واضح آرشیو وب فارسی:مهر: کاروان زیر سایه خورشید در لرستان؛
مردم بروجرددراستقبال ازخدام وپرچم متبرک حرم رضوی سنگ تمام گذاشتند
شناسهٔ خبر: 2895936 - چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۴
استانها > لرستان
بروجرد - مردم شهرستان بروجرد در استقبال از خدام و پرچم متبرک حرم رضوی سنگ تمام گذاشتند. به گزارش خبرنگار مهر، روز سه شنبه کاروان "زیر سایه خورشید" راهی بخش زاغه شد.امام جمعه، بخشدار، شهردار و فرمانده سپاه زاغه به همراه جمعی از مردم زاغه به استقبال کاروان آمدند و پس از سرکشی به منزل شهید کاووس مهرپور راهی مقبره دو شهید گمنام این منطقه شدند.بروجرد مقصد بعدی سفر بود و امامزاده جعفر این شهر اولین مکان معطر به شمیم رضوی شد.جمعیتی مشتاق در داخل امامزاده منتظر ورود کاروان مهربانی ها بودند و پس از ورود هرکس به نحوی تلاش می کرد پرچم را زیارت کند، گاهی مردان جوانی می دیدم که شانه های خدام حرم امام رئوف را می بوسند تا شاید در شب ولادتش از رافت آن امام همام بهره مند شوند.پس از آن گروه ۲۴ بعثت نیروی زمینی سپاه بروجرد میزبان کاروان بود و نماینده ولی فقیه در سپاه بروجرد با سربازانی که برای خیرمقدم به صف ایستاده بودند.
سرکشی از بیمارستان شهید چمران بروجرد برنامه دیگر نمایندگان علی بن موسی الرضا(ع) بود تا با نبات های متبرکی که به بیماران می دادند شوق و امید برای شفا در دلشان زنده شود.پس از بازدید از بخش های بیمارستان به همراه امام جمعه و فرماندار بروجرد ندامتگاه هم سری زدیم تا مددجویان در شب عید با عطر حریم حضرتش نفسی تازه کنند.قرار بود جشن در میدان غزه واقع در انتهای خیابان تختی برگزار شود که کاروان در چهار راه اوستا پیاده شده و جمعیت بسیار زیادی به استقبال آمده بودند، کاروان عشق از چهارراه اوستا تا میدان غزه(محل برگزاری جشن) را پیاده می رفت و ما که همزمان با مهمانان عزیزمان می رفتیم شاهد صحنه هایی زیبا بودیم.گوسفندی را جلوی پای کاروان سر بریدند و با رقص پرچم های بزرگ سبز و سرخ در باد فضا زیباتر شده بود، در تمام مسیر هر چند متر یک ایستگاه صلواتی دیده می شد تا با شربت تشنگی مردم در این هوای گرم تابستانی رفع شود.هر چند متر هم یک منقل بزرگ که در آن اسپند دود می شد می دیدیم آخر اسپند دود کردن از رسوم استقبال از مهمان است آن هم مهمانی که نماینده سلطان خراسان باشد، در انتهای مسیر یک ایستگاه نقاشی برای کودکان و ایستگاه اورژانس دیده می شد.
نزدیکتر شدن نوای "ای حرمت..." نشان می داد که به محل برگزاری جشن نزدیک می شویم، جمعیت در میدان غزه متراکم شده و هرجا چشم کار می کرد مردم مشغول عکس گرفتن بودند چه با دوربین های حرفه ای و چه با گوشی هایشان نمی خواستند ثبت این لحظات مقدس را از دست بدهند.جشن با قوت و شکوه خود پیش می رفت و مردم همچنان عاشقانه به روی سن خیره شده بودند، خدام شعری که در هنگام جارو زدن صحن ها می خوانند را با هم قرائت کردند و همه مردم که بغض کرده بودند با رسیدن به بیت " تو خوبی من بدم..." چشمان همه اشکبار شد.راهی منزل عالم جلیل القدر آیت الله غلامرضا مولانا شدیم، ایشان آنقدر زیبا و عارفانه صحبت می کرد که همه حضار خیره به ایشان بودند و پلک نمی زدند، پشت هم شعر می خواند و شعرهایش بی نظیر بود.وی شاگردانی بسیار خوبی تربیت کرده و حدود هزار جلد کتاب تالیف کرده است، دل کندن از آیت الله مولانا و اشعار زیبایش سخت بود دلمان می خواست باز هم از شعرهای زیبایش بشنویم اما باید به مقصد بعد می رفتیم، مقصد بعدی ندامتگاه نسوان بروجرد بود تا شب عید بانوان مددجو با ضامن آهو خلوت کنند و طلب مغفرت کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]