واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اثبات شخصيت علمي امام رضا(ع) در دوران ولايتعهدي
«ولايتعهدي» اولين بار براي انتخاب امام رضا(ع) به جانشيني مامون به كار برده شد. اين كلمه در صدر اسلام اصلاً مطرح نبود. معاويه هم كه براي اولين بار جانشين خود را معرفي كرد و از مردم بيعت گرفت اين اسم را نگذاشت. اما تاريخ از امام هشتم به عنوان وليعهد نام ميبرد. اما جريان وليعهدي چه بود؟ مامون وارث خلافت عباسي است. برنامه عباسيها از همان روز اولي كه روي كار آمدند مبارزه با علويون بود. ميزان جنايتي كه عباسيان نسبت به علويون بر سر خلافت كردند از جنايت امويان كمتر نبود. در زمان مامون پنج، شش نفر از امامزادگان قيام كردند كه همه را سركوب كردند، به ابومسلم كه اين همه به آنها خدمت كرد هم رحم نكردند. مامون حتي با برادرش امين هم جنگيد و به چه وضعي او را كشت. حالا چگونه است چنين فردي حاضر ميشود ابتدا خلافت را به امام عرضه بدارد و بعد ولايتعهدي را تحميل نمايد. آيا مامون واقعا به اين فكر افتاده بود كه حكومت را به خاندان علوي واگذار كند؟ آيا اگر چنين اعتقادي داشت تا پايان بر اين اعتقاد ماند؟ مامون عالمترين خلفا بود حتي در اينكه در مامون تمايل روحي و فكري به تشيع بوده هم بحثي نيست اما به او ميگويند شيعه امامكش! بسياري از محققان غربي و مستشرقين معتقدند كه مامون روي عقيده و خلوص نيت ولايتعهدي را به امام رضا (ع) تسليم كرد اما با رحلت امام موضوع منتفي شد كه البته اين مطلب از نظر علماي شيعه درست نيست و قرائن هم بر خلاف آن است.
فرض ديگر كه برخي علما از جمله شيخ مفيد و شيخ صدوق آن را قبول كردند اين است كه مامون در ابتداي امر حسن نيت داشت اما بعد پشيمان شد كه اين قصهاي دارد. وقتي مامون در برابر برادرش امين احساس شكست كرد بين خود و خدا عهد كرد اگر پيروز شود خلافت را به كساني بدهد كه حق آنها است و پس از اين نذر بود كه نشانههاي پيروزي او نمايان شد. وي پس از پيروزي هم به نذرش عمل كرد. البته بيشتر علما معتقدند كه مامون از اول هم حسن نيت نداشت و يك نيرنگ سياسي در كار بود. احتمال ديگر اين است كه اساساً اين قضيه ابتكار فضل بن سهل ذوالرياستين، وزير مامون بود و مامون قلباً حاضر نبود اما چون فضل خواسته بود چارهاي نديد. فضل وزير مقتدري بود. لشكريان مامون كه اكثريت آنها ايراني بودند تحت نظر وزير بودند و او ميتوانست هر نظري كه داشت را بر مامون تحميل كند. جرجي زيدان از كساني است كه معتقدند ابتكار از فضل بن سهل بود. اينجا هم دو موضوع قابل بحث است؛ يكي اينكه فضل روي اعتقاد شيعي دست به اين كار زد يا ميخواست ابتدا خلافت را از خاندان عباس بيرون بكشد بعد هم روي عقيده مجوسي خود ايران را از دنياي اسلام جدا كند. در هر حال اين احتمال با تاريخ تطبيق نميكند . در روايت شيعه زياد آمده است كه امام رضا(ع) بيشتر از آنكه با مامون مخالف باشد با فضل بن سهل مخالف بود. حتي نسبت به خطر فضل به مامون هشدار ميداد و او را از خطر فضل ميترساند. فضل هم عليه امام بسيار سعايت ميكرد.
احتمال سوم اين است كه مامون براي جلب نظر ايرانيان و با توجه به سياست ملكداري اين ابتكار را به خرج داد. چون ايرانيها عموما تمايل به تشيع داشتند از اول هم كه عليه امويان قيام كردند تحت عنوان «الرضا من آل محمد» قيام كردند و بعد هم وقتي لقب رضا را به امام هشتم دادند مامون گفت من دارم خواسته 80 ساله شما را احيا ميكنم تا نظر ايرانيها را به خود جلب كند. نكته مهم اين است كه مامون در آن زمان كمتر از 30 سال سن داشت، در حالي كه سن امام حدود 50 سال بود.
احتمال ديگر اين است كه مامون براي فرونشاندن قيامهاي علويان دست به اين كار زد. در آن موقع هر چند وقت يكبار از يك گوشه مملكت قيامي رخ ميداد كه در راس آن يكي از علويون بود. مامون در واقع خواست يك سهم به علويون بدهد و آنها را آرام كند.
احتمال ديگر اين است كه هدف مامون خلع سلاح كردن خود امام بود تا هم مانع انتقاد امام از دستگاه خلافت شود و هم به مردم ناراضي كه طرفدار خلافت علويون بودند بگويد كه ببينيد با آمدن علويها به دستگاه خلافت هم اوضاع شما بهتر نميشود.
بسيار مشكل است كه انسان از ديدگاه تاريخ بتواند به يك نتيجه قاطع در خصوص اين احتمالات برسد اما تاريخ يك مسلماتي دارد. يكي از مسلمات تاريخ اين است كه آوردن حضرت رضا (ع) از مدينه به مرو با مشورت امام يا جلب نظر قبلي وي نبوده است. حتي موضوع احضار به مرو هم به امام گفته نشد. يكي ديگر از مسلمات تاريخ امتناع امام از پذيرش پيشنهاد مامون است تا جايي كه امام را تهديد به قتل كردند. امر مسلم تاريخي ديگر اين است كه امام شرط كرد و اين شرط را هم قبولاند كه در هيچ كاري مداخله نكنم و مسئوليت هيچ كاري را نپذيرم حتي حضرت در نماز عيد فطر هم شركت نميكرد تا آن جريان معروف رخ داد كه مامون از پيشنهاد خود پشيمان شد. در مجموع هم ميبينيم در مدتي كه امام ولايتعهدي را قبول كردند كاري به نفع دستگاه صورت نگرفت بلكه به نفع امام تمام شد، صفوف بيشتر مشخص شد در اين دوران بود كه شخصيت علمي امام ثابت شد. در ميان ائمه به اندازهاي كه شخصيت علمي حضرت علي (ع) و امام رضا(ع) و حضرت صادق(ع)- در يك جهت ديگر- ثابت شد شخصيت علمي هيچ امام ديگري ثابت نشده است.
منبع: سيري در سيره ائمه اطهار(ع)- شهيد مطهري
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۱:۵۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]