واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: پریناز ایزدیار: عشق به نظر من یکی از مهمترین بخش های وجودی یک انسان است و من فکر می کنم اگر عشق نباشد آدم مرده است. حال این عشق می تواند عشق زمینی باشد یا عشق به خدا.
گفتگو با پریناز ایزدیار پریناز ایزدیار پس از ایفای نقش در سریال زمانه به کارگردانی حسن فتحی برای بار دوم با این کارگردان در سریال شهرزاد همکاری می کند.سریال شهرزاد در 26 قسمت برای شبکه خانگی در حال ساخت میباشد.علی نصیریان،محمود پاک نیت،شهاب حسینی،مهدی سلطانی،ترانه علیدوستی،پریناز ایزدیار،فریبا متخصص،حمید رضا آذرنگ و مصطفی زمانی بازیگران اصلی این سریال شبکه خانگی هستند.
از نقشتان در این کار و دلایلی که پذیرفتید در این پروژه ایفای نقش کنید بگویید. در نقش شیرین دختر بزرگ آقا (علی نصیریان) و همسر قباد (شهاب حسینی) بازی می کنم؛ و اینکه شیرین دختری است که با تمام امکاناتی که دارد راه و رسم درست زندگی کردن را اصلا بلد نیست. به خاطر پر و بالی که از بچگی در خانه به او داده اند و امکانات زیادی که داشته نه توانسته است عشق را بشناسد و نه ارتباط با آدم ها را.
وقتی از دفتر این پروژه با من تماس گرفتند چون از قبل با آقای فتحی کار کرده بودم خیلی خوشحال شدم که پیشنهاد شد دوباره در کارشان ایفای نقش کنم. فکر می کنم آقای فتحی یکی از بهترین کارگردان های ما هستند که من به دلیل تجربه کار با ایشان حرفشان را خوب متوجه می شوم و البته کلا در بازیگردانی به نظر من استادند.
نقش را خیلی دوست داشتم. اگر حق انتخاب داشتم که بنشینم کل قصه را بخوانم و یک نقش را انتخاب کنم باز هم شیرین را انتخاب می کردم.
فکر می کنید بعد از این همه سال، بازیگری چقدر توانسته به شما کمک کند تا بهتر باشید، بهتر زندگی کنید، اتفاق های خوب برای خودتان رقم بزنید، این نگاه به شما در زندگی عادی هم کمک کرده است؟ بله، صددرصد، اینکه تجربه های مختلف داشته باشی و چه خوب که این تجربه ها در زندگی واقعی برایت رقم نمی خورد چون گه گاه برخی خیلی تلخند.
منظورم نگاه پخته است... دقیقا آدم را پخته می کند، بخاطر اینکه تو مدام در زندگی ها و شرایط مختلف بازی می کنی، متن و سرنوشت های مختلف می خوانی و اینکه فکر می کنم آدم در این حرفه چند قدم از سنش بزرگتر می شود.
این سریال به هر حال یک روایت عاشقانه را مطرح می کند، شما دوست دارید در زندگیتان چه موضوعی را به این صورت روایت کنید؟ از نظر عشق؟ رابطه عاشقانه؟
بله. عشق به نظر من یکی از مهمترین بخش های وجودی یک انسان است و من فکر می کنم اگر عشق نباشد آدم مرده است. حال این عشق می تواند عشق زمینی باشد یا عشق به خدا.
عشقی که تا به حال در درونتان شکوفا شده؟ من اول از همه عاشق کارم هستم. البته جدای خانواده و اینها!
پریناز ایزدیار بدون کار مساوی است با؟ افسردگی
دنیای بازیگری توانسته است آن چیزهایی که در ذهنتان بوده برآورده کند، یا حتی نزدیک کند یا خیر؟ با چه هدفی آمدید و الان در این مسیر کجای کار هستید و فکر می کنید چگونه ادامه پیدا می کند؟ من واقعا از دوران کودکی این کار را دوست داشتم، یعنی دنبال عشقم رفتم.
همه بازیگران همین را می گویند... بله ولی خوب خیلی ها از بچگی دوست دارند ولی نه امکان پی گیری اش را دارند و نه توانایی آن را. منظورم از توانایی این است که حتی تحمل سختی کار را ندارند. اما من دوست داشتم. و هر روز عاشق تر شدم. اتفاقی که افتاد این بود که هرچه بیشتر پیش می رفتم از این حرفه بیشتر خوشم آمد. دلیل دیگر هیجانش بود اصولا آدم پشت میزنشینی نیستم. نمی توانم زندگی راکد داشته باشم. این کار را دوست دارم چون ساعت کار مشخصی ندارد.
بی نظمی ساعات کار را دوست دارید؟ بله دوست دارم. چون خودم اصولا خیلی آدم منظمی نیستم. اما همیشه سعی کردم علیرغم بی نظمی درست انتخاب کنم. تا امروز گاهی در انتخاب هایم اشتباهاتی داشته ام اما واقعا سعی کردم درستش کنم و فکر می کنم مدتی است که دارم کارهایم را درست انتخاب می کنم.
حال و هوایتان چه زمانی رنگ خشونت به خود می گیرد؟ گاهی خسته ام، خستگی ناشی از مسئولیت نپذیرفتن آدم ها. از آدم هایی که مسئولیت پذیر نیستند عصبانی و خشمگین می شوم. حال می تواند در محیط کارم باشد یا بین اطرافیان و دوستان.
فکر می کنید ده سال آینده شما کجای این حرفه ایستاده باشید؟ اصلا نمی دانم.
چون وسواس خاصی دارید اما با شرایط ناپایدار سینما و تلویزیون ما فکر می کنید با این وضعیت به برنامه ریزی ای که دارید می رسید؟ اصلا هیچ برنامه خاصی ندارم. دوست دارم در یک برهه زمانی برای آن برهه برنامه ریزی کنم. البته آینده ای که روشن باشد را دوست دارم ولی به نظر من این قضیه انتهایی ندارد. نمی توانم بگویم دوست دارم ده سال دیگر کجا باشم یا حتی حدس بزنم.
شما را باید بازیگر سینما بدانیم یا تلویزیون؟ فکر می کنم از این به بعد سینما.
حال و روز سینمای ما در حال حاضر چگونه است؟ حال و روز سینما از تلویزیون خیلی بهتر است. ان شاءالله که بهتر از این هم بشود. اگر کمی بیشتر به آنهایی که حقشان است میدان داده شود، خیلی چیزها درست می شود.
بهترین اتفاقی زندگیتان تا به الان؟ واقعا نمی توانم بگویم یک اتفاق بهترین زندگیم بوده. یکی از بهترینها مثلا ده سال پیش و به دنیا آمدن خواهرزاده ام بود که خیلی مرا به وجد آورد وگرنه اتفاق خوب زیاد داشتم.
فکر می کنید شهرزاد در نمایش خانگی چه اتفاقی برایش بیفتد؟ فکر می کنم اگر تبلیغات درستی داشته باشیم با حضور بازیگرانی که دارد و قصه خوب و اسم آقای فتحی قطعا نتیجه خوبی حاصل می شود.
و شما... نه من راجع به خودم واقعا حرف نمی زنم. در کنار این عزیزان تجربه می کنم.
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : ماهنامه زیر و بم
03 شهریور 1394
###12##12###
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]