ها مشغول کار بودیم. 


هر شب دو سه نفرمان توی کارخانه‌ها بودیم.» (باقری، 1387، ج 1، ص 166) او در بخش دیگری از خاطراتش تاکید دارد که خانواده‌های دیگری نیز در آن شرایط به‌سر می‌بردند: «در آن خرابه‌هایی که توصیف کردم و ما مدتی زندگی می‌کردیم خانواده‌های دیگری هم اقامت داشتند و آنها هم اغلب کارگر کارخانه بودند. 


اغلب آنها از چهار محال و بختیاری بودند. در آن خرابه‌ها ما اوقات زیادی را صرف صحبت در مورد ظلم و ستم خوانین بختیاری و آوارگی خودمان می‌کردیم.» از علل این مهاجرت خشکسالی و آفات نیز بود، «خشکسالی و آفات در چند سال پی در پی و عدم حمایت خان.»


در این شرایط معلوم است که وضعیت غذایی آنها چگونه بوده است:


«فراموش نمی‌کنم که در آن اوایل وقت ناهار و شام به من چه می‌گذشت. غذای معمولی کارگران نان بیات بود و ماست یا لبو یا سرکه شیره یا در فصل میوه هندوانه و خربزه. ولی همین ماست و سرکه شیره و غیره را هم می‌باید از کافه‌چی نسیه می‌گرفتیم و موقع دریافت حقوق و دستمزد بدهی‌مان راتسویه می‌کردیم.»


در این کلنی‌های کارگری ازدواج نیز صورت می‌گرفت اما این ازدواج‌ها بر اساس چارچوب‌های تعریف شده و دارای خط‌کشی‌های مشخص با بخش‌های دیگر جامعه میهمان بود.


«اصولا فرهنگ و تفکر حاکم به نحوی بود که کارگران فقط با کارگران در می‌آمیختند. اغلب کارگران مرد با زنان کارگر ازدواج می‌کردند. ده‌ها پسر و دختر خانواده‌های کارگر را سراغ دارم که با هم ازدواج کرده‌اند مثل دو تا از خواهر‌های من. 


اگر کارگری وضع نسبتا خوبی داشت ممکن بود یک پیشه‌ور دخترش را به زنی قبول می‌کرد ولی معمولا اعضای سایر اقشار و طبقات مثل بازاری و کاسب و غیره سراغ دخترهای کارگران نمی‌رفتند... . دختر کارخانه‌ای در میان سایر طبقات مردم مقداری نداشت.


 اما بعدها که جنبش کارگری پا گرفت، برای کارگران هویت و حیثیت بالایی ایجاد کرد و ازدواج با یک کارگر، چه دختر و چه پسر، افتخار هم داشت و روشنفکران و بازاریان زیادی با کارگران ازدواج کردند. اصلا بعضی از کادرهای حزب توده سعی می‌کردند خودشان را به‌صورت و هیات کارگران در بیاورند.»


شرایط کار او در کارخانه نیز زیاد مطلوب نبود. باقری می‌نویسد:


«من در سال 1319 در قسمت بافندگی کارخانه وطن کار می‌کردم. دستمزد ما به‌صورت کارمزدی پرداخت می‌شد. میزان آن بنا به نرخی که تعیین شده بود بسته به آن بود که چند متر پارچه بافته باشیم. 


به این ترتیب روزهای جمعه و تعطیل حقوقی دریافت نمی‌کردیم. هیچ‌گونه مرخصی هم در کار نبود. چه استحقاقی و چه استعلاجی. هیچ‌گونه حمایتی از کارگران نمی‌شد و هیچ مرجعی برای رسیدگی به شکایت‌های کارگران وجود نداشت.» (باقری، 1387، ج 1، ص 199) در این شرایط سخت «برای اینکه بتوانم هزینه خانواده پر جمعیتمان را تامین کنم مجبور بودم شبانه‌روز کار کنم و در واقع هر هفته جمعه شب وارد کارخانه می‌شدم و صبح روز جمعه بعد از کارخانه می‌رفتم بیرون».


وجود این شرایط باعث شده که نخستین جرقه‌های پیوستن به جنبش چپ در قالب حزب توده در ذهن این افراد محروم شکل بگیرد:


«ناخودآگاه نسبت به مردم دارا نفرت داشتم. طبیعی هم بود که نسبت به کسانی هم که در منتهای رفاه بودند احساس نفرت کنم. گاهی اوقات از همه کسانی که مکنتی داشتند مثل خان ده متنفر بودم.»






تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن