تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مرگ آرى امّا پستى و خوارى هرگز، به اندك ساختن آرى امّا دست سوى اين و آن دراز كردن هرگ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814703382




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقاط افتراق حقوق بشر اسلامی و سکولار از منظر رهبری


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
نقاط افتراق حقوق بشر اسلامی و سکولار از منظر رهبری
در نگاه غرب، بشریت به شهروندان درجه‌ی یک و دو و سه تقسیم می‌شوند. جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین ارزان، و در آمریکا و غرب اروپا گران قیمت‌گذاری می‌شود. امنیت آمریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیه‌ی بشریت بی‌اهمیت دانسته می‌شود.

خبرگزاری فارس: نقاط افتراق حقوق بشر اسلامی و سکولار از منظر رهبری



 حقوق بشر اساسی‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوقی است که هر فرد به طور ذاتی، فطری و به صرف انسان بودن از آن بهره‌مند می‌شود. اکنون در زمینه حقوق بشر دو سند داریم1. اعلامیه جهانی حقوق بشر که یک پیمان بین‌المللی است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ 10 دسامبر 1948 در پاریس به تصویب رسیده است. این اعلامیه نتیجه مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار حقوقی را که تمام انسان‌ها مستحق آن هستند را به‌صورت جهانی بیان می‌دارد.2. اعلامیه اسلامی حقوق بشر یا اعلامیه حقوق بشر اسلامی یا اعلامیه قاهره درباره حقوق بشر در اسلام که توسط سازمان کنفرانس اسلامی در 14 مرداد 1369 (5 اوت 1990) در شهر قاهره تصویب شد. این اعلامیه، خلاصه‌ای از نگاه اسلامی به حقوق بشر فراهم می‌کند. این اعلامیه معمولاً به عنوان واکنش کشورهای اسلامی به برداشت سکولار نسبی‌گرایانه از فرهنگ یهودی-مسیحی اعلامیه جهانی تلقی می شود. استکبار به عنوان یک پدیده‌ی بیرونی، واجد شرایط و خصلت‌هایی است که آن را از سایر ملت‌ها و مجموعه‌ها جدا می‌کند. در اندیشه‌ی رهبری، ویژگی‌های مختلفی برای استکبار جهانی و آمریکا برشمرده شده است که از این میان، سه خصیصه‌ی تروریسم، تهاجم به اسلام و استفاده‌ی ابزاری از حقوق بشر بیشتر خودنمایی می‌کند.دستاویز قرار دادن عنوان پرطمطراق حقوق بشر برای گسترش ظلم و جنایت در دنیا توسط کشورهای استکباری کلاه بزرگیست که بر سر تاریخ و بشریت رفته است در حالی که خود از معنای واقعی حقوق بشر آگاه نیستند و رفتار و اندیشه‌ی آن‌ها فرسنگ‌ها با این عنوان فاصله دارد چنانچه رهبر انقلاب فرموده است"دفاع آن‌ها (استکبار جهانی و آمریکا) از حقوق بشر، برای ملت‌ها و مظلومان دنیا، هم خنده‌آور و هم گریه‌آور است؛ از طرفی خنده‌آور است چون خود نقض‌کنندگان درجه‌اول حقوق بشر، سنگ حقوق بشر را به سینه می‌زنند، از طرف دیگر گریه‌آور هم هست، برای بشریت مصیبتی بالاتر از این نیست که مفاهیم و ارزش‌های انسانی، این طور در دست‌وپای سیاست‌بازان خبیث بیفتد".( بیانات در دیدار جمع کثیری از نیروهای مقاومت بسیج، 7 آذر 1369) در این یادداشت به نقاط افتراق دو نگاه اسلامی و غربی به این مقوله با ذکر مصادیق آن در کلام رهبر انقلاب پرداخته خواهد شد. حقوق بشر از دیدگاه قرآن و غرب حقوق بشر به مفهوم قرآنی آن با حقوق بشر غربی متفاوت است. در غرب، حقوق بشر، مبتنی بر امانیسم (اصالت انسان و انسان‌محوری) مادیت و منافع مادی فردی و طبقاتی و... است؛ امّا قرآن، در تمامی زمینه‌ها و فضایل و کرامات و با در نظر گرفتن همه مصالح و جنبه‌های مادی و معنوی، از حقوق بشر سخن می‌راند. از دیدگاه قرآن، انسان، کرامت ذاتی دارد: "وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ؛ (اسراء، 70) ما آدمی زادگان را گرامی داشتیم. " برای به فعلیت رساندن این خصلت ذاتی، مقاماتی گران قیمت به او عطا شده که به هیچ یک از دیگر موجودات، داده نشده است و در هیچ مکتبی مانند اسلام، چنین حقوقی که لایق انسان باشد، به چشم نمی‌خورد. آن چه قرآن درباره حقوق بشر بیان کرده، نشانگر آن است که انسان، برترین مخلوق است و بالاترین حقوق، کرامت، فضیلت و شخصیت به او عطا شده است.رهبر انقلاب می فرماید"اگر ولایت اسلامی باشد، زندگی زیر سایه‌ی امیرالمؤمنین، برای همه حاصل خواهد شد - برای مؤمن، برای فاسق و برای کافر - حتی کفّار هم در آن، راحت زندگی می‌کنند. این طور نیست که در آن، فقط آدمهای پرهیزکار، راحت باشند، غیر پرهیزکار هم از امنیت آن محیط، از مساوات، از عدالت و از آرامش معنوی در آن محیط، استفاده می‌کند. اگر حکومت الهی نشد، جامعه، جامعه‌ی تبعیض‌آمیز است."( 1378/01/16بیانات در دیدار کارگزاران نظام) این بدان معناست که انسان به دور از ویژگی های فردی قومی مذهبی به عنوان انسان حقوقی دارد که باید رعایت شود در حالیکه که این موضوع در کشورهای مدعی به گونه ی دیگری معنا پیدا می کند و همه چیز با منافع ملی بیان می شود رهبر انقلاب با ذکر مثالی به نوع نگاه آمریکا به حقوق بشر می پردازد" .....شما چیزی به نام حقوق انسان را اصلاً قبول دارید؟! افغانستان را کی به خاک و خون کشید و هنوز هم دارد میکشد؟ عراق را کی زیر چکمه‌ی نظامیان خودش تحقیر کرد؟ در فلسطین چه کسی به دولت صهیونیست ظالم این همه کمک سیاسی و مادی کرد؟ در خود آمریکا - انسان واقعاً تعجب میکند - در زمان دولت همین حزب دمکرات.... هشتاد و چند نفر از وابستگان فرقه‌ی داوودی را زنده زنده در آتش سوزاندند. ....فرقه‌ی داوودی‌ها به قول خودشان دیویدی‌ها - به دلیلی مورد غضب دولت آمریکا قرار گرفتند و به منزلی رفتند و در آنجا متحصن شدند. هر چه کردند، بیرون نیامدند. اینها خانه را آتش زدند و هشتاد تا مرد، زن، بچه تو این خانه، زنده زنده سوختند"(.1388/03/29خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران) هدف غرب ار طرح مسئله حقوق بشر مدیریت غرب بر دنیا دو پایه‌ى اساسى دارد یک پایه‌ى فکرى و ارزشى، و یک پایه‌ى عملى، یعنى نظامى و سیاسى. آن پایه‌ى اخلاقى و فکرى عبارت بود از ادعاى برترىِ فکرى و ارزشى غرب بر بقیه‌ى مناطق جهان و بقیه‌ى ملل عالم.شعارهاى جذاب و فریبنده مثل شعار آزادى، شعار دموکراسى، شعار حقوق بشر، شعار دفاع از ملتها و از آحاد انسانها را سرِدست گرفتند و مطرح کردند و خواستند برترى نظام ارزشى خودشان را بر سایر مناطق عالم، بر ادیان عالم، بر نحله‌هاى گوناگون فکرى و بخصوص بر اسلام، از این طریق تثبیت کنند. دولتهای استکباری و پیشاپیش آنان آمریکا، به کمک ابزارهای رسانه‌ای فراگیر و پیشرفته، چهره‌ی واقعی خود را میپوشانند و با دعوی طرفداری از حقوق بشر و دموکراسی، رفتاری خدعه‌آمیز در برابر افکار عمومی ملّتها در پیش میگیرند." آنها می‌گویند «حقوق بشر»، و منافع غرب را اراده می‌کنند؛ می‌گویند «دموکراسی»، و دخالت نظامی در کشورها را به جای آن می‌نشانند؛ می‌گویند «مبارزه با تروریسم»، و مردم بی‌دفاع روستاها و شهرها را آماج بمب‌ها و سلاح‌های خود می‌سازند. در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجه‌ی یک و دو و سه تقسیم می‌شوند. جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین ارزان، و در آمریکا و غرب اروپا گران قیمت‌گذاری می‌شود. امنیت آمریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیه‌ی بشریت بی‌اهمیت دانسته می‌شود. ....منافع خود را به نام «قوانین بین‌المللی»، و سخنان تحکم‌آمیز و غیرقانونی خود را به نام «جامعه‌ی جهانی» بر ملت‌ها تحمیل می‌کنند و با شبکه‌ی رسانه‌ای انحصاری سازمان‌یافته، دروغ‌های خود را راست، و باطل خود را حق، و ظلم خود را عدالت‌طلبی وانمود می‌کنند و در مقابل، هر سخن حقی را که افشاگر فریب آنها است، دروغ، و هر مطالبه‌ی برحقّی را یاغی‌گری می‌نامند"( بیانات در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد 1391/06/09) عدم صداقت امریکا در حمایت از حقوق بشر وقتی حقوق بشر با منافع چند کشور غربی تعریف شود این حق طبیعی انسان ها ابزاری می شود در دست دولت های غربی که اتفاقا خودشان با به راه انداختن دو جنگ جهانی در کمتر از پنجاه سال ،تا به منافع خود دست پیدا کنند"همان کسانی که خودشان برای حقوق بشر - به معنای حقیقی - هیچ ارزشی قائل نیستند؛ اما آن را چماقی کرده‌اند که بر سر جاهایی بکوبند! امریکا، سردمدار حقوق بشر در دنیا شده است! قبل از شروع جنگ، از نظر امریکا، دولت عراق در خدمت دولتهای حامی تروریسم بود. در سالهای شصت و یک و شصت و دو رزمندگان سلحشور ما توانستند دشمن را به زانو در آورند و او را از مرزها عقب برانند و دشمن بعثی مجبور شد برای مقابله با ما، از سلاح شیمیایی و سلاحهای کشتار جمعی استفاده کند - یعنی جنایت جنگی بکند - در همان اوقات، دولت امریکا احساس کرد که باید جبهه‌ی عراق را حمایت کند، تا دولت بعثی بتواند نقش خیانت‌آمیز خود را در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایفا نماید. در همان سالها که دولت عراق سلاح شیمیایی به‌کار برد، اینها اسم عراق را از فهرست دولتهای حامی تروریسم خارج کردند! مسأله‌ی حمایت اینها از حقوق بشر، چنین است."(!1376/02/17بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا) برخورد نگاه اسلامی و غربی با اقلیت ها از معیارهای مهم در زمینه حقوق بشر برخورد با اقلیت ها در کشورهاست.این معیار از جمله کارویژه هایست که عیار واقعی کشورها را معلوم می کند به طور مثال رهبر انقلاب در این زمینه با ذکر مثالی از برخورد مسلمانان در ادوار مختلف می پردازد" در فتوحاتی که در زمان خلفای راشدین انجام گرفت، به هر نقطه‌ای که مسلمانها رفتند - در بعد از مرحله‌ی جنگ - در مرحله‌ی حاکمیت رفتارشان با غیر مسلمانها، رفتار مهربانانه‌ای بود. در همین منطقه‌ی روم شرقىِ آن روز، که امروز مجموعه‌ای از کشورهای اسلامی را تشکیل میدهند، عده‌ای یهودی زندگی میکردند - این را در تواریخ ذکر کرده‌اند - که وقتی مسلمانها رفتند، آنها قسم خوردند، گفتند: «والتّوراة»؛ قسم به تورات، «لعدلکم أحبّ إلینا ممّا مضی علینا»؛ به این مضمون. عدالت مسلمین را ستودند. امروز هم در کشورهای اسلامی شما میبینید؛ در کشور ما یهودیها، مسیحیها، زردشتیها آزادنه زندگی میکنند، نماینده به مجلس میفرستند، مراسم عبادی خودشان را انجام میدهند.... این اسلام است."( 1386/09/14بیانات در دیدار رؤسای قضائی کشورهای اسلامی) حتی جوان حزب‌اللّهی تند و داغ در ایران اسلامی هم هرگز به خودش اجازه نمیدهد که به یک غیر مسلمانی تهاجم و حمله بکند اما در کشورهایی که مدعی حقوق بشر هستند وضع کاملا متفاوت است تا جایکه به وضع پوشش مسلمانان ایراد گرفته و آن ها را از تحصیل محروم می کنند.یا  حتی برای مسلمانان امنیت جانی وجود ندارد کشتار مسلمانان در یو گسلاوی سابق نمونه ای از برخورد غرب با مسلمانان است"در آلمان، جوانهای نئونازی ....حمله میکنند به یک مشت مسلمان، به مسجد مسلمانها؛ میزنند، میکشند، تعقیب درست و حسابی‌ای هم نمیشوند.... یا آن دختر خانم جوان عرب را که مثلاً فرض کنید که مقنعه داشته یا پوشیه داشته، به‌خاطر حجابش میزنند میکشند و هیچ‌کس اصلاً دنبال هم نمیکند.... در جاهای دیگر هم همین‌جور؛ در آمریکا و جاهای دیگر و کشورهای دیگر هم متأسّفانه همین‌جور است؛ که خب، اینها مدّعی حقوق بشر هم هستند"(1393/11/06بیانات در دیدار نمایندگان اقلیت‌های مذهبی کشور در مجلس شورای اسلامی‌) جامعه آرمانی مدنظر رهبر انقلاب در مواجهه با اقلیت ها حکومت علویست"ولایت اسلامی این‌طور است که وقتی مخالفین در حکومت امیرالمؤمنین، خلخال از پای زن یهودی بیرون می‌آورند، امامِ آن جمعیت و حاکمِ حکیم می‌گوید: اگر مسلمانی از این امر بمیرد - از غصّه‌ی این‌که در حکومت او خلخال از پای یک زن یهودی درآورده‌اند - حق دارد.این حکومت و ولایت اسلامی است"(.1378/01/16بیانات در دیدار کارگزاران نظام) حقوق زن در اسلام و غرب مهمترین چیزی که بشر به آن احتیاج دارد، آرامش است. سعادت انسان در این است که از تلاطم و اضطراب روحی در امان و آرامش روحی داشته باشد. ,و این با تشکیل خانواده امکان پذیر است.و مهم تر از آن اینکه در اسلام زن و مرد یک جوهر و یک ذاتند در دو کالبد متفاوت.آرامش در خانواده زمانی ایجاد می شود که مرد نگاه مالکیت گونه به زن نداشته باشد. طبیعت الهی زن و مرد در محیط خانواده، طبیعت است که برای زن و برای مرد رابطه‌ای فیمابین به وجود می‌آورد که آن رابطه، رابطه‌ی عشق و مهربانی است این را خانواده به انسان می‌دهد."هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان - همان‌طور که گفته شد - این است که زن تحت ستم نباشد و مردْ خود را حاکم بر زن نداند. در خانواده، حدود و حقوقی هست. مرد حقوقی دارد، زن هم حقوقی دارد و این حقوق به‌شدّت عادلانه و متوازن ترتیب داده شده است. آنچه به نام اسلام است و غلط است، آنها را نمی‌گوییم و از آنها دفاع نمی‌کنیم. آنچه متعلّق به اسلام است، بینات اسلام و مسلّمات اسلام است.. ..شما بینید این آیه‌ی شریفه در مورد زن و مرد - عمدتاً در داخل خانواده - چه می‌فرماید. «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا». یعنی از جمله‌ی نشانه‌های قدرت الهی یکی این است که برای شما انسانها،از نوع خودتان و از جنس خودتان همسرانی قرار داد؛ برای شما مردان، زنان را و برای شما زنان، مردان را. از خودتان هستند؛ «من انفسکم»، جنس جداگانه‌ای نیستند، در دو رتبه‌ی جداگانه نیستند؛ همه یک حقیقتند، یک جوهر و یک ذاتند. البته در بعضی از خصوصیات، با هم تفاوتهایی دارند؛ چون وظایفشان دو تاست. بعد می‌فرماید: «لتسکنوا الیها». یعنی زوجیت و دو جنسی در طبیعت بشر، برای هدف بزرگی است. آن هدف، عبارت است از سکون و آرامش، تا شما در کنار جنس مخالف خودتان در درون خانواده - مرد در کنار زن، زن در کنار مرد - آرامش پیدا کنید. برای مرد هم آمدن به داخل خانه، یافتن محیط امن خانه، زن مهربان و دوستدار و امین در کنار او، وسیله‌ی آرامش است؛ برای زن هم داشتن مرد و تکیه‌گاهی که به او عشق بورزد و برای او مانند حصن مستحکمی باشد - چون مرد جسماً قویتر از زن است - یک خوشبختی است؛ مایه‌ی آرامش و سعادت است. خانواده این را برای هر دو تأمین می‌کند. مرد برای پیدا کردن آرامش، به زن در محیط خانواده احتیاج دارد؛ زن هم برای یافتن آرامش، به مرد در محیط خانواده نیازمند است - «لتسکنوا الیها» - هر دو برای سکون و آرامش، به هم احتیاج دارند."( 1376/07/30بیانات در دیدار جمعی از زنان) غربیها در زمینه‌ی شناخت طبیعت زن و چگونگی برخورد با جنس زن، دچار افراط و تفریط بوده‌اند. اساساً نگرش غربی نسبت به زن، یک نگرش مبنی بر عدم برابری و عدم تعادل است. به عنوان مثال به نام آزادی زن را در حد یک کالا پایین کشیده اند تا بتوانند با تبلیغات جذاب زنانه به فروش کالا بپردازند" فرهنگ غربی را باید در ادبیات غربی جستجو کرد. .... . در چشم فرهنگ اروپایی، از دوران قرون وسطی و بعد از آن تا اواسط قرن فعلی، زن موجود درجه‌ی دوم بوده است! هر چه بر خلاف این ادّعا کنند، خلاف می‌گویند. شما به نمایشنامه‌های معروف شکسپیر انگلیسی نگاه کنید، ببینید با چه نفسی و با چه زبانی و با چه دیدی در این نمایشنامه‌ها و سایر ادبیات غربی به زن نگاه می‌شود! مرد در ادبیات غربی، سرور و ارباب زن و اختیاردار اوست، که بعضی از نمونه‌های این فرهنگ و آثار آن، امروز هم باقی است....در فرهنگ اروپایی، وقتی زن با همه‌ی موجودی و املاک خود ازدواج می‌کرد و به خانه شوهر می‌رفت، نه فقط جسم او در اختیار شوهر قرار می‌گرفت، بلکه تمام اموال و املاک و داراییهای او هم که از پدر و خانواده‌اش به او رسیده بود، متعلّق به شوهر می‌شد..البته در همان زمان هم در میان غربیها معاشرتهای زن و مرد تا حدودی آزاد بود، ولی اختیار ازدواج و اختیار انتخاب شوهر، یکسره به دست پدر بود. در همان نمایشنامه‌هایی که اشاره کردم، آنچه که شما می‌بینید، همین است: دختری است که مجبور به ازدواج شده است؛ زنی است که از طرف شوهر خود به قتل رسیده است؛ خانواده‌ای است که زن در آن در نهایت فشار است. .... این، ادبیات غربی است. تا اواسط قرن فعلی، همین فرهنگ ادامه داشته؛ اگرچه از اواخر قرن نوزدهم میلادی، حرکتهایی به نام آزادی زنان شروع شده است....حتّی وقتی در اروپا برای زن حقّ مالکیت معین شد - طبق بررسی موشکافانه‌ی جامعه‌شناسان خودِ اروپا - به خاطر این بود که کارخانه‌ها که تازه بساط فناوری مدرن و صنعت در غرب را گسترده بودند، احتیاج به کارگر داشتند؛ اما کارگر کم بود و احتیاج به کارگرِ زیاد احساس می‌شد. لذا برای این‌که زنان را به کارخانجات بکشانند و از نیروی کارشان استفاده کنند - که البته مزد کمتری هم همیشه به زنان می‌دادند - اعلان شد که زن دارای حقّ مالکیت است! در اوایل قرن بیستم بود که اروپاییان حقّ مالکیت را به زن دادند. این، آن نگرش افراطی و غلط و ظالمانه نسبت به زن در غرب و در اروپاست. یک افراطِ این‌چنین، در مقابل تفریط هم دارد. وقتی نهضتی به نفع زنان در چنان فضایی به وجود می‌آید، طبعاً دچار تفریطهایی از طرف مقابل می‌شود. لذا شما می‌بینید در طول چند ده سال، آن‌چنان فساد و بی‌بند و باری در غرب به وسیله‌ی آزادی زنان به راه افتاد و رواج پیدا کرد که خود متفکّران غربی را دچار وحشت کرد"(.1376/07/30بیانات در دیدار جمعی از زنان) محمدرضا اسکندری منبع: بصیرت انتهای متن/

94/05/27 - 00:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن