واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۰ شهريور ۱۳۹۴ (۱۰:۴۰ق.ظ)
بحران پناهجويان در اروپا؛ تهديد يا فرصت گروه بين الملل خبرگزاري موج؛
در چند ماهه گذشته بحران مهاجران به بزرگترين مشکل و تهديد همبستگي اتحاديه اروپا تبديل شده است. اظهار نظرهاي متفاوت و مختلفي نيز در مورد اين بحران ايراد شده است. از مهاجر يا پناهجو خواندن اين افراد که از کشورهاي آسيايي و آفريقايي راهي شمال اروپا مي شوند تا بحث در مورد مقابله نظامي يا ديوار کشي در مناطق مرزي براي مقابله موثر با سيل پناهجويان.
با وجود آنکه تاکنون تمامي بحث هايي که حول محور پناهجويان صورت گرفته است از آنها به عنوان يک تهديد براي کشورهاي اروپايي ياد کرده اند اما؛ به نظر مي رسد ويشکا فيشر، وزير امورخارجه پيشين آلمان نظر ديگري در اين مورد دارد.
فيشر در يادداشت خود مي نويسد: در پي قرن هاي متمادي، قاره اروپا درگير جنگ ، قحطي و فقر بود و ميليون ها انسان در شرايطي که از وضعيت مناسب اقتصادي و اجتماعي محروم بودند، از اين قاره مهاجرت کردند.
آنها براي فرار از بدبختي و يافتن مکاني بهتر براي زندگي خود و فرزندانشان، در سراسر شمال آتلانيک ، آمريکاي جنوبي و حتي مسير هاي دورتر مانند استراليا سفر کردند. از همه آنها در بحث مهاجرت و پناهندگان، به عنوان مهاجران اقتصادي ياد مي شد.
در طول قرن بيستم، آزار و اذيت نژادي، سرکوب سياسي، و نابساماني هاي دو جنگ جهاني را بايد علل اصلي مهاجرت (داخلي و خارجي) در کشورهاي اروپايي دانست.
امروز، اتحاديه اروپا يکي از ثروتمندترين مناطق اقتصادي جهان است و اکثر مردم اروپا براي دهه ها در فضاي کشورهايي دموکراتيک و مسالمت آميز، زير نظر حقوق اساس زندگي کرده اند و بدبختي ها و مهاجرات هاي سال هاي پيش اين قاره به حافظه دور تاريخ اروپا (اگر فراموش نشده باشد) سپرده شده است.
با اين حال اين قاره خود را در حال تهديد مي بيند و اين بار اين تهديد نه از سوي روسيه که از سوي کشورهاي فرامنطقه اي و افرادي فقير به اين قاره تحميل شده است.
در حالي که از اوايل تابستان امسال شاهد سيل مهاجراني هستيم که با استفاده از قايق ها در درياي مديترانه در پي رسيدن به قاره سبز بودند و در اين ميسر نيز بسياري غرق شدند، بعد از ۲۶ سال از فروپاشي ديوار برلين در اين قاره، باز شاهد درخواست ها و اقدامات اجرايي براي ساخت ديوار هاي جديد و تبعيد هاي دسته جمعي در اروپا هستيم.
بعد از ظهور بحران مهاجران در اروپا شاهد اجراي سياست هاي بيگانه ستيزي و نژادپرستي در سراسر کشورهاي اروپايي هستيم و باز اقدامات و بينش هاي احزاب راست افراطي و ملي شايع شده است.
هم زمان بايد گفت که اين تنها آغاز بحران است و در آينده اين احساسات براي انزجار از پناهندگان براي بازگشت به سرزمين شان وخيم تر نيز خواهد شد.
به نظر مي رسد اتحاديه اروپا و بسياري از اعضاي اين اتحاديه که از مجهزترين و بزرگترين سيستم هاي رفاهي در جهان برخوردار هستند از لحاظ سياسي، اداري و اخلاقي در اين بحران غرق خواهند شد.
اين بحران به طور قطع خطر قابل توجهي را براي اتحاديه اروپا ايجاد خواهد کرد. در واقع هيچ کس معتقد نيست که اعضاي اتحاديه اروپا بتوانند به صورت جدا، به خصوص کشورهاي يونان و ايتاليا به عنوان تاثير پذير ترين کشورها از اين بحران ، براي مقابله با چالش هاي بلند مدت تحميل شده توسط مهاجران اقدامات لازم را عملي کنند.
بسياري از کشورهاي اروپايي نيز با رد سياست ها و تلاش هاي اتحاديه اروپا در برابر بحران پناهجويان موجب اتخاذ مواضع تهديد آميز براي همبستگي اين اتحاديه شده اند و اتحاديه اروپا را به سمت فروپاشي هدايت مي کنند .
در واقع مي توان گفت؛ همه کشورهاي اروپايي بحران حاضر را در مجاورت کشورهاي خود احساس مي کنند و اتحاديه اروپا تاکنون نتوانسته است سياست هاي اجرايي قابل توجهي را در قبال اين بحران عملي کند.
واضح است که اتحاديه اروپا براي مقابله موثر با اين بحران همه گير در اروپا، مي بايد در صدد تقويت سياست هاي خارجي و امنيتي خود از جمله سياست هاي همسايگي در اروپا برآيد. اجرايي نکردن سياست هاي متناسب با بحران پناهجويان از سوي کشورهاي اروپايي را بايد شکست بزرگي براي اروپا دانست.
سه دليل مختلف براي تشديد بحران پناهندگان در اروپا مي توان ذکر کرد؛ ادامه رکود اقتصادي کشورهاي حوزه بالکان،آشفتگي ها در بيشتر مناطق خاورميانه و جنگ داخلي در برخي از کشورهاي آفريقايي. گفتني است؛ مي توان تشديد درگيري ها در شرق اوکراين را نيز به عنوان دليل چهارم تشديد بحران پناهجويان در اروپا قلمداد کرد.
با وجود تاثير کم سياست هاي کشورهاي اروپايي در مناطق درگيري و تنش هاي جهاني از جمله خاورميانه و مرکز آفريقا، اين کشورها بايد براي کنترل وضعيت پناهجويان در کشورهاي مبدا اقدامات لازم را انجام دهند.
داستان کشورهاي غرب بالکان با اين حال داستان متفاوتي دارد. کرواسي عضو اتحاديه اروپا است و مونته نگرو و صربستان مذاکرات خود براي عضويت رسمي در اين اتحاديه را آغاز کرده اند و آلباني و مقدونيه را نيز نامزد الحاق به اتحاديه اروپا هستند. يوسني و هرزگوين و کوزوو را نيز بايد از کشورهاي بالقوه الحاق به اين اتحاديه دانست.
اين امر نشان مي دهد که اتحاديه اروپا در اين منطقه تاثير قوي و باثباتي دارد. پس چرا اتحاديه اروپا حضور خود در اين منطقه را بيشتر نمي کند؟ اتحاديه اروپا در غرب بالکان مي تواند در پروژه هاي نوسازي و زير ساخت هاي اقتصادي و ادراي حضور مستمري داشته باشد.
بعد از فروپاشي شوروي اعضاي کشور روماني از سوي کشورهاي اروپايي با تبعيض نژادي خاصي روبرو شدند که باعث شد بيشتر اعضاي اين کشور در مشاغل صنعتي و غير ماهر مشغول کار شوند. اين را مي توان يک مشکل پان اروپايي دانست.
اما؛ با اين وجود اين افراد به زودي جزيي از شهروندان اروپايي محسوب شدند و در پي آن فقر شديد در روماني نيز کاهش يافت.
ادامه تبعيض عليه اهالي کشور روماني را بايد يک رسوايي براي اروپا، اتحاديه اروپا و حتي نامزدهاي عضويت در اين اتحاديه دانست.
بحران پناهندگان را نيز مي توان در همين بستر ديد. بحران پناهندگان در تابستان سال جاري علاوه بر همه مشکلاتشان، بحران عميق تري را براي اروپا به ارمغان خواهند آورد و آن را بايد در حوزه جمعيت شناسي اروپا ديد.
با وجود همه ابن تهديد ها اروپا که در پي تامين امنيت و رفاه بيشتر براي شهروندان خود است مي تواند نظر تهديد دانستن پناهجويان را رها کند و به آنها به عنوان يک نيروي کار پويا نگاه کند که با توجه به جمعيت بازنشسته اروپا در سال هاي آينده مي توانند فرصتي براي فضاي اقتصادي اروپا به شمار آيند.
نويسنده : يوشکا فيشر وزير امور خارجه آلمان و معاون صدراعظم از ۱۹۹۸-۲۰۰۵
منبع:project-syndicate
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]