محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854799731
نقش سازمان سيا در جنایت دفتر نخست وزیر
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
نقش سازمان سيا در جنایت دفتر نخست وزیر بررسي پروندهي کشميري نشان ميداد که او پس از مدتي به ستاد نيروي هوايي ملحق شده است. ساختمان مرکزي سيا در ايران، در همان ستاد قرار داشت.
به گزارش فرهنگ نیوز -تاریخ انقلاب : سیدرضا زوارهای پیش از انقلاب از حقوقدانان حامی حرکت انقلابی مردم و نهضت امام بود. با تشکیل جمعیت حقوقدانان او از جمله وکلایی بود که کار دفاع از مبارزان محبوس در زندانهای رژیم پهلوی را به صورت رایگان برعهده میگرفتند. زوارهای پس از انقلاب ابتدا به سمت دادستان انقلاب اسلامی تهران منصوب شد. سپس مدتی به معاونت اداری مالی وزارت کشور نقل مکان کرد و از آنجا به شهرداری تهران رفت و مدیریت شهری را تجربه کرد. وی در نخستین دورۀ مجلس شورای اسلامی حائز آرای لازم شد و به نمایندگی از مردم تهران به مجلس راه یافت. مرحوم زواره ای پس از انفجار دفتر نخست وزیری در ۸ شهریور ماه سال ۱۳۶۰ از جمله افرادی بود که معتقد بود دستگاه قضایی به خوبی کار شناسایی عوامل انفجار را صورت نداده است. تا جایی که در ۲۶ مرداد ۱۳۶۱ وزیر دادگستری را به مجلس کشاند و در سوالی از سید محمد اصغری وزیر وقت دادگستری خواستار پیگیری پرونده انفجار دفتر نخست وزیری شد. آنچه در زیر می خوانید خاطرات وی از آن روزهاست که «تاریخ انقلاب» از کتاب خاطرات وی انتخاب کرده است.******چگونگي انتخاب شهيدان رجایي و باهنرپس از انفجار حزب و شهادت مرحوم بهشتي و ديگران، مسئلهي رياستجمهوري رجائي مطرح بود. وقتي بنيصدر عزل شد،مرحوم رجائي به رياستجمهوري انتخاب گرديد و آقاي باهنر هم نخستوزير شد.يک روز قبل از انفجار، بحثهايي در حزب مطرح شد. آيتالله خامنهاي (مقام رهبري) ترور شده و در بيمارستان به سر ميبرد. آن زمان، شوراي حزب براي نخستوزيري تصميم ميگرفت. چهار نفر هم براي وزارت در نظر گرفته شدند. اما قبل از آنکه اين چهار نفر را نام ببرم، ميخواهم به مطلبي اشاره کنم.يک روز آقاي هاشمي با من تماس گرفت و گفت کار واجبي با شما دارم. وقتي به حضورشان رسيدم، گفت: «آقاي رجائي خيلي اصرار دارد من نخستوزير بشوم، تو نظرت چيست؟» من گفتم: «اين کار را نکنيد. الان شما مجلس را اداره ميکنيد و هشتاد نفر آن طرفي هستند. معلوم نيست اگر آنها قدرت پيدا کنند، چند نفر ديگر به آنها اضافه شود. چون، به هر حال ما روي روحيهي آنها تجاربي داريم. فردا که نخستوزير شديد، اگر هر روز يک وزيرتان را به مجلس بکشند، چه خواهي کرد؟» بعد هم مثال زدم که ما در دهات اصطلاحي داريم براي کسي که کار اصلي خود را از دست بدهد. دربارهي چنين کسي ميگويند فلاني دهکدهي خود را فروخت و کدخدا شد. شما هم اگر رفتي و نخستوزير شدي، کدخدا شدهاي. به هر حال تأکيد کردم که اين کار به صلاح مملکت نيست و زمان جنگ است و....آقاي هاشمي با چند نفر ديگر هم مشورت کرد. بعضيها گفته بودند بد نيست و برخي هم مخالفت کردند. آنگاه آقاي هاشمي اسامي را به خدمت امام برد و با ايشان مطرح کرد. مرداد ۱۳۶۰ بود.جلسهي فوقالعادهاي گذاشته شد تا امام نظرشان را بگويند. در آن جلسه امام دربارهي افرادي که نام برده ميشد، معمولاً ميفرمود که بد نيستند. آن روز آقاي هاشمي وقتي رسيد که جلسه شروع شده بود. ايشان از اعضاي شورا عذرخواهي کرده و گفت: «دو نفر به ليست چهار نفره اضافه کنند». چهار اسم قبلي عبارت بودند از: آقاي پرورش، آقاي عسكراولادي، مرحوم باهنر و آقاي ولايتي، که دربارهي ايشان ترديد دارم. دو نفري را هم که آقاي هاشمي اضافه کرد، عبارت بود از: مهندس موسوي و زوارهاي. بعد هم توضيح داد که آقاي رجائي دربارهي خود ايشان نظر نخستوزيري داشتهاند، اما آقاي هاشمي قضيه را با امام و برخي دوستان مطرح کرده است و همگي بر اهميت مجلس تأکيد نمودهاند. سپس شروع کرد به صحبت دربارهي آقاي موسوي. ولي امام با خنده گفت که او حالا وزارت خارجه را اداره کند.نکتهي ديگري را هم مطرح کردند قريب به اين مضمون که شما را به خدا، اگر ناچار شديد باهنر را نخستوزير کنيد، كس ديگري را در امور اجرايي نياوريد. چون ميدانستند که نظر مرحوم رجائي، بيش از همه به روي باهنر است و با يکديگر رفاقت قديمي دارند.به اين ترتيب، مرحوم باهنر به نخستوزيري رسيد.پيگيري عاملان انفجارروزي آقاي مهدوي به من پيشنهاد کرد که: «شما بيا و ادارهي کميته را به عهده بگير». گفتم: «يعني چه؟ من وزارت کشور را اداره ميکنم، چرا بايد به کميته بروم». چند روز بعد گفت: «پس به نيروي انتظامي و شهرباني برويد». گفتم: «نه حوصلهاش را ندارم!»وقتي ماجرا را با آقاي هاشمي در ميان گذاشتم، گفت: «قضيه بودار است. چون نظر ما به روي نخستوزيري است، نه کميته». البته من ميتوانستم علت آن را حدس بزنم. ماجرا زير سر کساني بود که چپ و راست با مرحوم رجایي تماس ميگرفتند و سفارش ميکردند مرا از وزارت کشور بردارد. اينک، چون کميته تازه تشکيل ميشد، ميخواستند ادارهي آن را به عهدهي من بگذارند. براي من تفاوتي نميکرد. اما قضيه بيشتر در اين وادي بود.سرانجام براي تصميمگيري نهايي جلسهاي در نخستوزيري گذاشتيم و استاندارها هم شرکت کردند. آقاي هاشمي و مرحوم باهنر به روي قضيه نظر قطعي داشتند. مقام معظم رهبري هم که در آن زمان به علت جراحات ناشي از ترور بستري بودند. به هر حال در اين تضادها به اين نتيجه رسيدند که آقاي مهدوي ابقا شود. فرداي آن روز من از وزارت کشور استعفا کردم. به اين ترتيب، در روز انفجار نخستوزيري، من در وزارت کشور نبودم.پس از جريان استعفا، آن روزها کار خاصي نداشتم. گاهي به حزب ميرفتم. اما از همان شب اول انفجار، براي همهي ما جاي سؤال بود. چون اعلام شد که دادگستري بايد به قضيه رسيدگي کند. در حالي که همانطور که من در حزب هم مطرح کردم، يک جوان پانزده شانزده سالهي فريبخورده که روزنامهي منافقين را ميفروشد، براي محاکمه بايد به دادسراي انقلاب برود. اما وقتي نخستوزيري مملکت را منفجر ميکنند، دادگستري بايد رسيدگي کند؟ جريان چيست؟به هرحال مدتي گذشت. انتخابات رياستجمهوري بلافاصله برگزار شد. من هم کانديداي مجلس شدم و هم کانديداي رياستجمهوري. البته، در اين فاصله و حتي بعد از انتخابم به نمايندگي، مرتب آيتالله مهدوي افرادي را بهعنوان واسطه ميفرستاد تا من معاونت انتظامي وزارت کشور را بپذيرم. اما قبول نکردم و مجلس را ترجيح دادم.يک شب در حضور آقاي جلالالدين فارسي بحث پيگيري عاملان انفجار پيش آمد. همه ناراحت بودند. آقاي فارسي از من خواست بروم و ببينم قاضي پرونده چه ميکند. من امتناع داشتم. چون قضيه خيلي مشکوک به نظر ميرسيد و در ميان اجساد، يکي ساختگي بود. وقتي سه تابوت را به مجلس آوردند، دکتر زرگر از نمايندگان مجلس که پيشتر وزارت بهداري را داشت، اجازه داد روي آنها را باز کنند. اجساد سوختهشده و تنها از روي دندانها قابل شناسايي بودند، اما يکي از آنها فقط کيسهاي بود محتوي کميخاکستر. در صورتي که امکان نداشت کسي به واسطهي انفجار يک بمب اين طور از ميان برود و حتي استخوانهايش هم پودر شود. جسد مزبور متعلق به کشميري بود که در ادامه ذکر حالش را خواهم آورد. اما سؤال اين بود که چه کسي آن جسد را ساخته و چرا ساخته است؟خلاصه آنکه آن شب آقاي فارسي از من خواست جريان را پيگيري کنم. روز بعد به نزد قاضي پرونده رفتم. عدهاي از بچه هاي اطلاعات نخستوزيري اطراف قاضي نشسته بودند. يک ميز ناهارخوري بزرگ در وسط سالن قرار داشت. مشتي ورقه هم روي آن پراکنده شده بود. ساختمان به يکي از شاهزادههاي رژيم پهلوي تعلق داشت.عوامل آنها قبلاً اطلاع داده بودند که قرار است من به آنجا بروم. از قاضي پرسيدم: «پرونده کجاست؟» به همان اوراق پراکنده اشاره کرد. گفتم: «تو قاضي هستي!؟ اين چه جور پروندهاي است؟»بعد در رابطه با قضيه از او اطلاعاتي خواستم. او هم گفت: «چند نفري را بازداشت کردهايم». پس از بررسي فهميدم بازداشتشده ها کارمندان بيچاره ي نخستوزيري هستند که هيچ ارتباطي با انفجار ندارند. ديدم اين طور نمي شود. فرستادم چندتايي پوشه خريدند و آوردند. گفتم: «پروندهي هر کسي را جدا کنيد». کمينگذشت که متوجه شدم اينها به طور کلي مسير عوضي را در پيش گرفتهاند و به دنبال ريشهي قضيه نيستند. به حضور مرحوم رباني املشي رفتم که دادستان کل کشور و عضو شوراي مرکزي حزب بود. داستان را برايشان بازگو کردم. ايشان هم مرا در جريان اظهارات خواهر کشميري قرار دادند و عکسها و اسنادي در اختيارم گذاشتند که از خانهي پدر کشميري به دست آمده بود. خواهر کشميري گفته بود که برادرش همهي اسناد مربوط به نخستوزيري و کارهايش را برده است. اما از باقي اسناد روشن ميشد که کشميري در قبل از انقلاب، مديرعامل يک شرکت انگليسي واقع در خيابان وزراي سابق بوده و رفت و آمدهاي زيادي هم با کشورهاي حاشيهي خليجفارس داشته که ساواک را نسبت به عضويت او در سازمان سيا مشکوک کرده بود. البته ساواک خودش زير نظر سيا بود و نميتوانست برخوردي با او داشته باشد.در زمرهي عکسهاي به دست آمده تصاويري از سفرهاي اروپايي پدر و مادر کشميري وجود داشت که يکي از آنها خيلي زشت و زننده بود که نشان ميداد اينها چه خانواده ي کثيفي هستند و به هيچ چيز پايبندي ندارند.وقتي سوابق بعد از انقلابش را بررسي کردم، متوجه شدم در سال ۱۳۵۸ کههادوي دادستان کل بود، او و مهندس رضوي از طرف سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي براي کمک بههادوي معرفي شده بودند. پس از مدتي هم به رکن دوم ارتش ملحق شدند؛ يعني جايي که تمام اسناد سري مربوط به مستشارهاي آمريکايي، کارهاي انجام گرفته، دستورها و خلاصه تمامياطلاعات و ضد اطلاعات ارتش در آنجا نگهداري ميشد.نقش سازمان سيا در انفجاربررسي پروندهي کشميري نشان ميداد که او پس از مدتي به ستاد نيروي هوايي ملحق شده است. ساختمان مرکزي سيا در ايران، در همان ستاد قرار داشت. ساختمان نه طبقهي زنبوري که ابراهيم يزدي در ۱۲/۱۱/۵۷ دربارهي آن برايم تعريف کرده و گفته بود تمامياسناد سيا دربارهي ايران و کل خاورميانه در آنجا قرار دارد و بايد حفظ شود. آن زمان من بهعنوان دادستان انقلاب آنجا را لاک و مهر کرده بودم. اما همانطور که گفتم تنها تا يازدهم ارديبهشت ۱۳۵۸ اين سمت را داشتم.يک شب بچههاي حفاظت اطلاعات در جلوي ستاد نيروي هوايي، کشميري را با يک کيف سامسونت گرفته بودند که محتوي اسناد فوقسري سيا بود. باقري، فرمانده نيروي هوايي او را بازداشت ميکند. اما وي اذعان مي دارد که حزب اين اسناد را خواسته است و از آنجايي هم که وزير مشاور معرف ايشان بود، باقري صلاح نمي داند که او را در بازداشت نگاه دارد. چند روز بعد هم کشميري، معاون وزير مشاور در امور اجرايي ميشود. در حالي که تا آن تاريخ، تا آنجا که من اطلاع دارم سابقه نداشت وزير مشاور، معاون داشته باشد و فقط يک رئيس دفتر در اختيار او بود. کمي بعد هم پيش نماز رجایي ميگردد.براساس تحقيقات من، در روز حادثه، همهي افراد حاضر در دفتر نخستوزيري، پشت ميزي بزرگ و طويل نشسته بودند. يک سر ميز مرحوم رجایي نشسته بود؛ سپس نخستوزير، يعني مرحوم باهنر، بعد از آن آقاي مهدوي، وزير کشور، که آن روز دير رسيده بود. پس از آن رئيس شهرباني و دبير شوراي امنيت، خسرو تهراني. بعد از آن هم دو طرف ميز تا آخر نمايندهي نيروها نشسته بودند. مطلب مشترکي که همهي آنها در بازجويي گفتند، اين بود که در آن جلسه، کشميري، منشي شورا بوده و در قسمت جلو، جاي خسرو تهراني نشسته بود. صندلي خسرو تهراني هم در انتهاي غربي ميز نشسته قرار داشت. کشميري کيفش را مي گذارد؛ بعد برميخيزد، چاي مي ريزد و جلوي مرحوم رجایي و باهنر ميگذارد. سپس چند دقيقه اي با تهراني در گوشي نجوا مي کنند. آنگاه به انتهاي سالن مي رود و درست زماني که قصد داشته است از اتاق خارج شود، بمب منفجر ميگردد.برد مادهي منفجره حداکثر دو يا سه متر بوده است. چند نفر از حاضرين از جمله معاون فرمانده ژاندارمري و مرحوم دستجردي، رئيس شهرباني نيز که در زمان حادثه، نزديک باهنر نشسته بودند، زخميشدند، اما براي بقيه اتفاقي نيفتاد. متخصصين هم ميگفتند بمب فقط در محدودهاي حداکثر تا سه متر قدرت تخريب داشته است. با اين همه، براي کشميري که در دورترين فاصله از آن قرار داشت، جسدي ساخته بودند که فقط يک کيسه خاکستر بود!بيشک او با اتومبيلش که در بيرون قرار داشت از صحنهي حادثه فرار کرده و با خانوادهاش از کشور خارج شده بود. در صورتي که عدهاي سعي ميکردند او را جزء شهداي واقعه به شمار آورند.مرحوم رباني از من خواست دربارهي اين قضيه تحقيق کنم. چون، من گفته بودم که قاضي اهل اين حرفها نيست. نه اينکه سوءنيت داشته باشد، در واقع اصلاً اين کاره نيست. توان کار را ندارد. بعد هم گفتم اگر شما از من ميخواهيد چنين کاري انجام دهم، شرطهايي دارم. اول اينکه بايد يکي از ساختمانهاي مصادرهاي را در جاي مناسب که از نظر امنيت و حفاظت تأمين باشد، در اختيارم قرار دهيد. صدو پنجاه نفر نيروي سپاهي، پنج اتومبيل و دو ميليون تومان هم پول نقد نياز دارم تا تحقيقات را شروع کنم. دادگستري و دادسراي انقلاب را هم قبول ندارم. به همين خاطر براي بازجويي افراد، بايد جاي مطمئن در اختيارم باشد. در ۴۸ ساعت اول بازجويي هم نياز به کمترين آزاري نيست. راحت ميشود طرف را به راه آورد. در نهايت هم در کمتر از ۷۲ ساعت حقيقت را ميگويد.آقاي رباني هم پذيرفت و رفت، اما تا يک هفته خبري نشد. بعد هم محافظين من گفتند: آقاي نبوي، که همه کارهي نخست وزيري است يک پيکان فرستاده که هر کدام از لاستيکهاي آن به يک طرف ميرود و فرمانش هم لق هست. من هم گفتم ماشين را پس بفرستند. چون من که آن را براي خودم نميخواستم. مايل بودم روند کار تسريع شود. بعد هم اطلاع دادم که ديگر حاضر به ادامهي کار نيستم. در شوراي مرکزي حزب، در حضور آقاي هاشمي، مقام رهبري و مرحوم املشي هم گفتم که ديگر به تحقيقات ادامه نميدهم.اما مطلبي که ميخواهم در اينجا بگويم اين است که کشميري عضو سيا بود. نخستوزيري را هم سيا منفجر کرد، اما به اين راحتي حاضر نبود کشميري را قرباني کشتن رجایي کند. رجائي در رفت و آمدهايش گاهي روي ترک موتور اين و آن سوار ميشد. ميتوانستند به راحتي او را بزنند. اينکه منافقين بمبگذاري را به خودشان نسبت دادند، پوششي براي کشميري بود. حالا او رفته است اما شما بدانيد امريکا در درون دولت، فردي به مراتب قويتر از کشميري دارد. در غير اين صورت کشميري را قرباني اين کار نمينمود. بلکه، سعي ميکرد او را در دستگاه نگاه دارد. پس آدميبه مراتب قويتر دارد که ممکن است آقايان بيست سال ديگر متوجه شوند. زماني اين حرف را در حضور آقاي مسيح مهاجراني گفتم، ايشان ناراحت شد و گفت: «چرا به ديگران چنين نسبتهايي ميدهي». گفتم: «من با کسي کاري ندارم. فقط نظر خودم را ميگويم».سال ۱۳۷۱ يازده سال بعد از انفجار، موجي رسانههاي اروپايي و آمريکايي را برداشت. يکي از مقامات سيا اعلام کرده بود که نخستوزيري ايران و حزب جمهوري اسلامي را عوامل خود ما منفجر کردند. آن وقت روزنامهي جمهوري شروع به چاپ مقالاتي عليه آمريکا نمود. آن روز به آقاي مهاجري گفتم: «يادت هست من در سال ۱۳۶۰ و يک ماه بعد از حادثه اين حرف را زده بودم؟»
94/6/8 - 09:01 - 2015-8-30 09:01:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]
صفحات پیشنهادی
از عامل جنایت دفتر نخست وزیر، شهید ساختند!
۸ شهریور ۱۳۶۰ به روایت آیت الله امامی کاشانی از عامل جنایت دفتر نخست وزیر شهید ساختند بسیار ساده لوحانه است اگر گمان کنیم این اشتباه سهوا پدید آمده که تکه هایی را که به عنوان تکه های بدن کشمیری در یک کیسه پلاستیک جمع شده با عنوان شهید کشمیری مطرح شود ولی جسد سالم برادر شهیدمااسناد متهمین دفتر نخست وزیری +عکس
صراط در روز 8 شهریور 1360 محمدعلی رجایی رییس جمهوری و محمدجواد باهنر نخست وزیر وقت به همراه گروهی از اعضای هیات دولت در انفجار دفتر نخست وزیری به شهادت رسیدند عامل اصلی بمب گذاری شخصی به نام مسعود کشمیری است هر سال همزمان با هشتم شهریور ماه نام مسعود کشمیری به عنوان عنصری کهپیام وزیر بهداشت به نخستین سمینار کنترل بیماریهای واگیر در چارچوب پروژه قلب آسیا
پیام وزیر بهداشت به نخستین سمینار کنترل بیماریهای واگیر در چارچوب پروژه قلب آسیاوزیر بهداشت در پیامی به نخستین سمینار کنترل بیماریهای واگیر در چارچوب پروژه قلب آسیا موسوم به فرآیند استانبول گفت گفت و گو در حیطه سلامت بین کشورهای منطقه و حتی فرامنطقه زمینه صلح و دوستی را بیش اانتصاب نخستین وزیر زن محجبه در تاریخ ترکیه
انتصاب نخستین وزیر زن محجبه در تاریخ ترکیه دولت موقت ترکیه به نخست وزیری احمد داوداوغلو برای اولین بار در تاریخ این کشور یک زن محجبه را به عنوان وزیر معرفی کرد خبرگزاری ایرنا دولت موقت ترکیه به نخست وزیری احمد داوداوغلو به تایید رجب طیب اردوغان رییس جمهوری این کشور رسید درایندولت لبنان در مقابل دفتر نخست وزيري اين کشور ديوار حائل ايجاد کرد |اخبار ایران و جهان
دولت لبنان در مقابل دفتر نخست وزيري اين کشور ديوار حائل ايجاد کرد یکی از معترضان در این مکان گفت این دیوار برای جدا کردن ما از دفتر نخست وزیری نیست بلکه برای جدا کردن مردم از مسئولان فاسد است نصب این دیوار نمی تواند از ادامه اعتراضات ما ممانعت کند بلکه موجب افزایش اعتراضات ما خنخست وزیر موقت یونان سوگند یاد کرد
نخست وزیر موقت یونان سوگند یاد کرد خانم واسیلیکی تانو به عنوان نخست وزیر موقت یونان سوگند یاد کرد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از خبرگزاری صداوسیما مراسم ادای سوگند نخست وزیرموقت پنجشنبه شب در محل اقامت رئیس جمهور یونان در آتن برگزار شد واسیلیکی تانو شصت و پنجاخبار تایید نشده از تمدید ریاست بارزانی/ پیشنهاد نخست وزیر اقلیم برای حل بحران
اخبار تایید نشده از تمدید ریاست بارزانی پیشنهاد نخست وزیر اقلیم برای حل بحران در حالی که برخی منابع کرد از موافقت احزاب اقلیم کردستان با تمدید دو ساله ریاست بارزانی بر این اقلیم خبر میدهند نخست وزیر اقلیم برگزاری همهپرسی را شیوهای مناسب برای حل بحران ریاست در این منطقه میداسازمان محیط زیست، دفتر حزب سیاسی ابتکار شده است
معاون اسبق سازمان محیط زیست در نامه ای سرگشاده خطاب به معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست این سازمان را دفتر یک حزب سیاسی خواند و نوشت فعالیت های سیاسی شما طی دو سال گذشته نشان از آن دارد که توجه به محیط زیست و حفظ آن اولویت دوم شماست و هم چنان سیاست آمیخته با جنجال سرلوحه کارنخست وزیر عراق در پی اعمال فشارهای سیاسی، روند اصلاحات را متوقف کرد
سرویس خارجی اعمال فشارهای سیاسی و اقدامات حقوقی مانع از آن شد نخست وزیر عراق به روند اصلاحات خود که اخیراً آغاز کرده بود ادامه دهد و او به طور موقت اصلاحات را متوقف کرده است در شرایطی که تظاهرات و تحرکات مردمی برای درخواست از حیدر العبادی نخست وزیر عراق جهت انجام بیشتر می شودعضو دفتر سیاسی جبهه مردمی برای آزادی فلسطین در گفتوگو با فارس: انتقاد سازمان ملل از تجاوزگری عربستان به یمن ش
عضو دفتر سیاسی جبهه مردمی برای آزادی فلسطین در گفتوگو با فارس انتقاد سازمان ملل از تجاوزگری عربستان به یمن شعاری است آمریکا مانع توقف جنایات علیه مردم یمنعضو دفتر سیاسی جبهه مردمی برای آزادی فلسطین انتقاد سازمان ملل از جرائم جنگی عربستان در یمن را صرفا شعارهایی تو خالی خواند و گ-
سیاسی
پربازدیدترینها