واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: «تعبیر وارونه یک رویا» و تحقیر سیستم اطلاعاتی ایران
برای چنین کارهایی باید هنرمندانی آستین بالا بزنند که شاید به رنگ ارغوان ها را ساخته اند! کسانی که این گفتمان را خوب فهم کرده اند؛ به اجزای آن مسلط هستند و دغدغه های آن را درک می کنند! با همه احترام به کارگردانانی که نبردهای اطلاعاتی را در حد بازی دزد و پلیس می دانند، بهتر است آنان همان دزد و پلیس ها را بسازند!
کد خبر: ۵۲۷۹۵۴
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۹ - 30 August 2015
اخیرا سریال تلویزیونی تعبیر وارونه یک رویا به کارگردانی مسعود جیرانی از شبکه اول سیما در حال پخش است؛سریالی که درون مایه اصلی آن تلاش سرویس های جاسوسی بیگانه برای ترور دانمشندان و کارشناسان هسته ای کشور و مقابله دستگاه های اطلاعاتی کشور با این تلاش ها و خرابکاری هاست.
به گزارش «تابناک»،آنچه در این سریال بیش از هر چیز دیگری به چشم می آید،نمایش ساده انگاری از فعالیت های سرویس های جاسوسی در ایران و در مقابل ناشیانه برخورد کردن دستگاه اطلاعاتی با این توطئه های حتی ساده لوحانه است؛ کارگردان این اثر همچنان که ساده لوحانه به روند فعالیت های جاسوسی دشمنان نگاه کرده است، به همان اندازه مهارت نیروهای اطلاعاتی ایران را در برخورد با این توطئه ها نیز زیر سئوال برده است.
بر اساس این گزارش گاهی نهادهای مرتبط لازم می دانند که شرح اشراف اطلاعاتی و فداکاری ها و ایثارگری های سربازان گمنامی که شبانه روز در حال مراقبت و پاسداری از این مرز و بوم هستند در قالبی نمایشی و جذاب به مردم نشان داده شود تا هر لحظه و هر دم در نکته این نکته در بطن جامعه ساری و جاری باشد که برای این آب و خاک انسان های نازنینی وجود دارند با تیزهوشی و صلابت در حال انجام وظیفه هستند و در مواقع لزوم خود و خانواده شان را فدا می کنند؛ اما این نباید این بدان معنا باشد که صرفا به هدف به نمایش گذاشتن این صلابت ها و فداکاری ها در قالب یک سریال، یک کارگردان یا یک تهیه کننده اصل ماجرا را در روایتی ضعیف زیر سئوال ببرد.
آنچه که این شب ها مردم در قاب تلویزیون می بینند، مامورانی کلافه و احساساتی هستند که به یک کارگر ساده اعتماد می کنند و همه چیز را کف دست او می گذارند و او هم به همان سادگی همه آنان را با عناصری که قصد دارند خرابکاری انجام دهند در میان می گذارد و در نهایت هم خودش کشته می شود و هم دو نفر از نیروهای اطلاعاتی ایرانی را به کشتن می دهد و در نهایت هم باعث ربایش مهندس هسته ای و خارج کردن آن توسط عناصر خارجی از کشور می شود.
تازه پس از این ناکامی ها، مامور اطلاعاتی ایران که می بیند از عناصر بیگانه رکب خورده است در تعقیب تروریست ها از ماموران خودی جدا می شود و با پای پیاده به سمت مرز حرکت می کند تا آنان را دستگیر کند و احتمالا هم این کار را می کند و موفق هم می شود!
در واقع سریالی با چنین سناریویی نه تنها هدف سفارش دهندگان احتمالی را محقق نمی سازد، بلکه در بین مردم خدانکرده باعث تمسخر و تحقیر نیروهای خدوم این بخش هم می شود. چه بسا که چنین عملیات هایی هم در عالم واقع اتفاق افتاده باشد، اما کارگردان و تهیه کننده چنان این سریال را از پیچیدگی ها و سختی های یک اتفاق اطلاعاتی خالی کرده اند و آن را دم دستی کرده اند که گویا فقط بنا بوده کاری برای رفع تکلیف انجام دهند یا پولی بگیرند و به هر حال کاری را تحویل دهند؛ کارهای رفع تکلیفی هم همه می دانند که از آن نتیجه ای به دست نخواهد آمد! برای چنین کارهایی باید هنرمندانی آستین بالا بزنند که شاید به رنگ ارغوان ها را ساخته اند! کسانی که این گفتمان را خوب فهم کرده اند؛ به اجزای آن مسلط هستند و دغدغه آن را درک می کنند! با همه احترام به کارگردانانی که نبردهای اطلاعاتی را در حد بازی دزد و پلیس می دانند، اما بهتر است آنان همان دزد و پلیس ها را بسازند!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]