تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):همیشه جاهل یا افراط گر و تجاوزکار و یا کندرو و تفریط کننده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833450496




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فلسفه عشق از دیدگاه شما چیه؟


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : فلسفه عشق از دیدگاه شما چیه؟ Rainyboy9th February 2007, 12:23 AMفلسفه عشق از دیدگاه شما چیه؟ من حدود شش ماه است که عضو این گروه شده ام ، نمی دونم قبلا راجع به این موضوع در گروه بحث شده یا نه؟ سعی می کنم برداشت و نگاهی رو که نسبت به عشق دارم رو با کلماتی ساده بیان کنم هرچند که خیلی مشکله و امیدوارم شروعی باشه برای بحث بیشتر در این مورد. فلسفه عشق از دیدگاه شما چیه؟ شما از چه جنبه و جهتی به عشق نگاه می کنید؟ خدا چرا عشق را در وجود انسان قرار داده است؟ هدف یک عاشق چه چیزی باید باشه و چه چیزهایی باید از عشق یاد بگیره؟ سخنان زیاد و کتابهای گوناگونی در این باره گفته و نوشته شده و باز همیشه حرفهای جدیدی گفته می شه و کتابهای جدیدی منتشر میشه. عشق میتونه بین افراد با نسبتهای گونگون بوجود بیاد، بین والدین و فرزندانشون، بین دو دوست از یک جنس، ولی معمولا عشق بین دو جنس مخالف عمق بیشتری داره و همچنین دگرگون کننده تر هم هست، که میتونه انسان رو به اوج برسونه یا اینکه به انحطاط بکشونه. من معتقدم هر نعمتی که خدا به انسان میده، انسان می تونه ازش خوب استفاده کنه یا اینکه ازش سوء استفاده کنه. مثل یک چاقو که میتونیم ازش خوب یا بد استفاده کنیم و اینکه انسان از یک نعمت خوب استفاده کنه به این بر می گرده که چقدر جنبه داشته باشه و اینکه اون نعمت چی باشه یا به اصطلاح چقدر بزرگ باشه؟ به نظر من عشق (البته عشقی عمیق نه سطحی) یکی از بزرگترین نعمتهای خدا است که می تونه انسان رو به اوج کمال برسونه و به قول معروف عاشق راه صد ساله رو یک شبه طی کنه و همچنین می تونه انسان رو نیست و نابود کنه. عشق رو میشه به انرژی هست های تشبیه کرد با قدرت سازندگی و تخریب بالا ( البته یادتون نره حق مسلم ماست کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) هدف نهایی عشق عشق دارای ماهیت پویایی و دگرگونی است. از مرحله ای شروع میشه و اگر عاشق واقعی باشیم و راه رو درست بریم هیچگاه پایانی نداره. حتما شنیدید که عاشقانی بوده اند که برای هم با اصطلاح می مرده اند ولی وقتی به هم میرسند بعد از چند ماه برای هم تکراری میشن و عشقشون تموم میشه و کارشون به اختلاف می کشه، یا کسانی که به هم نمی رسند و معتاد میشن یا دست به خودکشی می زنن. به قول مولوی: عشقهایی کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود هدف نهایی عشق شناخت خداست، عشق وقتی دائمی میشه که معشوق دائمی و دارای کمالات نامتناهی باشه. عشق از مراحل و سطوح پایین شروع میشه (مثلا خیلی ها در شروع فقط تمایلات جنسی دارند) و انسان رو به سمت مراتب بالا سوق میدهد و بستگی به انسان داره که چقدر آمادگی و توان داشته باشه که به مراتب بالا برسه. در مرحله ای معشوق زمینی باید خذف بشه و فقط عشق به خدا باقی بمونه یا اینکه معشوق جلوه ای از وجود خدا بشه. خیلی ها در این مرحله در جا میزنند و قدرت و توانایی عبور از این مرحله را ندارند، برای عبور از این مرحله داشتن ایمان محکم و تقوا به خدا الزامیست. در نهایت بدونیم که: عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی با چارده روایت امیدوارم تونسته باشم تفکراتم رو شیوا بیان کرده باشم و امیدوارم دوستان دیگه هم این بحث رو ادامه بدن U_Hakem5th March 2007, 05:06 PMخیلی خوب گفتی .من تقریبا همه حرفاتو قبول دارم.ولی عشق یه چیزیه که بد مصب نمیشه توضیحش داد.ولی چیزی که از نظر من مسلمه اینه که تنها وجود شایسته عشق خداست. یه چیزی رو من شنیدم دوست دارم نظر شما رو بدونم: می گن قابیل خیلی هابیل رو دوست داشته.خیلی زیاد.حسابی عاشقش بوده.طاقت دوری از هابیل رو نداشته.وقتی هابیل تصمیم به ازدواج می گیره قابیل از شدت عشقش نمیتونه تحمل کنه که معشوقش متعلق به کس دیگه ای باشه به این خاطر میزنه هابیل رو می کشه. اینو گفتم گه فلسفی حرف بزنین.وگرنه همه می دونیم که واقعیت تاریخی نداره. سپاس Rainyboy6th March 2007, 02:14 AMبه قول یکی از دوستام میگفت عشق قابل پیشبینی نیست ولی در کل پاکش خوبه نه از نوع مجازی من عشق حقیقیرو رو دست دارم درجه اعلا به نظر من هر عشقی به خدا ختم میشه ابسالان13th March 2007, 07:02 AMبه نام خدا 1- ابتدا باید سپاسگزاری کنم 2-نکتها چون تیغ پولاد است تیز گر نداری تو اسپر وا گریز 3-علت عاشق ز علتها جداست عشق اسطرلاب اسرار خداست amirala13th March 2007, 11:12 AMعشق علاقه اي شديد به فراهم آوردن زيبايي و تصاحب آن، و در معناي ديگر يکي شدن با مرجع نيكي ها است. عشق اتصال جسم و روح عاشق است که بدين وسيله، روح از جسم عاشق قرباني خاص معشوق را مي سازد. در باب عشق حکيم الهي مولانا جلال الدين رومي در آغاز دفتر دوم مثنوي چنين مي فرمايد که: پرسيد يکي که عاشقي چيست گفتم که چو ما شوي بداني عشق محبت بي حساب است، جهت آنکه گفته اند کي صفت حق است بحقيقت و نسبت او به بنده مجاز است يحبهم تمام است، يحبونه کدام است[1]؛ و نيز شهاب الدين سهروردي چنين گفته است که محبت چون به غايت رسد آن را عشق خوانند، و گويند که «العشق محبه المفرطه»؛ و عشق خاصتر از محبت است، زيرا که همه عشقي محبت باشد اما همه محبت عشق نباشد، و محبت خاصتر از معرفت است زيرا که همه محبتي معرفت است اما همه معرفتي محبت نباشد[2]. و نيز، عرفا را اعتقاد بر آن است که محبت صفتي است که خلق از وصف آن عاجز آمدند، هيچ واصف که مر محبت را وصف کرد از عين محبت خبر نکرد، ليکن آنچه گفتند اوصاف محبت گفتند يا تاثيرات وي يا افعال محبان گفتند که آن کس که محب بود اندر سوختن محبت چنان مشغول بود که وصف کردن را روزگار نداشت و اگر داشت چون آن کسي که همي شنيد از اين سوزش و اثر خبر نداشت و به وصف کردن او را معلوم نيامد و از وصف کردن فايده اي حاصل نيامد. از اين معني همه ي زبان ها از محبت گنگ شد...[3] : اي مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز کان سوخته را جان شد و آواز نيامد اين مدعيان در طلبش بي خبرانند کان را که خبر شد خبري باز نيامد اي برتر از خيال و قياس و گمان و وهم وز هرچه گفته اند و شنيديم و خوانده ايم مجلس تمام گشت و به پايان رسيد عمر ما همچنان در اول وصف تو مانده ايم[4] و نيز امام احمد غزالي در باب عشق چنين گويد که سر اين کي عشق روي تمام به کس ننمايد آن است که او مرغ ازل است. اينجا که آمده است مسافر ابد آمده است. اينجا رو به ديده ي حدثان ننمايد که نه هر خانه او را بشايد که آشيان از جلالت ازل داشته است، گاه گاه وا ازل پرد و در نقاب جلال و تعزز خود شود، و هرگز روي جمال به ديده ي علم ننموده است و ننمايد براي اين سر.[5] ونيز دکتر ارژنگ مدي در شرحي بر ابوالحسن ديلمي چنين مي نگارد که عشق انسان زاييده ي عشق خداست و سبب تفاوت درجه اش با عشق خدا، کدورت جسم انسان است، که در صورت از ميان برخاستن اين کدورت، که لازمه اش فناء بنده به حق است، محبت نيز به طهارت و صفاي اصلش برمي گردد، و اين همان عشقي است که از خدا آغاز مي شود(يحبهم) و به انسان مي رسد، و او را به خدا مي رساند(يحبونه) يعني عشق عرفاني[6]. در اين معني، ابراهيم(عاشق)، تيغ عشق برداشته و در قربانگاه، بر گلوي اسماعيل(خويشتن)، مي گذارد تا اراده ي معشوق را گردن نهاده باشد که شهاب الدين سهروردي چنين نگاشته است که عشق بنده اي است خانه زاد که در شهرستان ازل پرورده شده است، سلطان ازل و ابد شحنگي کون و مکان بدو ارزاني داشته، و اين شحنه هر وقتي بر طرفي زند و هر مدتي نظر بر اقليمي افکند. و در منشور او حسن نبشته است که در هر شهري که روي نهد، بايد که خبر بدان شهر رسد، گاوي از براي او قرباني کنند، «فان الله يامرکم ان تذبحوا بقره»، و تا گاو نفس را نکشند قدم در آن شهر ننهند[7]. sonbol256113th March 2007, 11:19 AMعشق تنها چیزیه که میتونه هم آدما رو به اوج برسونه وهم اونا رو به اعماق تباهی پرت کنه. وقتی عشق شیرینه که چشمامون بهم دروغ نگن. وقتی عشق حقیقت داره که دلمون برای همدیگه بلرزه. وقتی میتونیم بگیم عاشقیم که خنده ها و گریه هامون بوی عشق بدن.;) sara-l13th March 2007, 12:05 PMمحبّت چون به غايت رسد،آن را عشق خوانند.وعشق،خاصتر از محبّت است،زيرا که همه عشقي محبّت باشد،امّا همه محبّتي،عشق نباشد،و محبّت خاصتر از معرفت است.زيرا که همه محبّتي،معرفت باشد،امّا همه معرفتي،محبّت نباشد. در روايتي محمدبن مسلم از امام محمد باقر(ع)نقل مي کند که حضرت فرمود:در مسجد الحرام نشسته بودم ،ديدم طاووس يماني براي اصحابش حديث مي گفت تا رسيد به جايي که به آنها گفت آيا ميدانيد در چه روزي نصف مردم کشته شدند؟ حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود:بگو يک چهارم مردم، گفت: چگونه؟حضرت فرمود:مردم روي زمين در ابتداي خلقت عبارت بودن از:آدم،حوا،هابيل وقابيل وهمين که هابيل کشته شد يک چهارم افراد روي زمين کشته شد . شايد اون قدرها هم خالي از لطف نباشه اگه بگيم علاوه بر يک چهارم مردم جهان محبت هم از همون روز کشته شد......نشد؟؟؟!!! ياد استاد به خير... و چه زيبا ميگفت!!! قبله تو يکي است! عشقت از قبله بياموز فقط نفست ميرود و مي ايد! مگذاري که عشقت برود... يا فقط باز ايد... که گناهي است بزرگ و مجازاتش مرگ است ... هركسي اين روزا وقتي يه چيز يا يه كسي رو زياد دوست داره ميگه كه عشقشه _ من ميگم عشق بحث جدايي با دوستداشتن داره / اما خيلي ها اين دوتا رو باهم ادغام ميكنن . كاش ميتونستيم معناي واقعي عشق رو بفميم فلسفه عشق از توصيفهايي كه ميكنيم از جمله هايي كه در موردش مي نويسيم خيلي برتر. راحتتر بگم شايد عشق واقعي رو تنها زماني مي تونيم درك كنيم كه به معشوق حقيقي برسيم و اون كسي نيست جزاونيكه هميشه همراهمونه. وقتی عاشق می شوی دیگر خدا را نمی شناسی چون خدا همان عشق است. انسانهاي عاشق كساني هستن كه اگه يه سيبي رو از دو نيمش كنن و توش يه كرم ببينن ميگن اون غذاي كرم و بهش دست نمي زنن .هركسي بتونه به اين درجه برسه بهترين سعادت رو بدست آورده. s_mary13th March 2007, 11:26 PMفلسفه عشق ...!!! به نظر من عشق فقط آسمانی است و مخصوص ذات یکتای بی همتای اوست . و چون مبدا عشق اوست ...ما همواره در جستجوی عشقیم ...عشقی که نمیدانیم کجا باید بیابیم و آنچه ما در زمین عشق مینامیم اگر از ذات پاکش نشات گرفته باشد و یا نور الهی درآن تابیده باشد نتها میتواند تمثیلی از عشق حقیقی باشد .و یا سایه ای ...البته ...اگر باشد ...!! U_Hakem14th March 2007, 05:02 PMدیدم بچه ها شعر گذاشتن دلم نیومد این شعر سعدی رو نزارم. شبی یاد دارم که چشمم نخفت شنیدم که پروانه با شمع گفت که من عاشقم گر بسوزم رواست تو را اتش و سوز باری چراست همی گفت و هر لحظه سیلاب درد فرو می دویدش به رخسار زرد که ای مدعی عشق کار تو نیست که نه صبر داری نه یارای ایست تو را اتش عشق اگر پر بسوخت مرا بین که از پای تا سر بسوخت sara-l8th April 2007, 09:49 PMوقتي آدم عاشق باشد، همه چيز معناي بيشتري ميابد. در جهان سه چيز جاودانه است: ايمان و اميد و عشق اما برترين آنها عشق است. عشق بردبار است, همه چيز را تحمل ميكند, همه چيز را باور دارد, منتظر همه چيز است, چون عشق ميتواند بفهمد. عشق در آتش حسد نميسوزد زيرا عشق حسد نمي ورزد. اگر ايمانم چنان كامل باشد تا آنجا كه كوه ها را جابجا كنم اما عشق نداشته باشم هيچم. در عشق خطري وجود ندارد و تو خود اين را خواهي آموخت, هزاران سال است كه آدميان يكديگر را جسته اند و يكديگر را يافته اند. در حقيقت براي عشق هيچ چيز دشوار نيست, به راستي باور دارم كه بار عشق رنج آور نيست. عشق چنان عميق است كه عاشق هر پاداشي را ناديده ميگيرد. عشق بورزيد چرا كه عشق عطيه برتر است. "پائولو كوئليو" عشق نمي پرسه كه تو كي هستي، فقط ميگه تو مالي مني. عشق نمي پرسه، اهل كجايي، فقط مي گه توي قلب من زندگي مي كني. عشق نمي پرسه كه چي كار مي كني، مي گه باعث مي شي قلب من به زبون بيفته. عشق نمي پرسه چرا دور هستي، فقط مي گه هميشه با مني. عشق نمي پرسه كه دوستم داري، فقط مي گه دوست دارم. اصغر احمدي9th April 2007, 12:12 PMبا سلام به نظر من عشق يه سرگرمي كه سر من و تو رو گرم ميكنه و نميزاره به اون چيزي كه بايد فكر بكنيم توجه داشته باشيم .عشق ويروس زندگي............البته به اون معاني كه شما تعريف مي كنيد.عشق يعني بازيچه دست من و تو احمدي raya30th April 2007, 08:57 PMفلسفه عشق از دیدگاه شما چیه؟ فلسفه عشق از دیدگاه شما چیه؟ شما از چه جنبه و جهتی به عشق نگاه می کنید؟ خدا چرا عشق را در وجود انسان قرار داده است؟ هدف یک عاشق چه چیزی باید باشه و چه چیزهایی باید از عشق یاد بگیره؟ 1- عشق : عشق یعنی واله و شیدا شدن عشق یعنی تا ابد رسوا شدن :rolleyes: (عشق مثل گل رز پر خاری میمونه که از زیبایی اون مست میشی و جرات دست زدن بهش نداری این برداشت منه :rolleyes: :o ) 2 - از راه راست به عشق زمینی رسیدن زیباتر و شایسته تر از پنهانی است چون در عشقهای پنهانی و به دور از ذره ایی عقل به تباهی کشیده میشه که پیامد خوبی نداره در واقع اینو بگم رسیدن به عشق زمینی از راه عقل خیلی زیبا تر هست یعنی طوری نشه که احساس بمیره و عقل تنها حکومت کنه هر دو برای داشتن عشق خالص مهمند از دید من چون اگر احساس هم نباشه اون موقع به نظرم نمیشه اون کسی که دوستش داریم به دیده عاطفی بهش نگاه کنیم یعنی در واقع بهتر دوستش بداریم عقل و احساس در عشق زوجی هستند که با وجود یکی از این دو به اون یکی هم 100% نیاز هست :rolleyes: 3 - اگر این عنصر یعنی عشق در وجود انسانها نبود خیلی بد میشد چون نمیشه انسان از بد تولدش با محبت مادرش شیر میخوره بعد که بزرگتر میشه محبت پدر رو لمس میکنه بازم هم بزرگتر که میشه محبت و دوست داشتن و در واقع عشق اطرافیان رو نسبت به خودش حس میکنه و کم کم خودش هم یاد میگیره که دوست داشته باشه تا این که بزرگ بشه وارد زندگی خودش بشه اول همسرش بعد فرزندانش رو در جایگاه خودشون دوست میداره و تا زنده است این روند ادامه دارد چرا چون نمیتونه دوست نداشته باشه اگر خدا در وجود انسانها عشق رو نمیذاشت مثل این میموند که اون انسان ناقص متولد شده باشه و چون خداوند خودش خیلی مهربونه از محبت خودش در وجود انسان دمید تا انسان حس و عاطفه داشته باشه و بتونه همنوع خودش رو درک کنه و تنها نباشه :rolleyes: 4- هدف عاشق باید این باشه که در هیچ موقعیتی اجازه نده گزندی بر معشوقش وارد بشه یا در واقع نگهبان معشوقش باشه :rolleyes: و اون قدر معشوقش رو دوست بداره خاص و پاک در واقع که معشوق خودش رو عاشق خودش کنه :rolleyes: از عشق باید : صبوری - گذشت -وفا - محبت - عشق - یک رنگی - زلالی نیکی -آرامش- اطمینان -احساس را یاد گرفت :rolleyes::) .sefid.1st May 2007, 12:41 AM* خوشتر از ریشه کلمه "عشق" توضیحی نیافتم؛ این کلمه را از لغت "عشقه" می دانند. عشقه گیاهی است بالا رونده از تیره عشقه ها. این گیاه از دیوار یا گیاهان اطراف خود بالا می رود و دور تکیه گاه خود می پیچد. آری عشق این است: - او از خاک ریشه میگیرد و اما مقصدش آسمان است. - او تنها سیر نمی کند، به همنوع خود می پیچد و سفر آسمانی خویش را می پیماید. - او همواره خود را به تکیه گاهی متصل می نماید، چراکه می داند بدون آن پشتیبان، از فراز آسمان بر زمین فرود خواهد آمد. - او با پیچش خود، اگرچه در طاقت فشار است؛اما دیگری را نگهدار. - او سیر در اُفق ندارد ، بلکه عروجی عمودی دارد. - او سکون نمی شناسد و با چرخش موزون خود، آهنگ زندگی را دائم به سرود و سرور می نوازد. - او... MAAAH1st May 2007, 12:58 AMبه نظر من عشق پاک و واقعی آدمو به خدا و عشق خدایی میرسونه.کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند آدم عاشق به خدا هر روز نزدیک و نزدیکتر میشه...کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند به شرطی که واقعا" عاشق باشه.کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند وای آخه خدایا این عشق چیه که تو دل ما بنده هات میذاری؟کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند آدمو از پا در میاره...:( عشق چه میکنه با آدم؟!:confused: قلبم درد گرفت...کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند cinderella 221st May 2007, 03:04 AMمن به عشق اعتماد ندارم...به نظر من فريبكاره ....نمي دونم! m_evil1st May 2007, 12:06 PMفلسفه عشق اثبات بودن دو چيزه: آفريدگار-مادر در دنيا فقط همين دو عشق زيبا و واقعي هستن.فقط همين دو عشقن كه عاشق واقعا عاشقه.بدونه اينكه از اين رابطه چيزي عايدش بشه.حتي از طرف معشوق(مخلوق و فرزند)به عاشق(خالق و مادر)بدي و ضرر هم ميرسه. بقيه عشق ها گذري هستن.و فقط مختص خاكه.يعني عمر كوتاهي دارن و ميشه گفت جزو ماديات هستن.چه قدر كثيفه اين دنيا و تمام متعلقاتش. minam1st May 2007, 12:23 PMسلام دوستان من چند نظر درباره عشق از بزرگان ومتفکران ومشاوران خانواده ماریان ویلیامسون: معتقدم ما انسانها باعشق رمانتیک به حالتی روحی معنوی دست می یابیم واین نیاز متقابل ودوجانبه نه تنها شهوانی وبد نیست بلکه نیازی است بسیار عمیق –اصیل –بامعنا- باشکوه وزیبا. توماس مور: هرگاه دعوت عشق را می پذیرید وعشق انسانی دیگر را به قلب وزندگی تان راه میدهید به زندگی در دنیای محدود وبسته ی خود پایان میدهید ودیگر غرق در خود ودنیاهایتان نیستید . میتوان گفت قدم در راهی گذاشته اید که شما را به کشف خویشتن حقیقی خودتان خواهد رساند .هنگامی که عاشق می شوید دید ونگرش شما نسبت به زندگی وکل هستی نیز تغییر خواهد کرد واین اغاز راه است. جان گری: در دنیای امروز زن ها روز به روز احساس استقلال مالی واقتصادی بیشتری میکنند ونیاز انها به حضور مردان در زندگی شان برخاسته از نیاز به امنیت وبقا نیست . بلکه برای احساس صمیمیت ونزدیکی است .هرگاه مردها بیاموزندکه نیاز زنها به صمیمیت را براورده سازند زنها نیز میتوانند نیاز مردها رابه صمیمیت وارتباط براورده کنند در چنین شرایطی است که ناگهان زمینه ی مساعدی برای رشد وتداوم عشق وشور وحرارت فراهم میشود . درسته جملات بالا فلسفی نبود ولی جای تامل دارند .!!!!!!!!!!!!! roksana_20061st May 2007, 02:43 PMاگه از کسی بدت میاد دعا کن عاشق بشه اونقدر عذاب میکشه که دلت خنک بشه amirala1st May 2007, 03:03 PMاگر ازكسي خوشت مي ادبايد دعاكني عاشق بشه هركسي لياقت چشيدن طعم واقعي عشق رونداره ، عشق يعني از خودت گذشتن وبه خدارسيدن عشق وسيله رسيدن انسان به خداست. (ميكل آنژ) p_h_1930011st May 2007, 06:49 PMبابا فلسفه کار عقله عشق کار دله اصلا با هم جوردر نمیاد حالا میگم از شبنم عشق خاک آدم گل شد،،،،،،،،،، صد فتنه و شور در جهان حاصل شد سر نشتر عشق بر رگ روح زدند ،،،،،،،،،، یک قطره فرو چکید ونامش دل شد گوهری بود در خزانه غیب که آن را از نظر خازنان پنهان داشته بود و خزانه داری آن به خداوندی خویش کرده ،فرمود آن را هیچ خزانه لایق نیست الا حضرت ما یا دل آدم . آنچه بود؟ گوهر محبت بود که در صدف معرفت تعبیه کرده بودند و بر ملک و ملکوت عرضه داشته ،هیچ کس استحقاق خزانگی و خزانه داری آن گوهر نیافته ، خزانگی آن دل آدم لایق بود که به آفتاب نظر پرورده بود و به خزانه داری آن جان آدم شایسته بود که چندین هزار سال از پرتو نور احدیت پرورش یافته بود. واین بود عشق afsoone shab1st May 2007, 08:28 PMمی گویند عاشق شدن همان رسیدن به معبود و یافتن خداوند است .می توان گفت به هنگام عاشق شدن تغییری اساسی در سطح خود آگاهی و هو شیاری شما اتفاق می افتد که روی دید و نگرشتان نسبت به همه چیز تاثیر می گذارد .گاهی اوقات دیگران از عشق دو انسان ب هیکدیگر تعجب میکنند از خود می پرسند مگر این ها در یکدیگر چه میبینند ناگهان تمامی انچه برای دیگران ساده و بی اهمیت است جلوه و جلای دیگری پیدا می کند می توان گفت عشاق مرزهای ظاهری و هر آنچه را سطحی است در نوردیده و به عمق معنا دست می یابند . این امر ر اتوجه دوم می نامند توجه دوم به این معناست که از مرز بدیهیات بگذرید و با روح و معنا ارتباط برقرار کنید ...................... برگرفته از کتاب روابط رماتیک پلی به سوی عشق الهی از دکتر باربارا دی آنجلیس و دیپاک چوپرا خوندن این کتابو به همه دوستان عزیز تو صیه می کنم . متشکرم . اميدse7en1st May 2007, 09:25 PMدل به يار بي وفاي خويشتن دادم ديدم سزاي خويشتن ادامه دارد........کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند sara-l25th May 2007, 12:18 PMبد نیست اینم بخونین.:) عشق،ايمان،برنامه ريزي،.... عشق همه افراد موفق براي حرکت خود دليلي يافته‌اند. هدفي تقريباً آزار دهنده که آنها را از درون مي‌خورد و در عين حال انرژي مي‌دهد و به سوي رشد و ترقي مي‌راند. مردم در روابط خود خواهان عشق هستند. عشق به زندگي نيرو، رنگ و معني مي‌بخشد. هيچ عظمتي بدون يک عشق بزرگ بدست نمي‌آيد. «بعضي «ع» عشق را علم و عقل، «ش» را شور و شادي و «ق» را قدرت ، حرکت و پويايي معني کرده‌اند.» ايمان ميان کساني که موفق مي‌شوند و آنان که شکست مي‌خورند تفاوت عظيمي از لحاظ ايمان هست. ايمان و باور ما درباره ي آنچه که مي‌توانيم باشيم دقيقاً مشخص کننده ي آينده ي ما است. اگر عقيده داشته باشيم که در زندگي محدوديت‌هاي شديدي وجود دارد، ناگهان همه ي آن محدوديت‌ها صورت واقعي پيدا مي‌کنند. و يا اگر به معجزه معتقد باشيم، در زندگيمان اتفاق مي‌افتد. ايمان به فرمايش حضرت علي(ع) يعني اعتقاد قلبي، اقرار به زبان و عمل به جوارح. برنامه‌ريزي با برنامه‌ريزي مي‌توان از منابع، به بهترين و موثرترين وجه استفاده کرد و به موفقيت نزديک شد. فق سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1538]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن