واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
همهچیز زیر سر انگلیس؟! وبلاگ > تاجیک، نصرت اله - باور بفرمائید دیگر انگلیس آنچنان سر بزرگی ندارد که همه چیز زیر آن باشد. شک دارید؟ لطفا" با نویسنده همراه شوید. بیشک انگلیس به دلیل سیستمی که پایه گذاری کرده و یک دموکراسی قدیمی، نظام مصالحه سیاسی و اجتماعی، تسامح فرهنگی حتی بیش از سایر کشورهای اروپائی همراه با قوه قضائیه مستقل را در درون خود جا داده یکی از موثر ترین کشورهای کنونی در صحنه بین الملل. طبیعی است تنظیم سیاست خارجی متوازن و کارآ با چنین کشوری از بدیهی ترین وظایف وزارت امور خارجه کشور است.
از دولتی نظیر انگلیس بدلیل دید راهبردی به مقولات سیاست خارجی و روابط بین الملل و منفعت گرائی در تعاملات خارجی نیز، انتظاری جز این نبود که رویکرد جدید ایران برای اعتماد سازی و تفاهم با جامعه بین المللی را به سرعت و با حفظ اصول و پرستیژ انگلیسی که همواره با غرور خاص اروپائی همراه است خوش آمد بگوید و اگر تاخیری در سفر به ایران بعد از رقبای آلمانی، فرانسوی و ایتالیائی خود دارد نیز ناشی از همین اصول است. رویکردی که هدفش علاوه بر از بین بردن زمینه های بی اعتمادی و سوء ظن بیمورد، پذيرش بعضي محدوديتهاي موقتي براي نه تنها رفع تحريمهاي ظالمانه بلكه احقاق حق ناديده انگاشته شدنش در تحولات منطقهاي و بينالمللي است.
خلاصه حرف من در زمينه توافق ايران و غرب در چند مقاله يك ماه گذشته اين است كه ما در قبال امتيازاتي كه دادهايم حتي اگر روغن ريخته را نذر امامزاده كرده باشيم، حيف است كه هدفمان را فقط رفع تحريمها قرار دهيم. پشت سر گذاشتن دوران تحريمي براي ايجاد يك زندگي بهتر براي مردم ضروري است اما بايد جزيي از يك هدف بزرگتر باشد. من آن را رساندن ايران به جايگاه منطقه و جهانياش و پذيرش مسوولانه نقش سازنده تمدن و موقعيت ژئوپولتيكي ايران ميدانم كه اگر در آن مسير حركت كنيم حتما نه تنها رفع تحريمها محقق خواهد شد بلكه ميتواند ميزان خطاپذيري سياست ساير كشورها در منطقه را نيز كاهش داده و از اتلاف سرمايه و انرژي جهاني نيز جلوگيري كند.
در صحنه كنوني تعاملات بينالمللي و روند شدت يافتن كاهش تدريجي منابع طبيعي اين يك امر بديهي است كه كشورها بهدنبال منافع خود باشند و انگليس هم در سياست خارجي كشوري منفعتگرا است. براي رشد و توسعه كشورها و فراهم كردن يك زندگي بهتر همراه با رفاه براي مردم هر سرزمين، نياز به تلاش بيشتر نهتنها توسط دولتها بلكه سازمانهاي عمومي و مردمنهاد براي تامين منابع مورد نياز يك وظيفه ضروري و اوليه است و ايران و انگليس در دو صحنه سياست خاورميانهاي و همكاري در زمينه ورود ايران به بازارهاي جهاني ميتوانند همكاري سازنده و مفيدي داشته باشند.
اما ديد سنتي به نقش و نفوذ انگليس در ايران، براي ساليان دراز ناشي از مداخلات بيحد و مرز در شؤونات كشور بود. ولي ديگر نبايد خود را اسير موهوماتي كرد كه در دنياي كنوني مجالي براي ابراز ندارد بلكه تداوم چنين تفكراتي وهن سياست و حكومت و نقش زنده و پوياي مردم، نهادها و سازمانهاي مستقر در ايران است. آن سبو بشكست و آن پيمانه ريخت! آن مداخلات ناشي از عدم وجود نظريه و سيستم حكومتي، نبود نظامي مقتدر و كارآ و بر عكس وجود حكومتي متكي بر شخص و افراد خاص، وابستگي و ضعف و خودفروختگي بعضي از دستاندركاران بود. اما هماكنون كه سيستمي پويا و زنده كه با همه اشكالات و مشكلاتش بهدنبال رفع نقايصش است و جامعهاي جوان، سر زنده و اميدوار دنبال مطالبات داخلي و خارجي خود هستند و سهم خويش از اقتصاد جهاني و منزلت اجتماعي طلب ميكنند، در چنين شرايطي ديگر نبايد اسير نظريههاي تئوري توطئه و توهمي ماند و لذا بايد براي طي دوران گذار و ورود به صحنه جديدي از تعاملات بينالمللي به واقعيات وجودي اين كشور توجه كرد. پيام مقاله واضح است و اميدوارم خوانندگان عزيزي كه با نويسنده همراه شدند، موافق باشند كه انگليس براي سياست خارجي كشور مجموعهاي از فرصتها و تهديدات است اما توانمنديهاي كنوني ما كه ناشي از برتري نقاط قوت بر ضعف ما در صحنه تعاملات بينالمللي است، ميتواند به افزايش فرصتها بر تهديدات بينجامد و دو كشور به شراكت قابل اعتمادي با يكديگر بينديشند كه منافع مردم هر دو كشور را تامين و از مصرف شدن منابع در اقدامات غيرضروري جلوگيري كند. منبع: روزنامه اعتماد مورخ 2.6.94
چهارشنبه 4 شهریور 1394 - 17:26:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]