واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲۸ مرداد ۱۳۹۴ (۱۴:۴۸ب.ظ)
عضو هيات علمي دانشگاه خوارزمي در گفت وگو با موج: چاره اي جز حفظ درياچه اروميه به هر قيمت نداريم موج - يک کارشناس جغرافياي سياسي با اشاره به تبعات خشک شدن کامل درياچه اروميه براي بخش اعظم کشور، حفظ اين درياچه به هر قيمت را گريز ناپذير دانست.
مراد کاوياني، استاد دانشگاه خوارزمي و صاحب نظر در حوزه جغرافياي سياسي به خبرگزاري موج گفت: ابعاد فاجعه احتمالي به دنبال خشک شدن کامل درياچه اروميه – اعم از نابودي کشاورزي، مهاجرت، حاشيه نشيني و غيره - آنقدر مهيب است که چاره اي جز حفظ اين درياچه به هر روش ممکن نداريم.
وي افزود: بحث آب در کشور ما، موضوعي بسيار پيچيده است و در ابتدا بايد بپذيريم در کشوري زندگي مي کنيم که به طور معمول بارش کمي وجود دارد و در چند سال اخير و متاثر از تغييرات اقليمي در دنيا، اين امر تشديد شده است.
کاوياني ادامه داد: در دهه هاي گذشته و در راستاي سياست خودکفايي در کشاورزي، حجم آب هاي زيرزميني ما – از جمله در حوضه آبريز درياچه اروميه - به شدت کاهش پيدا کرده است کمااينکه به تازگي اعلام شد بيش از 90 درصد منابع آب هاي زيرزميني ما مصرف شده حال آنکه رقم استاندارد 20 درصد است.
اين استاد جغرافياي سياسي تصريح کرد: در راه افزايش توليد کشاورزي، هيچ گاه قيمت آب را در هزينه تمام شده، محاسبه نکرديم و تعداد چاه هاي قانوني و غيرقانوني هم با سرعت بيشتر شد. کشاورزي ما به شدت پرهزينه شده است و درصد قابل توجهي از منابع آبي ما صرف کشاورزي مي شود اما بازدهي بسيار اندکي هم وجود دارد و در آينده نه تنها خودکفا نخواهيم شد که به شدت نيازمند واردات مواد غذايي مي شويم.
عضو هيات علمي دانشگاه خوارزمي با اشاره به اينکه الگوي غالب آبياري در کشور ما غرقابي است، افزود: شيوه غرقابي توان پاسخگويي به معضل کم آبي را به هيچ وجه ندارد اما واقعيت اينست بخش عمده کشاورزان در فقر به سر مي برند و توان تهيه تکنولوژي هاي جديد آبياري را ندارند. اينجاست که دولت بايد حتي به صورت رايگان اين تجهيزات را در اختيار آنها قرار دهد.
اين محقق پژوهشکده مطالعات راهبردي يادآور شد: در گذشته بخش عمده اي از آب درياچه ها از طريق چشمه هاي دروني يا رودهاي حوضه آبريز خود تامين مي شد ولي امروز بخش قابل توجهي از روان آب ها از دست داده ايم که نتيجه هم چيزي جز خشکسالي درياچه ها نيست.
کاوياني با اشاره به برخي تبعات خشک شدن کامل درياچه اروميه خاطرنشان کرد: خشک شدن درياچه ها موجب تبديل آنها به کانون هاي توليد ريزگرد است. در گذشته ريزگردهايي که شهرهاي ما را آزار مي دادند، عمدتا منشا عربي داشتند اما امروز با کانون هاي توليد ريزگرد در داخل رو به رو هستيم که سهمي 25 درصدي در آلودگي هوا دارند.
وي با اشاره به اينکه خشک شدن درياچه اروميه را از دو منظر تغيير اقليم و به دنبال آن کاهش بارش و نيز مديريت منابع آب مي توان تحليل کرد، تصريح کرد: ميزان آب ورودي به درياچه در اثر علل گوناگون از جمله چاه هاي فراوان حفر شده در کنار آن و توسعه کشاورزي، کم شد و در نهايتا وضعيت امروز آن را رقم زد.
کاوياني در پاسخ به اين سوال که چرا درياچه اروميه در قياس با موارد مشابه، چنين در کانون توجه رسانه ها قرار گرفت، گفت: رسانه اي شدن وضعيت درياچه اروميه ماهيت سياسي دارد و به نقش آذري ها در کانون هاي قدرت بر مي گردد که ضمن رسانه اي کردن اين موضوع توان جذب بودجه هاي کلان براي احياي آن را دارند. در حاليکه به عنوان سالهاست درياچه هامون با مشکل رو به روست و فقر و فلاکت گسترده اي را براي مردم منطقه به بار آورده ولي توجه اندکي را به خود جلب کرده است.
استاد دانشگاه خوارزمي با اشاره به تحت تاثير قرار گرفتن بخش عمده کشور در صورت خشک شدن کامل در ياچه، گفت: بر اساس برآوردها، در صورت خشک شدن کامل حتي استان البرز را تحت تاثير قرار مي دهد و با توجه به رونق کشاورزي در آن منطقه، بر کاهش امنيت غذايي کشور هم اثر دارد؛ بگذريم که بسياري از زمين هاي کشاورزي اطراف درياچه اروميه در اثر ورزش باد بر بستر درياچه و انتقال حجم عظيم نمک، شور شده اند که معضلاتي چون کاهش درآمد کشاورز، افزايش مهاجرت و حاشيه نشيني و غيره را در بر دارد و به علت وسعت درياچه، ابعاد فاجعه آميزتري به دنبال خواهد داشت.
وي درباره آينده درياچه اروميه نيز گفت: به گمان من نمي توان درياچه اروميه را به حال قبل برگرداند اما مي توان بحران را کنترل کرد و بستن چاه هاي اطراف درياچه گريزناپذير است به علاوه سدها بايد حقابه درياچه از سدها نيز بايد دريافت شود.
کاوياني درباره معيشت کشاورزان در صورت بستن چاه ها گفت: در صورت به کارگيري شيوه هاي مدرن کشاورزي و نيز تغيير کشت به کشت هايي که آب کمتري نياز دارند، مي توان تا حدي از فاجعه پيش گفته جلوگيري کرد. در هر حال نبايد فراموش کرد ابعاد بحران بسيار بالاست و هرچه جلوتر هم مي رويم بيشتر هم مي شود.
اين پژوهشگر حوزه امنيت آب، حفظ درياچه اروميه به هر قيمتي را بسيار مهم دانست و خاطرنشان کرد: ابعاد فاجعه احتمالي آنقدر مهيب است که چاره اي جز اين کار نداريم. به علاوه بايد تغيير شيوه معيشت از کشاورزي به سوي صنعت در اين منطقه دنبال شود.
وي با اشاره به رقابت هاي استان هاي مختلف بر سر آب گفت: طبيعي است که رقابت، محصول کمبود منابع است. در کشور ما نيز افزايش جمعيت بحران آب را به وجود آورده است. در جغرافيا از اصطلاح هيدروپولتيک براي اشاره به اين وضع استفاده مي شود يعني نقش آب در مناسبات سياسي. هيدروپولتيک هم در داخل کشورها رخ مي دهد و هم بين کشورها. به عنوان مثال رقابت بين چند استان بر سر زاينده رود در کشور ما جدي است. استان هاي دارنده آب به اين مساله به چشم برگ برنده اي براي کسب امکانات مي بينند. حدس من اينست اين بحران به تنش هاي بين استاني هم منجر خواهد شد.
وي گريزي هم به موضوع هيدروپولتيک در بعد خارجي هم زد و گفت: بسياري از رودهاي خاورميانه، جنبه بين المللي دارند و در بيش از يک کشور جاري هستند. در کشورهاي مبدا، سدسازي انجام شده است. به عنوان نمونه افغانستان کشوري است که معيشت اکثر مردم آن از راه کشاورزي تامين مي شود و حاکمان اين کشور در هر دوره اي ناچار از احداث سد بر رودهايي هستند که عموما از اين کشور خارج مي شوند. چند سال پيش ايران و ترکنستان سد دوستي را بر هريرود زدند. تامين آب مشهد – که سالهاست آب از پيرامون دريافت مي کند - از جمله اهداف احداث اين سد بود. افغان ها نيز با کمک هند سدي را بر حريرود در داخل کشور خود زدند. در نتيجه مي توان گفت مشهد گروگان افغان ها شده است و به راحتي مي توانند با کم و زياد کردن آب، از ايران امتياز بگيرند. همانطور که در دهه 40 شمسي با ايجاد سد کجکي روي هيرمند به خشک شدن درياچه هامون کمک کردند و ما هم کاري نتوانستيم بکنيم. اينجاست که بايد پذيرفت ديپلماسي آبي ايران شکست خورده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]