تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اجابت دعایت را دیر مپندار، در حالی که خودت با گناه راه اجابت آن را بسته ای.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816288872




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وقتی رضا عطاران در آرزوی بازیگر شدن بود!+تصاویر


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: وقتی قرار شد به رسم آن ایده جذابی كه هر كسی برود در حالت یك عكس قدیمی همان جا و با همان فضا و آدم‌ها عكسی بگیرد، حس كردم چیزی بهتر از تجدید خاطره من و سعید آقاخانی برای روزهای خوش ساعت‌خوش جالب نیست.

وقتی رضا عطاران در آرزوی بازیگر شدن بود
رضا عطاران وقتی قرار شد به رسم آن ایده جذابی كه هر كسی برود در حالت یك عكس قدیمی همان جا و با همان فضا و آدم‌ها عكسی بگیرد، حس كردم چیزی بهتر از تجدید خاطره من و سعید آقاخانی برای روزهای خوش ساعت‌خوش جالب نیست.در این سال‌ها سعید یكی از بهترین دوستان من بوده كه كارش را خوب پیش برده است. شاید نقطه اشتراك‌های زیادی باهم داشته باشیم اما قطعا ریختن موهای‌مان قابل توجه‌ترین و ملموس‌ترین آنها باشد. سعید آقاخانی هم از بچه‌هایی بود كه در هملت كار كرد و خوشحالم كه این روزها موفقیت‌های او را می‌بینم. ما حتی قرار شد سیمرغ‌هایمان را با هم جفت بیندازیم!قسمت دوم لبخند ژوكوندعكس‌های سلفی ماجراهای جالب خودشان را دارند و حتی سلفی گرفتن با چهره‌های معروف به نوعی جای امضا گرفتن را گرفته كه به نظرم خودش ماجرای جالبی است كه می‌توان با آن شوخی كرد. من خودم از آن آدم‌هایی بودم كه همیشه دلم می‌خواست امضای آدم‌های معروف را داشته باشم.
اما به نظرم این وسط یك اتفاقی افتاد و آن هم یك‌شكل شدن و تكراری بودن سلفی‌هاست برای همین دلم می‌خواست به سبك خودم با آن شوخی كنم. مونالیزا از آن دست شاهكارهایی است كه بارها مورد شوخی قرار گرفته و حالا دیدم وقتش است یك كار جدید با آن بكنم. جالب بود نه!؟
وقتی رضا عطاران در آرزوی بازیگر شدن بود
رضا عطارانكسی اسپیلبرگ رو ندیده؟خیلی دوست داشتم فیلم «ردكارپت» اكران خارجی خوبی داشته باشد اما خب امكانش نبود. تنها عده كمی از آدم‌های حاضر در فیلم می‌دانستند كه ما مشغول ساخت فیلم هستیم و بسیاری از آنها از ماجرا بی‌خبر بودند كه این مساله در كپی‌رایت- استفاده از اسامی و اشخاص- ما را دچار مشكل می‌كرد. معتقدم «ردكارپت» به نوعی حرف دل بسیاری از آدم‌هایی است كه در سینما كار می‌كنند. یعنی آدم‌های اهل سینما به خصوص بیشتر با آن همذات‌پنداری خواهند كرد.
آدمی هست كه چون اینجا به او بها نمی‌دهند، می‌خواهد برود در هالیوود كار كند و آن را كار راحتی هم می‌داند؛ یعنی اصلا با هدف شكوفا شدن به آنجا می‌رود و فیلمنامه‌ای برای وودی آلن می‌برد و می‌خواهد با اسپیلبرگ كار كند و برایش زعفران می‌برد و می‌خواهد به او ایده هم بدهد كه در كارهای بعدی‌اش چه كند. حتی وقتی از جیم‌جارموش در این عكس امضا می‌گرفتم، درباره اسپیلبرگ پرسیدم.
من، مهران مدیری و هملتیك‌ بار در مصاحبه‌ای از من پرسیده شد كه اگر ماشین زمان داشتم دوست داشتم به گذشته بروم یا آینده و جواب من در این عكس كاملا مشخص است. من از مرور كردن گذشته و خاطرات آن بسیار لذت می‌برم. همه آنهایی كه در نمایش بودند یا هستند دوست دارند «هملت» در كارنامه‌شان باشد. برای من هم این اتفاق در سال‌های دور افتاد. من با دكتر قطب‌الدین صادقی دو نمایش كار كردم؛ نمایش‌های «هملت» و «سیمرغ» که من و آقای حسن خلیلی‌فر نقش دوستان هملت را داشتیم.
وقتی رضا عطاران در آرزوی بازیگر شدن بود
رضا عطاران
یادم هست با وجود اینكه نقش جدی بود، تماشاچی می‌خندید. در سیمرغ هم من یكی از 30 مرغ بودم كه بازهم همین اتفاق ‌افتاد. در نمایش هملت مهران مدیری نقش لاهرتیس، برادر اوفلیا را بازی می‌كرد که با هم هما‌ن‌جا آشنا شدیم. 2-3 سال بعد از این، هسته اولیه گروه ساعت‌خوش در نوروز 72 شكل گرفت كه شامل مرحوم داوود اسدی، ارژنگ امیرفضلی و مهران مدیری بود كه بعد قرار شد ساعت‌خوش را با بازیگران بیشتری كار كنند. در مرحله اول از 70 نفر تست گرفتند كه من در آن حاضر نبودم، اما مدیری بعدا یادش آمده بود و با من تماس گرفت و من هم به گروه ملحق شدم.
خداحافظی ناتمام با كودكیماجرای انتشار تصویر شناسنامه‌ام در اینستاگرام برای خودم هم خیلی جالب بود و فكر نمی‌كردم آنقدر مورد توجه واقع شود. عبور از میانه 40 سالگی باعث شده نگاهم آرام‌تر شود اما فرقی با رضای زمان «ساعت خوش» نكرده‌ام. دلم می‌خواهد دوباره به شكلی مردم را بخندانم چون به نظرم شادی بین مردم خیلی كم شده است. من هنوز به زادگاهم عشق دارم. بخشی از زندگی شما كه بسیار مهم است دوران كودكی‌تان است.
شما هرگز كودكی خود را از یاد نخواهید برد و برای من هم كودكی یعنی سال‌هایی كه در شهرستان به آرزوهایم فكر می‌كردم. قطعا فقط یكی از آن آرزوها بازیگر شدن بود. ما یك خانواده 6 نفره بودیم. چهار برادر و خواهر به همراه پدر و مادرم. این خانواده ربطی به هنر نداشت، اما از سال 58 كار هنری را شروع كردم، در حالی كه سنی هم نداشتم.
كشف روح هنر در یك بچه شهرستانیبازیگری چیزی نیست كه یك‌دفعه به شما الهام بشود و بگویید وای، من از امروز بازیگری می‌كنم. شاید مدت‌ها طول بكشد تا شما را به عنوان بازیگر بشناسند اما قطعا باید این ژن یا هر چیزی كه اسمش هست در شما باشد. همه می‌خواهند بازیگر بشوند شاید چون شهرت و پول و. . . به دنبالش هست اما من زمانی‌كه هنوز به تهران نیامده بودم در شهرستان تنها به این عشق می‌خواستم ادامه بدهم و به این عشق هم راهی تهران شدم.
در تمام این سال‌ها بارها گفته‌ام كه كشف روح بازیگری را در خودم مدیون مرحوم حسن حامد هستم. او پیش از خیلی‌ها مرا كشف كرد و دوست داشتم امروز بود و ورودم را به سینما می‌دید. وقتی نوجوان بودم در كوچه بچه‌ها را جمع می‌كردم و نمایش اجرا می‌كردم. همیشه هم اجراها مربوط به زمانی بود كه پدرم نبود. او موافق كار من نبود. پدر من كارمند دفتر ترمینال اتوبوسرانی بود و علاقه‌ای به كار من نداشت. یك بار پدرم وسط یك اجرای خانگی سر رسید و همه مهمانان را ریخت بیرون!مجله زندگی ایده آلاخبار مرتبط :20 نکته جالب از زندگی و ازدواج رضا عطاران و حامد بهداد + تصاویرایشون همسر رضا عطاران هستند، بنابراین تماس بدنی ایراد ندارد!شکایت از رضا عطاران و محسن تنابنده؟!


جمعه 23 مرداد 1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن