واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
تحلیل سفر منطقه ائی وزیر امور خارجه وبلاگ > تاجیک، نصرت اله - محمدجواد ظریف در دومین روز از سفر منطقهای خود به سوریه سفر کرد و با بشار اسد و ولید معلم رییسجمهور و وزیر امور خارجه این کشور به رایزنی پرداخت. وی پیش از سفر به سوریه، در دیدار با مسوولان لبنانی نیز در رابطه با بحران سوریه به گفتوگو پرداخته بود.
در رابطه با اين سفر و آثار آن در حل بحران بحرين، گفتوگويي با نصرتالله تاجيك، سفير اسبق ايران در اردن و تحليلگر مسائل سياست خارجي داشتهايم كه در ادامه ميآيد:
آقاي ظريف در جديدترين سفر منطقهاي خود به لبنان و سوريه سفر كردهاند. اهميت اين سفر در شرايط كنوني را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
با دستيابي ايران و گروه ١+٥ به توافق هستهاي و امضاي برجام، تحول مهمي در صحنه بينالمللي شكل گرفته است كه ميتوان كاركرد آن را در سطوح ملي، منطقهاي و بينالمللي ديد. در سطح ملي انتظار ميرود كه با دستيابي توافق هستهاي سطح رفاه و توسعه ملي بيش از پيش شود. در سطح منطقهاي انتظار ميرود كه ايران و كشورهاي منطقه زمينههاي لازم را براي تحقق خاورميانه عاري از سلاح هستهاي (با نگاه به زرادخانههاي هستهاي اسراييل) فراهم كنند و اميد است در سفرهاي منطقهاي آقاي ظريف تحقق اين ايده دنبال و زمينهسازي شود. در سطح بينالمللي، برجام نشان داد كه نمونهاي از حل مشكلات و معضلات بدون درگيري و جنگ است و ميتواند الگوي جديدي براي حل و فصل مسالمتآميز بحرانهاي منطقهاي و بينالمللي از طريق مفاهمه و ديپلماسي باشد و به عبارت ديگر، ميتوان گفت كه با دستيابي به برجام ديپلماسي بر جنگ و درگيري برتري يافت. در رابطه با سفر منطقهاي اخير وزير امور خارجه بايد بگويم كه اين دومين دور از سفرهاي ايشان پس از دستيابي به برجام است و آنگونه كه از سوي مسوولان اعلام شده قرار است آقاي ظريف در اين سفر با مسوولان سوري و لبناني در رابطه با ابعاد و آثار توافق هستهاي و همچنين دستيابي به راهكاري درباره بحران سوريه و مشورت در اين باره با توجه به طرح چهارمادهاي ايران مشورت و رايزني كند. البته جا داشت كه آقاي ظريف علاوه بر سوريه و لبنان، به اردن نيز سفري داشته باشد و من اين مساله را در نشستهاي مشورتي مورد توصيه قرار داده بودم. معتقدم چشمپوشي از اردن و جايگاه اين كشور روش صحيحي نيست هر چند به تعاملات دولت اردن در منطقه و با ايران آگاه هستم ولي شرايط منطقهاي و به خصوص مساله سوريه ايجاب ميكرد تا كار بيشتري در رابطه با اين كشور صورت گيرد و زمينههاي لازم براي عادي شدن روابط فراهم شود. با توجه به اين شرايط، جا دارد مساله خلع سلاح هستهاي نيز در اين سفرها مورد توجه قرار گيرد يعني به نظرم آثار برجام در منطقه تحقق نمييابد مگر اينكه كشورهاي منطقه به اجماعي دست يابند و دنيا را متقاعد سازند كه زرادخانه هستهاي رژيم صهيونيستي ريشه مشكلات است و تلاش شود تا اين رژيم خلع سلاح هستهاي شود و تا زماني كه اين زرادخانهها انباشته از سلاح هستهاي باشد هيچ كشوري احساس امنيت نميكند و دور جديدي از خشونت در منطقه حاكم ميشود. بنابراين به عقيده من، بهتر است آقاي ظريف علاوه بر تبيين قرائت ايران از توافق هستهاي، به تشريح ابعاد و آثار منطقهاي و بينالمللي برجام نيز بپردازد و موضوع خلع سلاح رژيم صهيونيستي را دنبال كند.
يكي از مسائل مورد پيگيري در سفر منطقهاي آقاي ظريف، بحران سوريه است. فكر ميكنيد رايزنيهاي تهران به چه ميزان ميتواند زمينههاي حل و فصل اين بحران را عملي سازد؟
من فكر ميكنم مذاكره جمهوري اسلامي ايران با كشورهاي منطقه و فراهم كردن زمينههاي تفاهم در اينباره بسيار موثر است ولي در رابطه با بحران سوريه كه به فاجعه انساني تبديل شده و زيرساختهاي اين كشور نابود شده، لازم است با عناصر و مولفههاي موثر منطقهاي و فرامنطقهاي نيز وارد مذاكره شد و با آنها رايزني كرد. لبنان ميتواند كشوري موثر باشد زيرا در همسايگي سوريه است، لازم است با دولت سوريه رايزني شود چون خود در مركز بحران سوريه است ولي بايد به مولفه موثري چون امريكا و روسيه نيز توجه كرد. سفر كري و لاوروف در هفتههاي گذشته به منطقه و ديدارشان در دوحه و مالزي و مذاكره در اين زمينه نشان از فعاليت روسها و امريكاييها در اين مورد است. قرائن و شواهد نيز نشان ميدهد كه امريكاييها نيز پس از برجام بخشي از توانمنديهاي سياست خارجيشان را مصروف سوريه ساختهاند. البته تحرك اخير امريكا در آموزش گروهي از معارضان دولت سوريه حمله به مواضع داعش سياست علنيشده آنهاست ولي به نظر ميآيد كه امريكاييها بيش از اينها فعال شدهاند تا به نوعي بحران سوريه را با توجه به منافع مليشان مديريت كنند پس درمجموع لازم است تا علاوه بر سوريها با ديگر عناصر موثر ديگر نيز مذاكره كرد.
به مولفههاي اثرگذار در بحران سوريه اشاره كرديد. آيا گفتوگو با عربستان ميتواند در حل بحران سوريه موثر باشد؟
امريكاييها به اين نكته رسيدهاند كه سياست عربستان، قطر و تركيه در خصوص سوريه غلط بوده است. البته هماينك سياست قطر نسبت به سوريه مانند قبل نيست زيرا بيش از دو بازيگر ديگر به اين نكته رسيده كه سياستهايش اشتباه است. اما سياستهاي عربستان موجب بهوجودآمدن وضعيت كنوني در سوريه شده است لذا براي بازگرداندن وضعيت عادي، طبيعي است كه هركسي تلاش كند تا مسائل حل شود ولي من خيلي اميدوار نيستم تا در اين مقطع گفتوگو با عربستان به نتيجه برسد. زيرا آنها همچنان بر سياست اشتباهشان مبني بر سرنگوني بشار اسد پافشاري ميكنند و با اين وجود بعيد است با سعودي به نتيجه برسيم. منشا بحران سوريه دخالت عربستان در مسائل داخلي سوريه و رقابت با سياستهاي منطقه ايران، وارد كردن تروريسم و خشونت و راه انداختن جنگهاي نيابتي در اين كشور است. يا آنها بايد اشتباهشان را بپذيرند و بخواهند جبران كنند تا زمينههاي مفاهمه فراهم شود ولي وقتي عادل الجبير به روسيه ميرود و بيان ميشود مسكو با رياض درباره سوريه همچنان اختلاف دارد، اين بيانگر اصرار عربستان بر سياستهاي غلط پيشين است. جمهوري اسلامي ايران درخصوص بحران سوريه معتقد به دنبال كردن راهحل سياسي است و نه نظامي و مردم سوريه تنها كساني هستند كه بايد نسبت به سرنوشت آتي خود اقدام كنند ولي سعودي دست به واردات تروريست و تسليحات به اين كشور زده است. از طرفي ايران بر پايان مداخلات خارجي تاكيد دارد و لذا با اين شرايط با عربستان نميتوان به نتيجهاي رسيد.
آيا فشارهاي روسيه و امريكا به عربستان نيز نميتواند موجب تعديل مواضع رياض شود؟
سعوديها از امريكاييها دلخوريهايي دارند و در برخي از سياستها زاويه پيدا كردهاند ولي طبيعي است با توجه به اينكه عربستان در حلقه دوستان و زير چتر سياسي و امنيتي امريكاست، آنها حرفشنوي بيشتري از امريكا داشته باشند و امريكا امكان فشار بيشتري هم داشته باشد.
راهكاري كه به نظرتان زودتر ميتواند به حل بحران سوريه منجر شود، چيست؟
پيشنهاد من در اين باره بر دو محور استوار است؛ محور اول، همكاري و رايزني با امريكا و روسيه براي رسيدن به طرح سياسي مناسب و محور دوم، كمك ايران به دولت سوريه براي خاتمهبخشي به وضعيت و شرايط كنوني اين كشور از طريق اصلاحات سياسي و مشاركت همه گروهها در قدرت و تعيين سرنوشت خود.
آيا امكان رايزني ايران و امريكا درخصوص بحران سوريه در شرايط كنوني فراهم است؟ و اين گفتوگو مثمرثمر خواهد بود؟
به نظر من بله. امريكا علاقهمند به همكاري در اين زمينه است و توسط اشخاص مختلف و حتي رييسجمهور اين كشور اظهار تمايل شده است. بعضي از مسوولان مملكتي و همچنين يكي از اعضاي هيات مذاكرهكننده نيز گفتهاند كه در صورت موفق بودن نتيجه اجراي برجام ميتوان روي همكاريهاي منطقهاي نيز فعاليت كرد. البته امريكا اگر بخواهد مشكلات خاورميانه را با كمترين هزينه سروسامان بدهد چارهاي جز استفاده از كمكهاي ايران در چارچوب توجه به نقش منطقهاي ايران ندارد.
درخصوص محور دوم بيشتر توضيح بدهيد. ايران در اين شرايط چه كمكي ميتواند بكند؟
اين كمكها در دو جهت ميتواند انجام شود. اول، ايجاد اجماع منطقهاي و بينالمللي تا اجازه دهد دولت قانوني سوريه با انجام اصلاحاتي حق مشاركت همه شخصيتها و گروههاي سوريه را به رسميت بشناسد و از اين طريق زمينه را براي پاكسازي سوريه از تروريستها فراهم كند. ايران از ابتدا معتقد بود كه بحران سوريه، راهحل نظامي ندارد بلكه سياسي است. اين ايده هماينك در ميان روسها، امريكاييها و بعضي كشورهاي عربي منطقه جايگاه يافته است. آقاي ظريف در سفرهاي منطقهاي خود بايد اين اجماعسازي را دنبال كند تا شرايط را براي مشاركت همه گروههاي مخالف سوري كه دست به اسلحه نبردند، فراهم كند. دومين مساله، تلاش منطقهاي و بينالمللي براي قطع مداخلات تسليحاتي، لجستيك و ايجاد كانال انتقال تروريست و جنگجو از طريق ديگر كشورهاي همسايه نظير تركيه در امور سوريه است. جامعه جهاني بايد قانع شود كه چه حمايتهاي مالي و چه حمايتهاي لجستيكي بايد قطع شود و تا زماني كه اين حمايتها قطع نشوند وضعيت براي آتشبس و گفتوگوهاي سوري- سوري فراهم نخواهد شد و مردم اين كشور روي آرامش نخواهند ديد. البته آتش سوريه زبانه ميكشد و دامن ساير كشورها را كه هيزم بيار معركه هستند نيز خواهد گرفت. منبع: روزنامه اعتماد
شنبه 24 مرداد 1394 - 19:44:57
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]