تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837060319
مدیرعامل سابق پرسپولیس حرفی که میخواست را زد!
واضح آرشیو وب فارسی:پایتخت: به گزارش پایتخت ؛ امیر عابدینی در صحفه اینستاگرام خود ضمن انتشار تصویری از علی کریمی که این روزها مثل خود او بیرون از گود پرسپولیس نشسته است، با نقل داستانی به طور کنایه آمیز به منتقدانش تاخت. عابدینی نوشت: درود به شما. طرف چرخ ماشینش پنچر شد زد کنار و با سرعت جک زد و چرخ درآورد. مهره ها را گذاشت تو قالپاق و رفت زاپاس رو آورد بندازه زیر ماشین که از بد حادثه پاش خورد به قالپاق و مهره ها افتاد توى جوى آب که از بخت بدش آب هم رونده و با سرعت مهره ها رو برد و هر چه توى جوى گشت چیزى نیافت. ناامید نشست لب جوب، چند دقیقه اى گذشت طرف لحظه به لحظه ناامیدتر می شد که حالا چه خاکى به سر کنه که صدایى گفت آقا آقا برگشت پشت سرش و نگاه کرد دید پشت نرده ها یک مرد نسبتا میان ساله که صداش می کنه. با تعجب دید روى تابلوئى نوشته به نرده هاى تیمارستان نزدیک نشوید. بی خیال مرد شد. مرد دوباره صداش کرد گفت آقا چته ماتم گرفتى. طرف توجه نکرد دوباره صداش کرد این بار با عصبانیت گفت آخه بتو چى بگم قصه مهره ها رو گفت. مرد پشت نرده ها خندید و گفت اینکه غصه نداره از هر چرخ یک مهره باز کن ببند به آن چرخت برو ...
یکشنبه ، ۸شهریور۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایتخت]
[مشاهده در: www.paytakhtpress.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]
-
گوناگون
پربازدیدترینها