تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835040760
تلخ و شیرین زندگی یک زوج خبرنگار
واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
تلخ و شیرین زندگی یک زوج خبرنگار
شناسهٔ خبر: 2877269 - شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۰
مجله مهر > گزارش ویژه
خبرنگاری از آن شغل هایی است که اگر یکی از اعضای خانواده هم مشغولش باشد همگی درگیرش می شوند چه برسد به اینکه دو عضو اصلی خانواده هر دو مشغول دنیای خبر و خبرنگاری باشند. مجله مهر- عطیه همتی: مردادماه همیشه بهانه خوبی است که سراغ هم صنف هایمان برویم و این بار از حال و روز خودشان خبربگیریم. برای همین با «المیرا شریفی مقدم» و «داود عابدی» زوج خبری پر مشغله شبکه خبر قرار گذاشتیم تا بعد از چند هفته کش و قوس و درگیری های کاری بالاخره یک ساعتی این زوج صمیمی میهمان ما در مجله مهر شوند. در طول مصاحبه هم بارها باهم شوخی کردند و سرحرفهای هم پریدند تا چهره خنده رو و سرحال شان در خاطرمان یادگاری بماند. شریفی مقدم هم حین مصاحبه کاغذ سفیدی دستش بود که تند تند شیفت های شبکه خبر را تنظیم می کرد تا بفهمیم این یک ساعت هم جز ساعت کاری به حساب می آید. از شریفی مقدم و عابدی درباره زندگی شلوغ و پرکارو خاطراتشان از دنیای خبر پرسیدیم و اینکه چطور فرصت می کنند به کارهای روزانه شان برسند؟قرار بود فقط هوایش را داشته باشم«المیرا شریفی مقدم» گوینده اخبار شبکه خبر متولد ۱۸ خرداد ۱۳۶۰ در تبریز است اما در تهران بزرگ شده و سال ۷۹ وارد شبکه خبر شده است. «داود عابدی» گزارشگر محبوب این شبکه که بیشتر مخاطبان گزارش هایش را در برنامه «دوربین خبرساز» به یاد دارند متولد اول تیر ۱۳۵۴ در محله مجیدیه تهران است. عابدی از سال ۷۵ کارش را در «مجله بامدادی» رادیو شروع کرده و بعد از آن در سال ۷۸ درست از زمان تاسیس شبکه خبر وارد این شبکه شده است. وقتی از نحوه آشنایی شان و شکل گیری ازدواجشان می پرسم هردو سر شوخی را باز می کنند. عابدی با خنده می گوید: « خانم شریفی مقدم من را از تلویزیون می دید و اصلا به خاطرمن همه تلاشش را کرد که وارد شبکه خبر شود.» شریفی مقدم هم ادامه می دهد: « بله من از بچگی آقای عابدی را در تلویزیون می دیدم واز هواداران ایشان بودم.» حالا عابدی قصه اصلی را با چاشنی طنز برایمان تعریف می کند: « من با عموی همسرم از قبل دوست بودم. یک بار ایشان به من گفت که من برادرزادهام هم به شبکه خبر آمده و هوایش را داشته باش. من هم فکر کردم برادرزاده اش یک آقاست و الکی گفتم باشه هوایش را دارم. اما یکبار که وارد تحریریه شدم و خانم شریفی مقدم خودش را معرفی کرد تازه فهمیدم دوستم ایشان را می گفت و از همان جا بود که فکر ازدواج با خانم شریفی به ذهنم افتاد و مراقبت های ویژه آغاز شد. در نهایت هم سال ۸۲ باهم ازدواج کردیم.»کار خبر آدم را معتاد می کندیک روز خلوت خانواده این زوج خبری به این شرح است. آقای عابدی ساعت ۸ صبح از خانه به قصد محل کار بیرون می رود. بعداز آن خانم شریفی مقدم ساعت ۱۰ صبح بچه ها را که شامل «امیرابولفضل» و «امیرارسلان» هستند به مهدکودک می رسانند و بعد به محل کار می روند. بعد از خواندن خبر ۱۳ شبکه خبر خانم شریفی مقدم با بچه ها دوباره به خانه بر می گردند. آن وقت ساعت ۶ بعد از ظهر آقای عابدی به سمت خانه می آید و بعد از جابه جا کردن کلید در راهروی ساختمان خانم شریفی مقدم دوباره به محل کار می رود. بعد از خواندن خبر ۲۰ و انجام کارهای روتین ساعت ۱۱ شب دوباره به خانه برمی گردد. دراین مدت هم آقای عابدی به قول خودش به شغل شریف خانه داری مشغول است. وقتی از سختی های این نوع زندگی و داشتن دو فرزند می پرسم خانم شریفی مقدم جواب می دهد: «جالب است بدانید فرزند اول من «امیرابولفضل» ۲۴ فروردین ۸۹ به دنیا آمد. فرزند دومم «امیرارسلان» نیز ۱۴ اسفند همان سال به دنیا آمد. واقعا سخت بود. من یک سال و نیم از کار دور بودم. اما الان همیشه کنارهم هستند و ما خیالمان راحت است. اما به هیچ وجه امکان نداشت کس دیگری شغل من را قبول کند. فقط یک همکار که خودش به سختی های کار آشناست این شغل را قبول کرد. خب ما هردو از جوانی در شبکه خبر بودیم کار خبر خیلی سخت و پرفشار است اما آدم را به خودش معتاد می کند. اما خب ما تمام این سختی ها را به خاطر بچه هایمان تحمل می کنیم حاصلش هرچیزی باشد برای بچه هاست.» آقای عابدی هم وقتی به سختی کار می رسد آرام می گوید: « من امسال وارد بیستمین سال کاری شدم. واقعا خسته شدم چون استرس و فشار کاری زیادی را تجربه کردم. حتی احساس می کنم دین خودم را ادا کرده ام و دلم می خواهد بازنشسته شوم که بروم پیش فرزندانم.»بغضی که برکت داشتتپق زدن و گاف دادن جزء جدانشدنی برنامه های زنده است. وقتی از سوتی ها و تپق هایشان در آنتن شبکه خبر می پرسیم آقای عابدی خاطرات زیادی برای گفتن دارد: « چندسال پیش که برای پوشش داربی به استودیوم آزادی رفته بودم می خواستند از استودیو با من ارتباط زنده بدهند. یکی از عوامل به من گفت که من کنار دوربین می ایستم هر موقع دستم را تکان دادم ارتباط برقرار شده و شما حرفهایت را شروع کن. یک لحظه جمعیت شروع کرد با صدای بلند شعار دادن و این همکار ما کلا حواسش پرت شد. نگو همان لحظه گوینده هم مرا صدا کرده و می گوید ارتباط زنده برقرار است. حالا همان موقع هم من بی خبر از این موضوع عینک دودی م را در می آورم و می زنم و به بچه ها می گویم: چطوره؟ خوبه؟ بعد همه این ها روی آنتن پخش شد.» بعد از گفتن این خاطره خانم شریفی مقدم می گوید: «آقای عابدی کلا راحت است و فقط چند لحظه قبل از ارتباط صاف می ایستد و جدی می شود.» اما دوسال پیش خانم شریفی مقدم هنگام خواندن یک خبر در بخش خبری ۲۰ بغض کرد که فیلم آن هنوز هم در شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخد. بغضی که حسابی برکت داشت: « دقیقا دو سال پیش یک گزارش از دزفول ارسال شده بود که یک دختربچه ۳ ساله بسیار زیبا در سرش تومور بدخیمی درآورده بود. این تومور صورت این بچه را کج کرده بود. به من گفتند که این گزارش قرار است پخش شود. من هم چون بی نهایت روی بچه ها حساسم گفتم من به تصویر نگاه نمی کنم چون اگر نگاه کنم نمی توانم خبر را بخوانم. من خبر را خواندم و برگشتم که تصویر بچه یک لحظه بزرگ فیکس شد. خواستم بگویم دعا می کنیم هیچ مادری غم و درد فرزندش را نبیند که یکهو بغض شد. از شانس من هم نصف ایران این خبرو بغض من را دیدند. همینطور پیام به شبکه می آمد. گریه من اصلا تبدیل به یک ووله شد. از ستاد اجرای فرمان امام تماس گرفتند که این بچه هرجا هست و هزینه درمانش هرچقدر می شود ما به عهده می گیریم. شبکه خبر هم بغض من را در فواصل زمانی مختلف پخش کرد و شب بعد ما دوباره ارتباط گرفتیم. شکر خدا این بچه از دزفول به اصفهان منتقل شد و تومورش تخلیه شده بود. چندجراح پلاستیک تماس گرفتند و گفتند ما این دختر را به صورت رایگان جراحی می کنیم. بعد چند عمل جمجمه هم انجام شد تا اینکه صورتش به حالت عادی برگشت. با اینکه مجبور شدند چشمش را تخلیه کنند اما بعد از یکسال حال این دختر کاملا دگرگون شد در گزارش قبل اصلا حرف نمی زد. اما این بار هم حرف زد هم شعر خواند و دست تکان داد. شاید گویندگی هیچ سودی برای کسی نداشته باشد اما آنقدر مردم در حق من و این بچه دعا کردند که این موضوع بزرگترین منفعت از من گویندگی خبر شد. هنوز پیگیر این دختربچه هستم و دلم می خواهد یک روز ببینمش اما فعلا تهران نیامده است.»روی آنتن باهم شوخی می کنیمهمکار بودن آقای عابدی و خانم شریفی مقدم حاشیه های جالبی هم داشته است. مخصوصا زمانی که آقای عابدی در نقش گزارشگر و خانم شریفی مقدم در نقش گوینده در آنتن شبکه خبر باهم ارتباط برقرار می کنند. آقای عابدی هم در مصاحبه خودش اعتراف می کند که هربار این اتفاق می افتد هم خنده اش می گیرد هم قلقکش می آید که روی آنتن شیطنت کند تا کلی از این خاطره ها باهم داشته باشند. خانم شریفی می گوید: « دریکی از راهپیمایی های روز قدس، ما از استودیو با آقای عابدی که در سطح شهر بود ارتباط زنده گرفتیم. بعد از چند دقیقه مدیر خبر در گوش من گفت که کافیه و من هم به آقای عابدی گفتم. خیلی ممنون آقای عابدی فرصت ما تمام شد که یکهو آقای عابدی خیلی گفت: « اجازه بدید من حرفمو بزنم.» همان لحظه مدیر خبر گفت که اشکال نداره چیزی نگو بگذار حرفشو بزنه!» بعد از گفتن این خاطره آقای عابدی می خندد و می گوید: «خب می خواستم از قانون همسری استفاده کنم.» قصه شیطنت های آقای عابدی به همین جا ختم نمی شود و خانم شریفی مقدم ادامه می دهد: « یک بارمن و آقای بابان خبر مشروح می خواندیم که با آقای عابدی ارتباط زنده گرفتیم. آقای بابان سلام وعلیک کرد و باهم شروع به حرف زدن کردند. بعد که حرفهای آقای عابدی تمام شد با خنده به آقای بابان روی آنتن گفت به خانم شریفی مقدم هم سلام برسونید!» عابدی که در حین همه این خاطره ها می خندد می گوید: « یکبار هم روی آنتن اسم کوچک همسرم را کنار اسم فامیلش آوردم. عده ای که موضوع را نمی دانستند خرده گرفتند و گفتند چرا اسم کوچک این خانم را روی آنتن گفتی. من هم گفتم یعنی اسم خانمم را هم نمی توانم بگویم.» بحث به اینجا که می کشد عابدی می گوید که سبک و سیاقش با بقیه خبرنگارها متفاوت است و دلش می خواهد گاهی شوخی کند. بعد رو به همسرش می گوید: « اما خانم شریفی دیسیپلین خودش را دارد» که شریفی مقدم به طعنه می گوید: « می خواهد بگوید من خشنم!»فیروز کریمی خوش مصاخبه ترین چهره ورزشیوقتی از بهترین اخباری که خواندند و گزارش هایی که گرفته اند می پرسم آقای عابدی به یک گزارش در دوربین خبرساز اشاره می کند که باعث شده یک ورزشگاه در محله محروم که قرار بود به دست معارضین بیفتد نجات پیدا کند.« چند معارض قرار بود یک ورزشگاه را در یکی از نقاط محروم بگیرند که من با دوربین خبرساز رفتم و گریه بچه هایی که در این ورزشگاه بودند را داخل گزارش آوردم . بعد از پخش این گزارش رئیس جمهور وقت بودجه جداگانه ای برای کمک مالی به این ورزشگاه اختصاص دادند و این ورزشگاه به دست معارضین نیفتاد.» شریفی مقدم هم بهترین خبری که این روزها خوانده را پایان مذاکرات طولانی و نفس گیر هسته ای می داند و می گوید: « روزهای پرکار برای ما واقعا دلچسب است روزهایی که کم کار هستیم بیشتر از کار کردن خسته می شویم. روز پایان مذاکرات هم روز بسیار شلوغی بود و من گوینده خبر من بودم.» زمانی که از خوش مشرب ترین و خوش برخورد ترین چهره هایی که با آنها مصاحبه کرده اند می پرسم آقای عابدی بلافاصله نام «فیروز کریمی» را می آورد و می گوید: «عالیه» بعد هم از «علی پروین» و «علی دایی» به عنوان دیگر خوش مصاحبه های ورزشی نام می برد. اما خانم شریفی مقدم می گوید یکی از بهترین افرادی که با او تلفنی در برنامه ارتباط زنده گرفته اند « سرهنگ جعفر محمدنژاد» فرمانده پلیس راه مازنداران است که بسیار خوب با برنامه ارتباط برقرار می کند. در بازدید رئیس جمهور سابق از شبکه خبر نیز خانم شریفی مقدم مجری بوده که از نظر ایشان آقای احمدی نژاد هم یکی از چهره های خوش مصاحبه سیاسی بود.رقابت گروه های خبری سیما باعث پیشرفت شدهتفاوت «شبکه خبر» و « واحد مرکزی خبر» شاید برای بسیاری از مخاطبین سوال باشد. وقتی از این تفاوت و وجود رقابت بین این دو واحد خبری می پرسیم آقای عابدی این رقابت را تایید می کند و خانم شریفی مقدم حرف را ادامه می دهد: « واحد مرکزی خبر خبرگزاری صداوسیماست که بخش های خبری سیما را تغذیه می کند. اما شبکه خبر صرفا یک شبکه بین المللی خبر است که در تمام شبانه روز خبر و برنامه های خبری دارد. مانند «پرس تی وی» و « بی بی سی» مسلما هرخبر را هر شبکه ای زودتر پخش کند در این رقابت برنده است. اما تفاوت هایی هم در شیوه پخش و خبرخوانی این دو شبکه وجود دارد. گویندگان شبکه خبر حتی در رسمی ترین بخش های خبری خود راحت تر خبر می خوانند و محاوره هایشان بیشتر است. در شبکه خبر سعی می شود گوینده ارتباط ساده تر و صمیمی تری با مخاطب داشته باشد که اصلا جزء سیاست های این شبکه است. البته خوشبختانه این رقابت تاکنون باعث پیشرفت هردو گروه خبری شده است. ما جوانی مان را پای شبکه خبر گذاشته ایم. من فقط ۱۸ سال داشتم که وارد شبکه خبر شدم. برای همین عرق زیادی به این شبکه داریم.» آقای عابدی می گوید: «ما برای شبکه خبر خیلی زحمت کشیدیم به خاطر همین دوست داریم در همین شبکه بازنشسته شویم.» شبکه خبر در چند سال اخیر خبرنگاران و گویندگان خبر جوانی را جذب کرده که به قولی نسل بعدی این شبکه هستند. آقای عابدی درباره گویندگان جوان و کسانی که علاقه به کار خبر در رسانه دارند توصیه های جالبی دارد: « من از تلفن جواب دادن و بالا و پایین پریدن در رادیو به اینجا رسیده ام. اگر استعداد در خودشان می بینند بیایند. اما اگر می خواهند با پارتی بازی بیایند این کار نکنند. آنتن تلویزیون واقعا بی رحم است. پس بهتراست صبر کنند و صیقل داده شوند بعد بیایند. چند بعدی نباشند. باید از هرچیزی سر دربیاورند من خودم گزارش هایم را در راه بازگشت به شبکه تدوین می کنم. وگرنه خودشان زود از دور خارج می شوند.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]
صفحات پیشنهادی
تلخ و شیرین خبرنگاری با چهره های آشنا
تلخ و شیرین خبرنگاری با چهره های آشنا 17 سال میگذرد از روزی که محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی در مزارشریف همراه با هشت نفر از کارکنان سرکنسولگری ایران در افغانستان به دست گروه تروریستی طالبان به شهادت رسید 17 سال می گذرد از اولین نامگذاری این روز به نامتصویری از زندگی شیرین اشکان با آلیا و آلیشا
تصویری از زندگی شیرین اشکان با آلیا و آلیشا اشکان دژاگه هافبک این روزها از زندگی اش لذت می برد آفتاب تازه ترین عکس او در کنار دخترش آلیا و آلیشا نشان می دهد او زندگی خوب و آرامی در قطر دارد دژاگه که با قراردادی به ارزش 5 میلیون پوند گران ترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران شده میزندگی شیرین دژاگه در قطر+ عکس
زندگی شیرین دژاگه در قطر عکس اشکان دژاگه هافبک تیم ملی این روزها از زندگی اش لذت می برد او در کنار دخترش آلیا و آلیشا نشان می دهد زندگی خوب و آرامی در قطر دارد به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان اشکان دژاگه هافبک تیم ملی این روزها از زندگی اش لذت می بر۵ لحظه بد و تلخ مسی و رونالدو در زندگی حرفهای + فیلم
۵ لحظه بد و تلخ مسی و رونالدو در زندگی حرفهای فیلم در این فیلم لحظات تلخ ورزش مسی و رونالدو در کنار هم را مشاهده خواهید کرد به گزارش گروه فیلم و صوت باشگاه خبرنگاران جوان در این فیلم لحظات تلخ ورزش مسی و رونالدو در کنار هم را مشاهده خواهید کرد انتهای پیام اخبار مرتبط تتصویری از زندگی شیرین اشکان دژاگه با آلیا و آلیشا
تصویری از زندگی شیرین اشکان دژاگه با آلیا و آلیشا اشکان دژاگه هافبک این روزها از زندگی اش لذت می برد به گزارش نامه نیوز تازه ترین عکس او در کنار دخترش آلیا و آلیشا نشان می دهد او زندگی خوب و آرامی در قطر دارد دژاگه که با قراردادی به ارزش ۵ میلیون پوند گران ترین بازیکن تاریخ فمدیرکل ارشاد هرمزگان: رسیدگی به وضعیت زندگی خبرنگاران پیشکسوت ضروری است
مدیرکل ارشاد هرمزگان رسیدگی به وضعیت زندگی خبرنگاران پیشکسوت ضروری است استانها > هرمزگان - مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان گفت رسیدگی و توجه به وضعیت زندگی و معیشت خبرنگاران پیشکسوت ضروری است به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین از هرمزگان علیرضا درویش نژاد در آستانهزندگی شیرین اشکان دژاگه در کنار دخترانش +عکس
زندگی شیرین اشکان دژاگه در کنار دخترانش عکس جام جم ورزشی اشکان دژاگه هافبک تیم ملی فوتبال کشورمان این روزها از زندگی اش لذت می برد به گزارش جام جم ورزشی تازه ترین عکس او را در کنار دخترش آلیا و آلیشا نشان می دهد او زندگی خوب و آرامی در قطر دارد دژاگه که با قراردادی به ارزشکاریکلماتورهای تلخ و شیرین (5)
کاریکلماتورهای تلخ و شیرین کاریکلماتور جدید آدم چهارشانه ای بود ولی حتی یک تار مو نداشت • • • • • • • • • • کاریکلماتورهای تلخ و شیرین • • • • • • • • • بعضی ها خیاط نیستند اما خوب وصله هایی به آدم می چسبانند • • • • • • • • • • کاریکلماتور جدید •فارس گزارش میدهد محو خنده شیرین کودکان در تلخی محرومیت «مهرآباد» منوجان + تصاویر
فارس گزارش میدهدمحو خنده شیرین کودکان در تلخی محرومیت مهرآباد منوجان تصاویرتلخی محرومیت مهرآباد منوجان هنگامی بیشتر میشود که حتی خندههای از سر اجبار کودکان به دلیل اندوههای سنگین و انباشته شده در قلب و افکار آنها روی لبشان خشکیده است به گزارش خبرگزاری فارس از منوجان در دتلخ و شیرینهای تصویری سفر به «واریان»؛ آبادی رو به زوالی پشت سد امیرکبیر
تلخ و شیرینهای تصویری سفر به واریان آبادی رو به زوالی پشت سد امیرکبیر جامعه > میراث فرهنگی و گردشگری - میگویند تنها روستایی است در دنیا که آن را از سه طرف کوه فراگرفته است تنها برای رسیدن به آن باید از روی سد امیرکبیر عبور کرد واریان واریان واریان واریان واریاامام جمعه هندیجان: قلم خبرنگار باید موجب آرامش و امید به زندگی در مردم باشد
امام جمعه هندیجان قلم خبرنگار باید موجب آرامش و امید به زندگی در مردم باشدامام جمعه هندیجان گفت قلمی که در دست خبرنگار است باید موجب آرامش و امید به زندگی در مردم باشد به گزارش خبرگزاری فارس از هندیجان حجت الاسلام علی شمیلپور در خطبههای ظهر امروز این شهرستان اظهاربه بهانه روز خبرنگار روز راوی تلخ و سنگین در فضای «رسانهگریزی» مسئولان و نقش «بادیگاردی»
به بهانه روز خبرنگارروز راوی تلخ و سنگین در فضای رسانهگریزی مسئولان و نقش بادیگاردی روابط عمومیهارسانهگریزی مسئولان برخی از ادارات در کنار وجود روابط عمومیهایی که وظایف ذاتی خود را فراموش کرده و همچو سدی برای مدیر خویش قرار میگیرد که نه تنها بهعنوان بادیگارد بلکه در برخی موتلخ و شیرین های مسابقات کشتی قهرمانی کشور در خرم آباد
تلخ و شیرین های مسابقات کشتی قهرمانی کشور در خرم آباد خرم آباد-ایرنا-مسابقات کشتی قهرمانی نونهالان خرد سالان و پیشکسوتان کشور در لرستان برگزار شد و حاشیه هایی تلخ و شیرین به دنبال داشت پهلوانان کشتی گیر ایران اسلامی از نونهالان تا پیشکسوتان طی دوازده روز برای کسب مقام قهرمانی پنزندگی تلخ نوجوان16ساله ای که تاوان معتادبودن مادر،پدر و پدربزرگش را می دهد
زندگی تلخ نوجوان16ساله ای که تاوان معتادبودن مادر پدر و پدربزرگش را می دهد جامعه > حوادث - خراسان نوشت نوجوان 17 ساله اي که به اتهام ولگردي در خيابان دستگير شده بود به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري کوي پليس مشهد گفت 6 ساله بودم که متوجه اعتياد پدر و مادرم شدم مادرتنش در زندگی یک زوج با دریافت هدیههای مشکوک
تنش در زندگی یک زوج با دریافت هدیههای مشکوک شناسهٔ خبر 2872645 - یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹ ۳۱ هنر > سینمای جهان جوئل ادگرتون در اولین تجربه کارگردانی اش به سراغ داستان زندگی یک زوج جوان می رود که زندگیشان با دریافت هدایای خاصی دستخوش تغییر می شود به گزارش خبرگزاری مهر به نقتنش در زندگی یک زوج با دریافت هدیه خاص
تنش در زندگی یک زوج با دریافت هدیه خاص جوئل ادگرتون در اولین تجربه کارگردانی اش به سراغ داستان زندگی یک زوج جوان می رود که زندگیشان با دریافت هدایای خاصی دستخوش تغییر می شود خبرگزاری مهر فیلم هدیه به کارگردانی جوئل ادگرتون پنجشنبه شب بصورت اختصاصی با حضور بازیگران مختلفی اززندگی تلخ نوجوان 16سالهای که تاوان معتادبودن والدینش را میدهد
زندگی تلخ نوجوان 16سالهای که تاوان معتادبودن والدینش را میدهد زندگي ما به همين ترتيب سپري مي شد تا اين که پدرم به جرم حمل مواد مخدر دستگير و زنداني شد آن زمان مادرم سومين برادرم را باردار بود و اوضاع اقتصادي ما هر روز بدتر مي شد آفتاب خراسان نوشت نوجوان 17 ساله اي که به اته-
گوناگون
پربازدیدترینها