واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
پایان تلخ وسوسههای شیطان اشاره: 23 ساله است و برای اولین بار است که دستبند قانون روی دستانش گره خورده است. اتهامش آدمربایی و آزار و اذیت دختر جوان است. مهرداد از کارش پشیمان است و فکر میکند یک لحظه غفلت، جوانی و آیندهاش را تباه کرده است. وقتی در مورد حکم آزار و اذیت با او صحبت میکنم گریهکنان خواستار فرصت دوبارهای میشود.
سابقه کیفری داری؟ اولین بار است که دستگیر می شوم. چه شد به فکر آدم ربایی و آزار و اذیت دختر جوان افتادی؟ من ماده مخدر شیشه مصرف کرده بودم، اما قصد نداشتم کسی را مورد آزار و اذیت قرار دهم. اشتباه کردم. خودرو متعلق به خودت بود؟ نه، پراید سفید رنگ متعلق به غلامرضا دوستم بود. یک هفته قبل از دستگیری او به شهرک امید رفت تا مواد مصرف کند چون آخر شب بود از من خواست خودرو را ببرم و فردا بازگردانم اما من یک هفته خودرو را پس ندادم. یعنی خودرو را سرقت کردی؟ بله، اما قصد داشتم دو هفته روی خودرو مسافرکشی کنم بعد خودرو را به او پس دهم. چه شد دختر جوان را ربودید؟ دو شب قبل از این کار با دوستم فرنود شیشه مصرف کردیم و در خیابان ها شب را به صبح رساندیم. فرنود سرباز بود و 16 ماه خدمت کرده بود، قصد داشت صبح به پادگان برود که من گفتم او را می رسانم و در مسیر چند مسافر سوار می کنم تا بتوانم پول گاز خودرو را در بیاورم. هیچ پولی در جیبمان نبود که حتی گاز بزنیم. بعد چه شد؟ در خیابان استخر دختر جوان منتظر تاکسی بود، او را سوار کردم تا به مقصدش برسانم، اما در میانه راه نگاهی به فرنود کردم که آن فکر شیطانی به ذهنمان رسید و با تغییر مسیر دختر جوان را به مکانی خلوت روی یک تپه بردیم و او را مورد آزار و اذیت قرار دادیم. دختر جوان مقاومت نکرد؟ او ابتدا خیلی التماس کرد، اما وسوسه شیطان قوی تر بود به همین خاطر او با ما درگیر شد که آثار چنگ زدن های او تا یک هفته روی بدن من و فرنود مشخص بود. بعد از تجاوز چه کردید؟ دختر جوان را به حوالی اداره پست تهرانپارس آوردیم و از خودرو به بیرون پرت و از ترس فرار کردیم. فکر می کردی دستگیر شوی؟ ما تحت تاثیر شیشه و نخوابیدن دست به این کار زدیم. بعد از آن قضیه از ترس دو روز فراری بودیم. ابتدا به پارک پردیسان رفتیم، اما فکر کردیم شناسایی می شویم به همین خاطر به منطقه قصره فیروزه رفتیم که بازهم آنجا امن نبود و بالاخره در خیابان شناسایی و دستگیر شدیم. چند وقت است مواد می کشی؟ من یک سال قبل برای ترک به کمپ رفتم و نزدیک 9 ماه برای این که ترک کنم در کمپ بودم و در آنجا خدمتگزاری می کردم. اما سه ماه قبل، از کمپ خارج شدم و پاکی من فقط یک ماه طول کشید و دو ماه است که دوباره به سمت مواد آمدم و شیشه می زنم. پول مواد را از کجا تامین می کردی؟ مدتی در خیابان های شهر کارت پخش می کردم و برای خودم در آمد داشتم و براحتی خرج موادم درمی آمد. روزی چقدر مواد می کشی؟ روزی ده هزار تومان شیشه می کشم. خانواده ات می دانند چه جرمی مرتکب شدی؟ پدرم نظامی است و پسر معتاد نمی خواهد. چند وقتی است آنها از من بی خبر هستند و من در خانه دوستانم یا خیابان شب را به صبح می رسانم. البته خودم هم خجالت می کشم به خانه برگردم. خودرو را به صاحبش پس دادی؟ نه مسافری را دربستی به مقصد شهریار سوار کردم که او در میان راه خودرو را با چاقو از من سرقت کرد. پشیمان نیستی؟ در این مدت به مرگ خودم راضی شدم. من آدم این کار نبودم. امیدوارم فرصتی برای جبران داشته باشم.
 
جمعه 23 مرداد 1394 ساعت 01:24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]