محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829946918
درد مشترک
واضح آرشیو وب فارسی:الف: درد مشترک
حمیدرضا امیدی سرور،۲۴ مرداد ۱۳۹۴
تاریخ انتشار : شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۳۹
خانه‌ی ماتریونانویسنده: آلکساندر سالژنتسینمترجم: عبدالرضا ناطقیناشر: ماهی، چاپ اول ۱۳۹۴۱۰۰ صفحه، ۵۰۰۰ توماناین کتاب را فروشگاه اینترنتی شهر کتاب تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه می‌کند، در صورت تمایل اینجا کلیک کنید.****شاید اگر نویسنده‌ای چون آلکساندر سالژنتسین در قرن بیستم روسیه ظهور نکرده بود، با اطمینان بسیار زیادی می‌شد گفت که ادبیات روسیه دیگر کسی را در قد و قواره بزرگان قرن نوزدهمی‌اش نداشته است. اما تقدیر چنین بود که آلکساندر سالژنتسین با آثار سترگ خود یادآور بزرگانی باشد که جای خالی آن‌ها در دوران ترک‌تازی ادبیات رئالیسم سوسیالیستی بسیار احساس می‌شد. اما همین نویسنده که بخشی از آبروی ادبیات روسیه در قرن بیستم بود جز چند اثر کوتاه در کشورش نتوانست منتشر کند؛ تازه آن‌هم با جرح‌وتعدیل‌هایی که در دوران آزادی‌های محدود بعد از مرگ استالین به وجود آمد. ازاین‌رو تا زمان فروپاشی کمونیسم در شوروی عمده آثارش را در خارج از این کشور به چاپ رسید.آلکساندر سالژنتسین جزو نسلی بود که به «فرزندان اکتبر» معروف بودند، نسلی که در دوران پس از انقلاب اکتبر چشم برجهان گشوده و در فضای کمونیستی تنفس کرده و بالیده بود، نسلی که سردمداران کشور شوراها می‌پنداشتند فردای باشکوه‌تری برای بهشت خیالی‌شان رقم خواهند زد. به‌هرروی سالژنتسین نیز بعد از یک دوره نه چندان طولانی که با شیفتگی به کمونیسم، لنین و شعارهای توخالی استالینیستی گذشت؛ در مورد نظام حاکم و حکومت استالین دچار تردیدهای جدی شد. بااین‌حال در هنگام جهانی دوم آلکساندر سالژنتسین به‌عنوان سربازی دلیر از کشورش دفاع کرد. با اینکه به دلیل بیماری مجاز به عدم حضور در جنگ بود نه تنها به جنگ رفت بلکه درخواست حضور در خط مقدم را داد. تحصیل در رشته ریاضی و فیزیک به او امکان داد به‌عنوان افسر خبره توپخانه مختصات دقیق شلیک توپخانه را محاسبه کند و سرانجام نیز به دلیل شجاعت‌هایش دو مدال لیاقت دریافت کرد. اما وقتی بازرسان در نامه‌نگاری‌های او با دوست هم‌دانشگاهی‌اش چند انتقاد سرپوشیده از حکومت استالین را مشاهده کردند، چنین خدمات و شجاعت‌هایی به کارش نیامد. این سهل‌انگاری که ناشی از تصور عدم بازرسی دقیق نامه افسران بود، به بهای هشت سال زندان با اعمال شاقه برای او تمام شد. از این زمان بود که دوران بسیار سخت زندگی سالژنتسین آغاز شد. سال‌های زندان، تبعید، اعمال شاقه و دربه‌دری در مناطق بد آب و هوایی که با وضعیت جسمانی او سازگار نبود. او خیلی زود پی به این واقعیت برد که در کشوری که وعده عدالت و برابری انسان‌ها داده می‌شد، تنها چیزی که وجود نداشت عدالت و بی‌ارزش‌ترین متاع جان انسان و ارزش‌های انسانی بود. واقعیات هولناکی که او به چشم می‌دید و از زبان دیگران هم می‌شنید، در آثارش ثبت و ضبط کرد. اما دور از انتظار نبود که چنین آثاری امکان انتشار در آن سرزمین را نمی‌یافتند و این‌چنین هم شد و به‌جز چند اثر کوتاه آن‌هم با ترس‌ولرز بسیار هیچ‌یک از آثار او تا زمان فروپاشی رژیم کمونیستی در کشورش منتشر نشد. خود او نیز به‌عنوان روشنفکری ناراضی مدام زیر نظر پلیس مخفی بود تا اینکه تابعیت او لغو و از کشور اخراج شد. سالژنتسین ابتدا به مونیخ در آلمان غربی و سپس به آمریکا رفت و یکسره خود را وقف نوشتن سخنرانی علیه حکومت کمونیستی حاکم بر کشورش کرد.آن‌ها که از روسیه گریخته و اخراج شده بودند درباره حقایق هولناک جاری در این کشور حکایت‌های بسیار می‌گفتند، حکایت‌هایی که ازنظر مردم دیگر کشورها غیرقابل‌باور به نظر می‌رسید. اما انتشار آثار سالژنتسین به خصوص رمان مستند مجمع‌الجزایر گولاک و... سهم بسیاری در باور جهانی در قبول واقعیت‌های هولناکی که در شوروی سابق می‌گذشت، داشت. درد و رنجی که به اشکال مختلف سالژنتسین از جمله نویسندگانی‌ست که از تجربیات زندگی‌اش در نوشتن آثارش بهره بسیار بده است. زندگی او آن‌قدر پستی‌وبلندی و لحظات دشوار داشت که انبوه مصالح داستانی پیرامونش را دربر گرفته بود و تنها به قلم قدرتمندی نیاز بود که این وقایع را مکتوب کند. قلم قدرتمند و تخیل باروری که سالژنتسین از آن بهره‌مند بود وقف نوشتن آثاری شد که هم به لحاظ کیفیت ادبی و هم محتوا آثاری غنی بودند.خانه ماتریونا (۱۹۵۹) جزو معدود آثار اوست که شانس انتشار در کشورش را پیدا کرد و در مجله جهان نو (۱۹۶۳) با عنوان روستا بدون صالحان سرپا نمی‌ماند، منتشر شد. این داستان به شکلی بارز از رخدادهای واقعی زندگی سالژنتسین مایه گرفته و به زندگی و مرگ ماتریونا واسیلوانا زاخاروا می‌پردازد و تنها نام مکان داستان تغییر کرده است. او این داستان بلند را پس از آزادی از زندان و اردوگاه کار اجباری نوشته در زمانی که به عنوان معلم ریاضی در منطقه ای روستایی مشغول به کار شده است. او در این اثر نیز به شکلی واقعگرایانه اوضاع و احوال مردم روسیه را در زمان حکومت استالین روایت می کند. سالژنیتسین همانند دیگر شاهکارهای خود بر مبنای مشاهدات خود روایت داستانی را پرورش داده تا زیست اجتماعی در روسیه دوران استالین را به نمایش بگذارد؛ زندگی پردردی که میان او خیل عظیمی از مردم این سرزمین مشترک بوده است؛ دردی ناشی از فقر، بی عدالتی و سرکوب آزادی های انسانی.رمان از زاویه دید مردی به نام «ایگناتیچ» روایت می‌شود یک زندانی سابق اردوگاه کار اجباری که به‌عنوان معلم ریاضی به آنجا آمده. شخصیتی که درواقع خود نویسنده را نمایندگی می‌کند. راوی در جست‌وجوی خانه‌ای مناسب برای اجاره است، او پس از دیدن چندین خانه روستایی سرانجام به خانه ماتریونا می‌رسد و در آنجا مستأجر می‌شود.همین مسئله فرصت دیدن زندگی دشوار و توأم با فقر شدید پیرزن را برایش فراهم می‌آورد. پیرزنی که شوهرش را در جنگ ازدست‌داده خود در سراسر عمر کارکرده و حالا دولت مستمری او را نیز قطع کرده. تصویری که سالژنتسین از زندگی این پیرزن که باوجود تنگدستی بسیار بخشنده است، تصویری بسیار دردمندانه و انسانی است. خواندن همین داستان که ازجمله آثار کوتاه این نویسنده در قیاس با رمان‌های حجیم و دشوار اوست نشان‌دهنده این واقعیت است که او درد را با همه وجود در زندگی لمس و درک کرده که چنین قدرتمندانه و تأثیرگذار به روی کاغذ آورده است.پایان‌بخش کتاب حاضر نوشته‌های بسیار کوتاهی ست که سالژنتسین آن‌ها خرده‌ریزها می‌نامید. نوشته‌های ادبی کوتاهی که در حین گشت و گزار و بادیدن مناظر مختلف و زندگی مردم به ذهنش آمده و برقلمش جاری می‌شد.این خرده‌ریزها نیز امکان انتشار در شوروی را نیافتند، بعدها او در خارج از کشور آن‌ها را منتشر کرد و بعد از بازگشت به کشورش در میانه دهه نود میلادی دوباره به نوشتن این خرده‌ریزها روی آورد. در این کتاب خواننده تعدادی از خرده‌ریزهای متأخر او هستیم که در دهه نود نوشته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]
-
گوناگون
پربازدیدترینها