واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مؤلف کتاب «آن 23 نفر»:
ادبیات پایداری ادای دینی است که به نسل جدید داریم
مؤلف کتاب «آن 23 نفر» گفت: ادبیات پایداری ادای دینی است که به نسل جدید داریم و در واقع مدیون این نسل هستیم نه اینکه آنها مدیون ما باشند.
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، احمد یوسفزاده امشب در نشست معرفی کتب جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در خانه انقلاب اسلامی اصفهان گفت: داستان 23 نوجوان اسیر یکی از حماسههای دفاع مقدس و کتاب «آن 23 نفر» یکی از صفحات جنگ تحمیلی بود، جنگ پر از صفحات نورانی رشادت، ایثار و پایمردی است و گاهی اوقات از صفحات تاریخ صفحهای چند بیشتر نمایان میشود. وی ادامه داد: بنده نیز این توفیق را داشتم که کتاب آن 23 نفر را بنویسم، اما توفیق بزرگتر تقریظ جانانه رهبر معظم انقلاب بر این کتاب در روزهای پایانی و آغازین سال 94 بود. مؤلف کتاب «آن 23 نفر» افزود: رهبر معظم انقلاب هم با نوشته بسیار زیبایشان و هم در دیدار حضوری درمورد کتاب آن 23 نفر خیلی به بنده لطف داشتند و فرمودند: در روزهای پایانی سال 93 و آغازین 94 با شیرینی این نوشته شیوا و جذاب و هنرمندانه شیرینکام شدم و لحظهها را با این مردان کم سال و پر همت گذراندم، به این نویسنده خوشذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه این زیباییها پرداخته سرپنجه معجزهگر اوست، درود میفرستم و جبهه سپاس بر خاک میسایم. وی گفت: یک بار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب آنچنان که از دیرباز دیده و شناختهام دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم. یوسفزاده خاطرنشان کرد: این تقریظ ارزشمند برای من افتخار بالایی است؛ چرا که باعث شد یک شبه هزاران گام بردارم و بتوانم دغدغه فرهنگی خود را که انتقال پیامهای جنگ و دفاع مقدس به نسل جدید است، ادا کنم و با این نوشته زیبای ایشان به خیل دوستداران ارزشهای دفاع مقدس پیوستم. وی اظهارداشت: بسیار خوشنودم که ایشان این کتاب را خواندند، به نحوی که در ده روز نمایشگاه کتاب تهران 10000 جلد از این کتاب فروش رفت و دبیر یکی از غرفههای این نمایشگاه گفت که در هر پنجاه ثانیه یک جلد از این به فروش میرفت، و این خبر برای جامعه و نسلی که میخواهد از ارزشهای دفاع مقدس الگو بگیرد، واقعاً خبر خوبی است. یوسف زاده تأکید کرد: ادبیات پایداری برای ملتی که جنگ را از سر گذراندهاند، از نان شب هم واجبتر است، تاریخ نگارش ادبیات پایداری از اولین گلولهای که شلیک میشود آغاز میگردد و همین تاریخ ادبیات پایداری است که ملتها را نگه میدارد. با نوشتن کتاب آن 23 نفر سعی کردم برای نسل جوان الگوسازی کنم و همواره بر این باور بودهام که نسل جدید نیز میتواند مانند نسل قبل حماسه آفرین باشد. وی ادامه داد: اینطور نیست که یک جرقهای زده شد و یک نسلی آمد و جنگید و دیگر چنین جوانانی پدیدار نخواهند شد، واقعاً اینطور نبوده و نخواهد بود؛ اعتقاد دارم که هنوز 23 نفرهایی هستند که اگر دشمن نگاه چپ به خاک مملکتمان را داشته باشد، هزاران گروه 23 نفری از میان همین بچههایی که امروز در خیابانها میبینید و از بین همین مظلومان همیشگی در برابر استکبار جهانی خواهند خروشید و جای نسل سلحشور گذشته را پر خواهند کرد. یوسف زاده اذعان داشت: ما میراث داران نسل قبل هستیم و قطعاً وظیفه ماست که آن شجاعت را به این نسل منتقل کنیم از شجاعت نسل امروز مطمئن باشید و هیچ وقت این نسل را مقایسه نکنید که آیا این جوانان میتوانند جای رزمندگان دفاع مقدس ایفای نقش کنند؛ ادبیات پایداری ادای دینی است که به نسل جدید داریم و در واقع مدیون این نسل هستیم نه اینکه آنها مدیون ما باشند. وی تصریح نمود: مهدی تهامی یکی از اسرای نوجوان در پاسخ به خبرنگاری هندی که از او پرسید امام خمینی (ره) به 23 نوجوان اسیر شده گفتهاند که دیگر برنگردید گفت "او رهبر من است اگر بگوید نیا میمانم و اگر بگوید بیا، بر میگردم"، این اوج و کمال ولایتپذیری این نوجوان 13 ساله را هنگام اسارت نشان میدهد. مؤلف کتاب آن 23 نفر با بیان اینکه صدام انواع نمایشهای تبلیغاتی را با استفاده از نوجوانان اسیر انجام داد، تصریح کرد: صدام کودکان را مجبور میکرد تا در محاصره نیروهایش در خیابانهای بغداد در گروههای دو یا سه نفره قدم بزنند، تا از آنها مستند و فیلم تهیه شود و در رسانههای جهان منتشر گردد تا همه احساس کنند صدام این نوجوانان را آزاد گذاشته است. وی ادامه داد: روزی عراقیها گفتند آماده باشید برای اینکه شما را به جایی ببریم و عکسی یادگاری بگیرید و به ایران باز گردید، وارد مکانی شدیم که به شدت حفاظت شده بود و از حلقههای امنیتی متعدد عبور کردیم تا رسیدیم به جایی که به نظر میرسید یک کاخ بزرگ است و فهمیدیم که میخواهند ما را پیش صدام ببرند. یوسفزاده عنوان داشت: پس از آن دیدیم که یک فرد عراقی در حالی که دست یک دختر بچه 5 ساله را گرفته وارد آن سالن شد و همه آن نیروهایی که در سالن بودند به پا خاستند و شروع به پایکوبی و دست زدن کردند، متوجه شدیم که در کاخ صدام حسین هستیم و شخصی هم که با دخترش وارد شد کسی نیست جز فردی که خانههای مردم را بمباران و دوستان ما را شهید کرده و به عنوان یک اسیر در مقابل او هستیم. وی افزود: شکی نیست که این اتفاق ناگواری بود، و باید کاری انجام میدادیم، ولی واقعیت این است که اگر میتوانستیم کاری انجام دهیم، حماسه زینب(س) تا این اندازه بزرگ نبود؛ 23 نوجوان بودیم که تعداد زیادی از ما زخمی بودند و در مقابل یک جنایتکار قرار گرفته بودیم و کاری از دستمان بر نمیآمد، همه دوربینهای دنیا نیز از این اتفاق تصویربرداری میکردند. مؤلف کتاب آن 23 نفر اضافه نمود: صدام صحبت کرد و گفت میدانم شما را به زور به جبههها فرستادند ولی میخواهم شما را آزاد کنم؛ شما میتوانید تصور کنید که یک ایرانی چقدر به غرورش برمیخورد که دشمن بیاید و جلویش او را تخریب کند و بگوید خمینی شما را به زور به جنگ فرستاده و من کاری میکنم تا شما پیش خانوادهها و مادرانتان برگردید و بعد هم بیاید با شما عکس یادگاری بگیرد. وی در پایان گفت: خیلی سخت و گران تمام شد و پس از اتمام جلسه با صدام، دختر کوچکش که اکنون در امارات پناهنده است به دستور صدام و به نشانه صلح به هریک از ما یک شاخه گل سفید داد و در هر حال این جلسه نمایشی و تبلیغاتی تمام شد و ما را به همان زندان تاریک، مخوف، پر از شپش و دارای پتوهای چرک مرده برگرداندند. انتهای پیام/3212/گ/
94/05/23 - 03:11
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]