واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
جدایی، پایان پرداخت قبضهای سنگین مرد جوان با عصبانیت در برابر قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده تهران قرار میگیرد و میگوید: آقای قاضی من یک کارمند سادهام که ماهی یک میلیون تومان حقوق میگیرم و باید خرج زندگی، کرایه خانه و قبضهای سنگین تلفن خانه و تلفن همراه همسرم را بپردازم.
همسرش نیز وارد شعبه می شود و روی نیمکت می نشیند. قاضی عموزادی مرد جوان را به آرامش دعوت می کند و بعد از این که زن و شوهر آرام می شوند قاضی از مرد جوان می پرسد: حالا توضیح بده که ماجرا چیست؟ مرد جوان که آرام تر شده در توضیح ماجرای زندگی اش می گوید: آقای قاضی همسرم در زندگی مرا درک نمی کند، من دیگر طاقت لجبازی های او را ندارم. شش سال پیش در جریان یک سفر کاری با فریبا آشنا شدم. او همراه خانواده اش به سفر آمده بود که برای نخستین بار یکدیگر را دیدیم و سر صحبت بین ما باز شد. از آن روز به بعد آشنایی ما شکل گرفت و به هم علاقه مند شدیم. بعد از مدتی تصمیم به ازدواج گرفتیم و من همراه خانواده ام به خواستگاری اش رفتم. خانواده ها راضی به این وصلت بودند و ما چند ماه بعد از نامزدی، مراسم عروسیمان را جشن گرفتیم و راهی خانه بخت شدیم. وی می گوید: زندگی خوبی داشتیم، فقط گاهی لجبازی های فریبا مرا اذیت می کرد. با این وجود سعی می کردم با آن کنار بیایم. سه ماه بعد از ازدواج هم فریبا تصمیم گرفت کارش را کنار بگذارد. من مخالف بودم چرا که حقوق من کفاف خرج سنگین زندگیمان را نمی داد اما فریبا ساعت کاری زیادش را بهانه می کرد و می گفت کار برایش خسته کننده شده و دلش می خواهد در خانه باشد. من هم حرفی نزدم اما شرایط زندگیمان سخت تر شد. حالا همه اینها به کنار، ولخرجی های فریبا مرا عصبی کرده است. او با این که شرایط مرا می داند با این وجود مرتب دوستانش را به خانه دعوت می کند و مهمانی می گیرد. همه اینها خرج دارد. گذشته از این حرف ها قبض های تلفن همراه و تلفن خانه سرسام آور است. بارها به او تذکر دادم که کمتر با تلفن صحبت کند اما به حرف های من اهمیتی نمی دهد و لجبازی می کند. چند ماه است که بر سر این قبض های سنگین تلفن با هم درگیری داریم اما هربار پول قبض ها بیشتر از ماه قبل است. با این وضعیت تصمیم به جدایی گرفتم چون دوست دارم آینده ام را در کنار زنی تباه نکنم که نه تنها شرایط مرا درک نمی کند بلکه درصدد این است که مرا بیشتر عصبی کند و به هم بریزد. حرف های مرد جوان که تمام می شود قاضی از زن جوان درخصوص ادعای همسرش توضیح می خواهد. او قفل سکوت را می شکند و می گوید: من از صبح تا شب در خانه تنها هستم؛ شما بگویید من چطور باید خودم را سرگرم کنم. همسرم سوءظن دارد و فکر می کند من قصد آزارش را دارم. اما این طور نیست. من از صبح تا شب در خانه بیکارم و دوست دارم با تلفن سرگرم شوم. در ضمن هزینه تلفن ما نسبت به اطرافیانم خیلی کمتر است اما شوهر بداخلاق و بهانه گیر من به خاطر قبض تلفن مرا به دادگاه کشانده است و هرکس این موضوع را متوجه بشود ما را مسخره می کند. همسرم به خاطر این که من کارم را رها کردم به دنبال بهانه بود و حالا قبض تلفن همراه را بهانه کرده است. وقتی صحبت های این زوج تمام می شود، قاضی از زن و شوهر جوان می خواهد تا به جای جدایی نزد مشاور بروند و مشکلاتشان را حل کنند. آنها نیز پس از اصرار قاضی قبول می کنند. به همین دلیل رسیدگی به پرونده آنها به جلسه بعد موکول می شود. زن و شوهر باید در کنار هم حرکت کنند دکتر حسن ابراهیمی مقدم، روان شناس در این خصوص می گوید: وقتی زن و مرد پس از مدتی با هم زندگی می کنند از نظر رفتاری و شخصیتی روی یکدیگر تاثیر می گذارند در نتیجه اگر تفاهم داشته باشند دارای اخلاقی شبیه به هم می شوند. این زوج ها درواقع در ابتدای آشنایی به دلیل نزدیکی خلق وخو، رفتار و شباهت هایی که با هم داشته اند با هم ازدواج می کنند و مهم ترین معیارشان در انتخاب یکدیگر، شباهت شخصیتی است. حالا در این میان ممکن است برخی زوج ها حتی با وجود شباهت هایشان در زندگی دچار اختلاف هایی شوند که اگر از همان ابتدا جلوی این اختلافات را نگیرند ممکن است دامنگیرشان شود و یک زندگی را نابود کند. به نظر من در این موارد این زن و مرد پیش از هر گونه اقدامی ابتدا به مشاوره خانواده مراجعه کنند زیرا اگر این زوج به فکر چاره اساسی نباشند و به مشاور مراجعه نکنند شاید ادامه زندگی برایشان بسیار سخت یا منجر به طلاق شود. به عقیده من شرط تداوم زندگی زناشویی برای چنین زوج هایی بیش از هر چیز، آگاهی به نقاط قوت و ضعف، شناخت روحیه های یکدیگر و روان شناختی زنان و مردان است. زوج ها باید انگیزه های واقعی ازدواج خودشان و طرف مقابل را پیدا کنند و بدانند چرا به هم علاقه مند شده اند. آنها نباید از نقاط ضعف یکدیگر سوءاستفاده کنند و آن را علیه هم به کار ببرند. در زندگی زناشویی نباید هیچ یک از دو طرف به فکر تسلط بر طرف مقابل باشد بلکه زن و شوهر باید سعی کنند به مسئولیت ها و تعهدهای زندگی مشترک خود احاطه کامل داشته باشند و مراقب باشند در مقابل هم قرار نگیرند و صحنه زندگی شان میدان جنگ و جدال دائمی نشود بلکه در کنار هم و با هم حرکت کنند. در ازدواج هرچه تشابه شخصیتی بیشتر باشد، بهتر است. هرچه زوج ها بیشتر همدیگر را بشناسند بهتر می توانند با نقاط ضعف هم کنار بیایند. این شناخت بهتر و آگاهی به نقاط ضعف همدیگر هم با کمک مشاوره بیشتر و بهتر خواهد بود. در مورد مسائل مالی هم دو طرف باید به یک درک و تعریف مشترک برسند. یعنی میزان درآمد را مشخص کنند و بر اساس آن از یکدیگر انتظار داشته باشند. سیما فراهانی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
 
جمعه 23 مرداد 1394 ساعت 04:38
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]