واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: hg133227th May 2007, 10:26 AMعلمدار مدتها بود میخواستم در باره علمدار و تاریخچه آن و رویدادهایش مطالبی پیدا کرده وبنویسم و در این مورد به افراد زیادی مراجعه کردم که بی نتیجه بود ولی دوستی دانشمند از علمداریهای ساکن تهران که بوسیله خواندن مطالب وبلاگ ,اینجانب را پیدا کرد و وسیله ای شد برای آشنایی اینجانب با کتاب (علمدار شهر جاوید ). گرچه این کتاب اشکالات فراوانی دارد ولی بعضی مطالب آن مورد استفاده اینجانب در وبلاگ شهرستان جلفا قرار خواهد گرفت . گرچه امروزه دیگر جدا کردن قسمت شمال و جنوب این شهراز همدیگر امکان پذیر نیست (نویسنه کتاب نیز با تمام تلاشی که برای این منظور کرده است کاملا ناموفق بوده است) میبینید حتی زمان تهیه مطالب کتاب نیز (از 1364 تا1385) این امر ممکن نبوده است. این دو آبادی اکنون شهر واحدی است زیبا و آباد ومتحد , گرچه کج اندیشان و تنگ نظران هنوز با بعضی کارهای نابخردانه خود موجبات کندی پیشرفت آن را فراهم می کنند. اینها باید باور بکنند که علمدار دیگر قدمگاه و چند کوچه ی تنگ و تاریک نیست و گرگر هم فقط خیمه گاه , باکوچه های باریک نمی باشد. علمدار گرگر شهر واحدی است بنام هادیشهر (بقول آقای فرشید یا ملایی علمداری, گاهی علمدار گرگر و گاهی هم گرگر علمدارنمیباشد .) و روز بروز گسترش می یابد و ترقی میکند و چون خورشیدی درخشان بر پیشانی کشور عزیزمان ایران پرتو افشانی میکند.آقای فرشید علمداری در وجه تسمیه علمدار چنین مینویسد: در اردبیل و اطراف آن شش طایفه زندگی میکردند که نام آنها به شرح زیر است : طایفه آق قویونلو به ریاست و فرمانروایی اوزون حسن به معنی دارندگان گوسفندان سفید. طایفه قره قویونلو به ریاست قره یوسف به معنی صاحبان گوسفندان سیاه. طایفه شاملو , طایفه استاجلو به ریاست مصطفی خان استاجلو, طایفه روملو که تیمور لنگ پس از تسلط روم شرقی عده ای حدود دویست هزار نفر از روم شرقی بعنوان اسیر به اردبیل آورد طایفه تکه لو به معنی دارندگان بز نر. در اواخر قرن هشتم هجری قمری بین قبیله تکه لو و قبایل دیگر بر سر مرتع و مسائل دیگر خصومت و دشمنی روی داد و گروهی از تکه لو جدا شده و از سواحل شمالی رود ارس خودرا به اطراف ایروان و اردوباد رسانیده وپس از عبور از از رود ارس به نقطه فعلی علمدار آمده و اسکان گزیدند. ..... تکه(به فتح تا) در زبان ترکی به معنی بز نر سالخورده است (لی) همان لوی معروف است پسوند کلمه و صفت نسبی می باشد . آنها در اثر زد و خورد و کشمکشهای های پی در پی که بر سر , زمین و مرتع با طوایف دیگر داشتند به این کوچ مبادرت کرده بودند آنها پس از استقرار در محل فعلی علمدار به دلیل نا ملایماتی که بر سر تصاحب و اسکان همیشگی در مکانی , متحمل شده بودند نام محل سکونت خود را عالم دار نهادند . یعنی عالم ودنیا برای ما تنگ است. دار بمعنی تنگی جا در ترکی میباشد.و بعد در اثر کسرت استعمال عالم تبدیل به علم در نتیجه علمدار نامیده شد. ابتدا در گروه کوچکتری ادامه حیات میدادند شغل آنها دامداری و.......... سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 470]