واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: حزب مشاركت 2 همان حزب مشاركت يك است
نویسنده : دكتر عبدالله گنجي
پنجشنبه گذشته اولين نشست حزب «اتحاد ملت ايران» در رسميترين نماد تجمعات و همايشهاي دولتي، يعني سالن اجلاس سران تشكيل شد و معاون رئيسجمهور در امور زنان نيز در آن شركت كرد تا پيش از آن از پيشداوري درباره مشي، تفكر و تركيب آن خودداري كرديم اما سناريوي اجرايي پنجشنبه نشان داد كه حزب اتحاد ملت ايران همان حزب مشاركت است و غير از ارتقاي مهرههاي سوخته از عضويت تشكيلاتي به رتبه پدر معنوي تغيير ديگري نكرده است. روح حاكم بر جلسه پنجشنبه آميزهاي از «لجاجت با حاكميت» و «روشنفكري» در مشي و رفتار بود. بررسيها نشان ميدهد اين مشي عامدانه و آگاهانه به اجرا درآمد. تركيب حزب شماره 2 مشاركت آميزهاي از اعضاي سابق، اصلاحطلبان غيرفكري و جوانان نورسيده بود كه بدون ترديد جوانان پيوسته به اين حزب همانند سعيد شريعتي و شهابالدين طباطبايي در بستر تاريخي- رفتاري حزب قرباني خواهند شد. در اساسنامه حزب مشاركت ديروز كه از قضا مدعي انحصاري امام نيز هستند نامي از ولايت فقيه نيامده بود تا پرستيژ روشنفكري خود را به غرب بنمايانند. دبير كل انتخابي حزب جديد نيز صرفاً بر آرمانهايي از انقلاب تأكيد كرد كه با آرمانهاي انقلاب فرانسه مشترك است. روزنامه جوان به اين جريان نگاه حقوقي ندارد بلكه از بعد فكري شاخصگذاري ميكند و شاقول و تراز در سنجش افكار و رفتار اين جريان نيز امام است. بدون ترديد «اصلاحات» در مقابل «انقلاب» طرح شد و اصولاً در علم و عرف سياست و جامعهشناسي سياسي اصلاحات را نقطه مقابل انقلاب ميدانند نه مكمل آن. بنابر اين طرح «اصلاحات» در سال 1377 به معني پايان دادن به انقلاب بود و بعدها اصلاحطلبان در صدها مقاله و كتاب و سخنراني اين موضوع را ثابت كردند. «توسعهسياسي» نيز با هدف ورود اپوزيسيون به دايره حكومت و قدرت طرح شد وگرنه دو جريان عمده كشور كه در متن قدرت بودند. بدون ترديد توسعه سياسي با هدف تقابل با امام طرح شد. در زمان اصلاحات دبير كل وقت حزب مشاركت و يوسفيان نماينده شيراز با صراحت اعلام كردند غيرمجاهدين خلق (منافقين) همه و حتي ساواكيها ميتوانند وارد قدرت شوند و شعار «ايران براي همه ايرانيان» نه براي عرصه حيات اجتماعي و حقوقي كه براي ورود به قدرت و حاكميت بود و همين نقطه محل منازعه امام و اصلاحطلبان است. در همايش پنجشنبه به صورت نمادين از اپوزيسيون براي حضور دعوت شده بود. ابراهيم يزدي، پيمان و... در صف اول همايش بودند و اين خود پيام بزرگي به امام و حاكميت است كه توسعه سياسي مدنظر يعني چه؟ و از آن تنازل نكردهايم.
اين رفتار آنان نمادين بود و اين نماد دقيقاً نقطه مقابل امام و نمونهاي از رفتار جانشينان مائو با او بعد از درگذشت وي ميباشد كه عكس مائو را در بالاي سر قرار ميدادند و كار ديگري ميكردند. همايش پنجشنبه از جهت تركيب ملي- مشاركتي مشهود بود و اصرار بر همخوابگي با سران فتنه و حتي اصرار بر مشابهتسازي لوگوي آن با لوگوي حزب مشاركت نشان ميدهد كه اين جريان عامدانه بر خط مشاركت اصرار دارد و لجاجت و روشنفكري، سياستورزي آنان را با چالش جدي مواجه خواهد كرد. سؤال اساسي اين است كه اپوزيسيون نظام كه در كنگرههاي حزب مشاركت و نشست پنجشنبه دعوت شدند، بعد از امام از قدرت كنار گذاشته شدند يا در زمان حيات امام؟ آيا اصلاحطلبان امروز و استكبارستيزان ديروز در زمان طرد آنان پشتوانه امام بودند يا با وي مخالفت ميكردند؟
اين نقطه محل قضاوت درباره دگرديسي و تقابل اين جريان با امام است. آيا مرحوم بازرگان در سال 1364 و در زمان حيات امام براي انتخابات رياستجمهوري رد صلاحيت نشد؟ آيا كساني كه امروز ابراهيم يزدي و پيمان را دعوت به همايشهاي خويش ميكنند آن روز به امام و شوراي نگهبان اعتراض كردند؟ آيا اصلاحطلبان امروز نبودند كه زمستان سال 1366 به امام نامه نوشتند تا نهضت آزادي را براي هميشه نابود كنند و آيا امام در جواب آنان نبود كه نهضت آزادي را پودر نمود؟ پس توسعه سياسي مدنظر بدون ترديد تقابل با امام است و راز اصرار بر خط امام را نيز قبلاً اكبر گنجي برملا كرده است و بايد از اين دشمن صادق نظام تشكر نمود. آيا اعضاي حزب مشاركت شماره 2 همچون شكوريراد و جلاييپور از امام نشنيدهاند كه «نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت هيچ امري اعم از قضايي، اجرايي و قانونگذاري را ندارد؟» آيا نشنيدهاند كه فرمود «نهضت آزادي نبايد رسميت داشته باشد و بايد با قاطعيت با آن برخورد شود»
آيا نشنيدهاند كه بعد از نفوذ آنان در بيت آيتالله منتظري امام فرمود :«نبايد براي رضايت چند ليبرال خود فروخته در اظهارنظرها و ابراز عقيدهها به گونهاي غلط عمل كنيم كه حزبالله عزيز احساس كند جمهوري اسلامي از مواضع اصولياش عدول كرده است.» آيا نشنيدهاند كه امام فرمود: «پس از 10 سال همچون گذشته معتقدم سپردن پستهاي كليدي نظام به گروهي كه عقيده خالص و واقعي به اسلام نداشتهاند لطمهاي جبران ناپذير بوده است»، آيا نشنيدهاند كه امام فرمود: «انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد و ما هنوز چوب اعتماد خود به گروهها و ليبرالها را ميخوريم.» قطعاً شنيدهاند اما دوران امام را سپري شده ميدانند. بنابر اين مواجهه نظام با جريان ملي- مذهبي در زمان حيات امام اتفاق افتاده و توسعه سياسي اصلاحطلبان نيز در مقابل امام طرح شد. در عين حال امروز هم امام نقطه و كانون اصلي پيشگيري از انحراف انقلاب توسط استكبارستيزان ديروز و تجديد نظر طلبان امروز است. برخي از اعضاي مركزي حزب جديد در جلسات طراحي براندازي همچون جلسه 17/4/1387 حزب مشاركت كه بيش از 10 بار واژه «انقلاب رنگي» در آن استفاده شده است حضور داشتند.
از برخي اعضاي شوراي مركزي اين حزب خروارها مطلب عليه اسلام سياسي و اجتماعي، ولايت فقيه، سياستهاي كلي نظام وجود دارد كه روزنامه جوان كم كم به نشر آن اقدام خواهد كرد. اما آنچه به رئيسجمهور محترم كه وي نيز بين روشنفكري و سياستورزي سرگردان است بايد گفت اينكه: ممكن است امروز جنابعالي به خود بباليد كه به بركت دولت شما يك حزب جوانه زده است اما خود شما بهتر از نگارنده به اين انحراف واقفيد. فقط پرستيژ روشنفكري شما و شاخصهاي غير بومي اندازهگيري شما مولد اين خودسانسوري است. همانگونه كه امروز كارگزاران سازندگي نقطه افتخار آيتالله هاشمي نيست و هر روز بر عدم نقش خود در تولد آن تأكيد ميكند و برادرش با اعتراض به ليبرال بودن اعضا و نماز نخواندن برخي ديگر، حزب را ترك ميكند و آن را در مسير حزب مشاركت ميداند. جنابعالي نيز به زودي از ماهعسل امروز عبور خواهيد كرد. بدون ترديد عملكرد اين حزب در مقابل نظام (كه دير يا زود شاهد آن خواهيم بود) به عنوان نقطهاي غيرشفاف در آينده سياسي جنابعالي ثبت خواهد شد. تاريخ نشان داده است كه در آينده بهتر ميتوان امروز را قضاوت كرد و پس از فروكش كردن هيجانات و هلهلهها فقط حق خودنمايي خواهد كرد و تاريخ تشيع مملو از اين ماجراهاست.
حزب مشاركت امروز چگونه متهم به دگرديسي است؟ شاخص براي قضاوت درباره اين اتهام اصول انقلاب اسلامي است. ابعاد انقلاب امام توسط اصلاحطلبان در حد ايجاد يك «جمهوري» تنزل يافت و 21 جلد صحيفه امام به يك جمله «ميزان رأي ملت است» خلاصه شد كه البته مواجهه با رأي 25 ميليون مردم در انتخابات 1388 نشان داد اين مدعا هم دروغي بيش نيست. بنابراين حزب مشاركت از 1378 تاكنون با وحدت دين و سياست، اصل ولايت فقيه، سياستهاي كلي نظام، استكبارستيزي مدنظر امام، دعوت و صدور انقلاب و حمايت از محرومين و مستضعفين جهان (كه تا پايان حيات امام در بيانيههاي سازمان مجاهدين انقلاب و مجمع روحانيون مبارز موج ميزند)، مبارزه يا سكوت كرده يا پرخاشگر و طعنه زننده از كنار آن گذشته است و اكنون نيز بر همان صراط استوار است. راهبرد حركت اين حزب اكنون «اقتضا محور» خواهد بود.
سعيد حجاريان چند ماه پيش در مصاحبهاي ميگويد «اصلاحات بدون برو و برگرد معادل دموكراسي خواهي است اما زمان و نحوه مطالبه آن فرق ميكند». بنابراين طرفداران سكولاريسم و مخالفان اسلام سياسي و اجتماعي اكنون به صورت زمينگير، شايد فردا لاكپشتي و اگر اقتضا كند سكولاريسم، جمهوري خواهي و مشروطه خواهي را فرياد خواهند زد. فقط منتظر پيدايش شرايط تحقق آن هستند و اين راهبرد را بارها گفتهاند و نوشتهاند. تجربه گذشته نشان ميدهد كه نبايد منتظر فتنه بعدي بمانيم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]