تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834783189
شوهرم، مخفیانه می‌خواست خانه‌مان را بفروشد |اخبار ایران و جهان
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: شوهرم، مخفیانه می‌خواست خانه‌مان را بفروشد
کد خبر: ۵۲۵۵۵۷
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۹ - 20 August 2015
زن جوان زمانی كه دید شوهرش قصد دارد پنهانی از او، خانه‌شان را بفروشد، راهی دادگاه خانواده شد و درخواست طلاق داد.
به گزارش آرمان، چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم مرد خودخواهی است. او در یك مغازه طلافروشی در پاساژی معروف با دوستش شریك بود. آنها سال‌ها در كنار هم كار كرده بودند و هیچ مشكلی هم با هم نداشتند. تا اینكه 5ماه پیش شوهرم با شریكش سر موضوعی دعوایشان شد. این دعوا و درگیری آنقدر شدید شد كه هردو تصمیم گرفتند كارشان را از هم جدا كنند.
وی افزود: اوایل، دعوایشان را جدی نگرفتم ولی وقتی این درگیری‌ها خیلی طولانی شد فهمیدم كه موضوع جدی است. آنها تصمیم گرفتند كارشان را از هم جدا كنند. برای همین شوهرم به این فكر افتاد كه هر طور شده پول سهم شریكش از مغازه را بدهد تا صاحب كل مغازه شود. به او گفتم یا وام بگیر و یا از كسی قرض كن. حتی به فروش ماشینمان هم راضی شدم ولی در كمال تعجب شوهرم گفت كه باید خانه مان بفروشیم و فعلا مستاجر باشیم تا بتواند این پول را به شریكش پرداخت كند.
زن جوان ادامه داد: من با این پیشنهاد به شدت مخالفت كردم و گفتم هركاری می‌خواهی انجام بده ولی حق نداری خانه مان بفروشی. اما در كمال تعجب بعد از گذشت مدتی متوجه شدم كه شوهرم پنهانی قصد فروش خانه را دارد و حتی برایش مشتری هم پیدا كرده است. او تصمیمش را گرفته بود و وقتی من اعتراض كردم، گفت خانه به اسم خودم است و من برایش تصمیم می‌گیرم. از این حرف او شوكه شدم. راستش بعد از این موضوع بود كه شوهرم را شناختم و فهمیدم زندگی در كنار این مرد اصلا ممكن نیست
. بعد از صحبت‌های این زن، شوهرش نیز به دادگاه احضار شد تا قاضی صحبت‌های او را هم بشنود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها