تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831031915




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای کتک مبارکی که آقای قرائتی خورد!


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



ماجرای کتک مبارکی که آقای قرائتی خورد!
روز نو : در چهارده سالگى که براى ادامه تحصیل عازم قم شدم، پدرم آمد پاى ماشین و به من گفت: محسن! پول و رفت و آمد و مذهبت را مخفى نگهدار. گفتم: مذهب را براى چه؟ امروز که زمان تقیّه نیست!به گزارش خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در خاطرات خود نوشت‌ خود با ذکر چند خاطره از دوران کودکی، نحوه ورودش به حوزه را بیان کرد.خاطره تلخ‏هفت ساله بودم که به یکى از مساجد کاشان رفتم؛ در صف اوّل نماز جماعت ایستاده بودم که پیرمردى مرا به عقب هُل داد و گفت: بچه صف اوّل نمى ‏ایستد! و این در حالى بود که با بى ‏احترامى هم جایى را غصب کرد و هم ذهن کودکى را نسبت به نماز و مسجد مکدر کرد.پس ‏از گذشت سال ها هنوز آن خاطره تلخ در ذهنم مانده است.معلّم بد اخلاق‏یادم نمى ‏رود در کودکى وقتى معلّم سرکلاس مى ‏آمد، مشق ‏ها را چنان خط مى ‏زد که گاهى کاغذ پاره مى ‏شد و ما همین طور مات و مبهوت نگاه مى ‏کردیم که آقا! ما تا نصف شب مشق نوشته ‏ایم و شما اصلًا نگاه نکردى که ما چه نوشته ‏ایم؟؛ آن قدر معلّم ما بداخلاق بود که اگر یک روز لبخند مى ‏زد تعجّب مى‏کردیم.اثر کار معلّم‏یادم نمى ‏رود روزهایى که مدرسه مى ‏رفتم، وقتى مدرسه تعطیل مى ‏شد بچه‏ ها با سیخى، میخى یا چوبى دیوارهاى مردم را خط مى ‏کشیدند.فکر کردم که این اثر کار معلّم است. وقتى معلّم مشق شاگرد را خط مى‏ کشد، آن هم طورى که گاهى ورقه پاره مى ‏شود، بچه ها هم در خارج از مدرسه به دیوار مردم خط می‌کشند.کتک مبارک‏مرحوم پدرم بسیار اصرار داشت که من محصل‏ حوزه علمیه و روحانى شوم ولى من مخالفت مى ‏کردم، لذا براى ادامه تحصیل به دبیرستان رفتم.روزى به مدیر مدرسه گزارش دادم که چند نفر از همکلاسى ‏هایم در مسیر راه مدرسه، دیگران را اذیّت مى ‏کنند، مدیر هم آنها را تنبیه کرد.آنها متوجّه شدند و در تلافى با هم همفکر شدند و در مسیر برگشت کتک مفصّلى به من زدند که سر و صورتم سیاه شد و بى‏ حال روى زمین افتادم و به سختى خود را به منزل رساندم. پدرم گفت: محسن چى شده؟. گفتم: هیچى، مى‏ خواهم بروم حوزه و طلبه شوم!.امروز بسیار خوشحال هستم که در این مسیر قدم گذارده ‏ام و خدا را شاکرم که چگونه با حادثه ‏اى مسیر زندگیم را عوض کرد.پاداش نیّت خوب‏روزى به پدرم گفتم: مى خواهى من چه کاره شوم؟. گفت: خوب درس بخوان، دوست دارم مرجع تقلید و عالم ربّانى مثل آیت ‏اللّه العظمی بروجردى شوى. گفتم: شما ثواب پدر آیت الله بروجردى را بردى. چون به این نیّت مرا به قم فرستادى.جریمه خودبعضى از روزها به حضور در نماز جماعت اوّل وقت موفّق نمى ‏شدم، تصمیم گرفتم هر روز که از نماز اوّل وقت غافل شدم، مبلغى را به عنوان جریمه بپردازم. پس از مدّتى که حضورم مرتّب شده بود به خود گفتم: تو براى جریمه ناراحتى یا براى از دست رفتن پاداش نماز جماعت؟!.ضمانت اموال دیگران‏بچه که بودم با دوستانم به روستاهاى اطراف کاشان مى‏ رفتیم و بدون اطلاع صاحبان باغ ها، میوه ‏هاى آنان را مى ‏خوردیم و فرار مى ‏کردیم؛ فکر مى ‏کردم چون به سن تکلیف نرسیده‏ ام، مسئولیّتى ندارم. سال ها گذشت تا اینکه در حوزه آموختم که تعرّض به مال مردم ضمانت دارد، گرچه در زمان کودکى باشد.مقدارى پول برداشته و به همان روستا نزد صاحبان باغ ها رفتم و داستان را برایشان تعریف کرده و حلالیّت طلبیدم.بعضى پول گرفتند و بعضى علاوه بر حلال کردن، ما را به خانه خود مهمان کردند!.درخت بدون میوه‏کنار خانه ما باغى بود؛ به پدرم گفتم: این همه درخت، یکى میوه نمى ‏دهد!. گفت: این همه آدم در این خانه زندگى مى ‏کنند، یکى نماز شب نمی‏خواند!.نصیحت پدرم‏در چهارده سالگى که براى ادامه تحصیل عازم قم شدم، پدرم آمد پاى ماشین و به من گفت: محسن! «استُر ذَهبَک و ذِهابک و مَذهبک» پول و رفت و آمد و مذهبت را مخفى نگهدار. گفتم: مذهب را براى چه؟. امروز که زمان تقیّه نیست!.پدرم گفت: منظورم این است که هیچ وقت براى نماز مقیّد به یک مسجد نشو، چون که اگر روزگارى به دلیلى خواستى آن مسجد را ترک کنى میگویند: خط ها دوتا شده، یا آقا مسئله ‏اى پیدا کرده و یا این طلبه ...فرزندم! مثل امّت باش و به همه مساجد برو و مقیّد به جا و مکان و لباس و شخص خاصّى مباش.آرى! گوش سپارى به همین نصیحت باعث شد که بحمداللّه وارد هیچ خط سیاسى نشوم.



تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن