تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بركت در مال كسى است كه زكات بپردازد، به مؤمنان مدد و يارى رساند و به خويشاوندان كمك نما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814708569




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

راهبرد نظام سياسي آمريکا در قبال ايران دچار انشقاق جدي شده است


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:


۳۰ مرداد ۱۳۹۴ (۹:۴۱ق.ظ)
سفير سابق ايران در انگليس در گفت و گو با موج: راهبرد نظام سياسي آمريکا در قبال ايران دچار انشقاق جدي شده است گروه اقتصاد سياسي؛
بعد از توافق هسته اي ايران و گروه 1+5، بسياري از تحليل گران حوزه سياست خارجه و روابط بين الملل معتقدند که اين توافق را نبايد صرفا در حوزه هسته اي خلاصه کرد. به عبارتي اين توافق مقدمه اي بر ساير توافقاتي بوده که ايران و غرب بر سر آنها به نتايجي رسيده اند. از سويي ديگر تحولات اخير منطقه و تاکيدي که وزراي خارجه 1+5 به حل و فصل ديپلماتيک بحران هاي منطقه اي دارند از يک سو و تاکيد بر ضرورت ايجاد جبهه جديد و مبارزه عليه گروه تکفيري – تروريستي داعش، اين فرض را بيشتر تقويت مي کند که جمهوري اسلامي ايران درصدد ايفاي نقشي پررنگ تر از گذشته، در قبال بحران هاي منطقه اي است. بخش دوم گفت و گوي خبرنگار خبرگزاري موج با سيدجلال ساداتيان، سفير سابق ايران در انگلستان بين سالهاي 61 تا 65 به شرح زير است.
بخش اول اين گفت و گو را مي توانيد از اينجا مشاهده کنيد.
چقدر معتقديد که ايران به نقش «پليس منطقه»، نقشي که قبل از انقلاب اسلامي ايفا مي کرد، روي آورده و همين مسأله موجبات عصبانيت عربستان را فراهم کرده است؟
به هرحال جايگاه ايران قابل مقايسه با عربستان نيست و موقعيت جفرافياي سياسي ايران هميشه برتر از عربستان بوده است. عربستان سعي داشت قبل از انقلاب هم نقشي برابر با ايران را ايفا کند ولي نوع همکاري که آن موقع بين ايران و آمريکا بود، ايران را به قدرت اول منطقه تبديل مي کرد، ولو آن که ما در انقلاب اسلامي اين همکاري را موضع ارباب - رعيتي تلقي کنيم، ولي؛ به هر حال نقش ايران درمنطقه، ايران را به عنوان دنباله استراتژيک آمريکا در منطقه معرفي کرده بود و ايران دست بالا را داشت.
يعني بعد از انقلاب به طور مستقل اين موقعيت را از دست داد؟
با وقوع انقلاب اسلامي، ايران به نوعي از آن صحنه خارج شد و آن هم به دليل درگيري هاي انقلاب، جنگ و غيره بود اما به نظرم به تدريج توانست جايگاه خود را پيدا کند و در تحولات منطقه ايفاي نقش کرد. امروز کاملا ايران جايگاه خود را پيدا کرده است و به تعبير شما در حال بازگشت به همان نقش است اما نه از موضع سابق، بلکه از موضع تعامل با قدرت هاي جهاني حرف مي زند؛ يعني به جايگاه و موقعيتي رسيده که قدرت هاي جهاني را وادار به تعامل کرده است. مصداق آن گفت و گوهاي ايران و گروه 1+5 بود که ايران در يک طرف قضيه بود و قدرت هاي ديگر در طرف ديگر. پس موقعيت ايران، موقعيت ارتقا يافته اي است که به همان جايگاه مهم ژئوپليتيکي رسيده است. اين جايگاه از تفکر حاکم بر ايران، مردم، رهبريت، انسجام و افزايش سرمايه اجتماعي، توان بالقوه اقتصاد ايران، از توافق نظامي ايران و غيره نشأت مي گيرد.
از نظر قدرت هاي جهاني، چنين موقعيتي را هيچ يک از کشورهاي منطقه ندارند؟
نه! عربستان نقص هاي فراواني دارد؛ مصر هم چنين ادعايي را به لحاظ سوابق تمدني خود دارد ولي مي بينيد که اين کشور از هم پاشيده است، عراق هم ادعاهايي براي خود داشت اما مي بينيد که خيلي از عناصر قدرت در آن غايب است.
پس با توافق هسته اي غرب در صدد استفاده از موقعيت برتر ايران براي ثبات منطقه برآمده است؟
بي ترديد! شک نکنيد!؛ يعني همه اين اهميتي که به ايران داده شد و همان طور که قبلا گفتم مسأله اي هسته اي تنها ويترين و جلوه ي اصلي بود که بتوانند با ايران به تعاملي برسند که در اين تعامل همه مسائل حل و فصل شود. اما اين که اين تعامل در چه پروسه زماني در چه چارچوبي شکل بگيرد بحث ديگري است ولي به طور کلي در صدد استفاده از قدرت بالقوه و بالفعل ايران هستند. ايران هم بازي را بلد است و مي داند که چگونه وارد اين بازي شود.
ايران براي حل مسائل منطقه همواره به رويکرد سياسي و ديپلماتيک تاکيد دارد؛ يعني غرب گزينه هاي نظامي، جنگ نيابتي و ساير روش هاي خود را کنار مي گذارد؟
راه حل هاي خشونت آميز، انتحاري و ديوانه وار عربستان جواب نداده و نمي دهد و تنش منطقه اي را هم افزايش داده است اما راه حل هايي که ايران در پيش گرفته ضمن آن که قدرت خود را تقويت کرده، حل مسائل منطقه اي را در گرو گفت و گو و ديپلماسي مي داند. در سوريه، عراق، يمن، افغانستان و بحرين همه را از طريق تلاش ديپلماتيک تاکيد داشته و دارد. در ماجراي افغانستان قبل از آنکه کرزاي روي کار بيايد، آقاي ظريف، نماينده ايران در اجلاس بن (Bonn)، تلاش هاي زيادي به خرج داد اما بوش پسر بعد از حمايت هاي اين چنيني، مزد ايران را به اين شکل داد که ايران محور شرارت است. ما حافظه تاريخي خود را حفظ کرده ايم اما مي بينيم که امروز اوباما با عقلانيت بيشتري در حال حرکت است و علي رغم مشکلاتي که در داخل کنگره دارد و پول هايي که عربستان و رژيم صهيونيستي عليه توافق هسته اي خرج مي کنند اين توافق تصويب خواهد شد. شرايط به گونه اي است که مخالفان ايران نمي توانند کاري از پيش ببرند و استراتژي آمريکا به سمت اين است که با مذاکره و ديپلماسي وضعيت بحران منطقه را جمع و جور کند و در اين راستا از تعامل با ايران استفاده کند.
يعني نظام سياسي آمريکا به اين نتيجه رسيده است که با ايران وارد همکاري هاي راهبردي شود؟
دولت اوباما؛ يعني حزب دموکرات آمريکا و تيم سياست خارجه و امنيت ملي آنها به اين نتيجه رسيده است.
اين احتمال هم وجود دارد که اگر جمهوري خواهان برنده رياست جمهوري شدند همه اين معادلات تغيير کند؟
نمي توانند! براي اين که تعهدات بين المللي دارند و تابع اين تعهدات هستند. نهايتا مي توانند بخشي از آنها را اجرا نکنند. در قطعنامه هاي شوراي امنيت همه عليه ايران همراه شده بودند وقتي اين قطعنامه ها لغو مي شود و قطعنامه جديدي مي آيد کشورهاي جهان تابع آن مي شوند. در اين جا چون قطعنامه نياز به تاييديه مجلس دارد؛ اگر هم تاييد نشود صرفا در داخل همان کشور تاثير دارد؛ يعني خود آمريکا مي تواند از آن اطاعت نکند ولي بقيه کشورهاي جهان مجبور به اطاعت از آن نيستند و مي توانند در راستاي قطع نامه جديد عمل کنند.
تلاشي که دموکرات ها با هدف پيش بردن مسائل راهبردي منطقه براي نزديکي با ايران دارند، اختلاف اساسي با مواضع جمهوري خواهان دارد؛ آيا اين بدان معني نيست که اين دو حزب به شکل بي سابقه اي نه در تاکتيک بلکه تا حدي در مسائل استراتژيکي اختلاف نظر پيدا کرده اند؟
پاسخ اين سوال خيلي مفصل است و بحث مجزايي دارد اما اجمالا مي گويم که دقيقا در کل دوران تاريخ ايالات متحده اين اولين باري است که مسائل به اين شکل پيش آمده است. استراتژيي که آمريکا دارد قبول! استراتژي کلان آنها همواره توسط دو حزب اصلي آمريکا به عنوان منافع ملي و امنيت ملي شان دنبال شده است. اما اين بار به دليل فشارهايي که لابي صهيونيستي داشته اند يک انشقاق واقعي را در ميان آنها پيش آورده است. نامه 47 سناتور آمريکايي به رهبران ايران مبني بر اين که چنين توافقي را نپذيريد چون اعتبار اين توافق تا پايان دوران اوباما است؛ يک حرکت کودکانه و سخيفانه به تمام معنا بود که نمايندگان کشوري بخواهند دست به چنين اقدامي بزنند. بعيد بود از نظر کارشناسان با توجه به تصوري که از نظام سياسي آمريکا دارند چنين خبطي از اين ناحيه سر بزند؛ که البته آقاي ظريف هم پاسخ آنها را داد و اشاره کرد که در بي خبري از قوانين داخلي و بين المللي به سر مي برند. مي توان پذيرفت اشخاص بر اساس سلايق شان عمل کنند؛ به عنوان مثال اوباما با بوش پسر خيلي تفاوت دارد ولي اين تفاوت بخش عمده آن تابع استراتژي هايي است که نئوکان ها؛ يعني جمهوري خواهان تندرو تلاش شان بر اين بود که همه چيز را با جنگ حل کنند؛ يا ديدگاه قديمي وجود دارد که مي گويد جمهوري خواهان نمايندگان اسلحه سازان هستند و دموکرات ها نماينده نفتي ها هستند و با آرامش مي خواهند امور نفتي خود را انجام دهند، اينها به عنوان استراتژي هاي کلان مطرح مي شود در حالي که جداي از اين ماجرا واقعيت هايي که در منطقه اتفاق افتاد و ديدند که تندروي و قدرت طلبي عربستان همه چيز را به باد مي دهد و در کنار اين اسرائيل که روزي گفته مي شد آمريکا اسير دست اسرائيل است و بعدها که اين رابطه تعديل شد گفتند اسرائيل ايالات پنجاه و دوم آنهاست ولي در زمان اوباما مي بينيم که چگونه اين اختلافات علني مي شود و اوباما با صراحت مي گويد که حضور نتانياهو در کنگره اشتباه است و نبايد اتفاق مي افتاد؛ اين مسائل توسط رئيس جمهور آمريکا بيان مي شود در حالي که در طول تاريخ تا کنون اتفاق نيفتاده بود، بنابراين اختلاف ها تاکتيکي نيستند.
پس معتقديد براي اولين بار بخش مهمي از نظام سياسي آمريکا متوجه موقعيت برتر ايران شده و درصدد تغييرات راهبردي برآمده است؟
هم موقعيت ايران و هم موقعيت خودشان. آنها احساس مي کنند که نفرتي در منطقه عليه آمريکا شکل گرفته و شکل گرفته بود بويژه در دوران نئو کانها و جمهوري خواهان که هيبت و اساس آمريکا را زير سوال برده بود. پس اين بخش از جامعه سياسي آمريکا به يک سياست جديد و استراتژي جديدي رسيده اند که همه اين قضايا را از طريق تعامل و مذکره بتوانند جلو ببرند. عربستان در مقابل اين ماجرا از آمريکا دور مي شود، اسرائيل از آمريکا دور مي شود و ايراني که با عقلانيت بيشتري رفتار مي کند به آمريکا نزديک مي شود.
گفت و گو از محمد قربانپور شيخاني













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن