واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: احمدينژاد و راستآزمايي «انتخابات آزاد»
اساسيترين محور مبارزه تجديدنظرطلبان با نظام جمهوري اسلامي، مطالبه برگزاري «انتخابات آزاد» و «دموكراسيخواهي» است. آنان نظارت شوراي نگهبان را ناقض اين دو مطالبه ميدانند و «مردمسالاري فزاينده» در مقابل اسلاميت نظام را بارها فرياد زدهاند و در خروارها مقاله و كتاب مكتوب نمودهاند و خواستار «عقبنشيني بخشهاي انتصابي» بوده و «رد افراد توسط شوراي نگهبان را توهين به شعور مردم» قلمداد كردهاند.
نویسنده : دکتر عبدالله گنجی
اساسيترين محور مبارزه تجديدنظرطلبان با نظام جمهوري اسلامي، مطالبه برگزاري «انتخابات آزاد» و «دموكراسيخواهي» است. آنان نظارت شوراي نگهبان را ناقض اين دو مطالبه ميدانند و «مردمسالاري فزاينده» در مقابل اسلاميت نظام را بارها فرياد زدهاند و در خروارها مقاله و كتاب مكتوب نمودهاند و خواستار «عقبنشيني بخشهاي انتصابي» بوده و «رد افراد توسط شوراي نگهبان را توهين به شعور مردم» قلمداد كردهاند و «نظارت شوراي نگهبان را صرفاً در حين برگزاري انتخابات» خواستهاند و براي اين مطالبات تا مرز رويارويي با نظام و پرداخت يا تحميل هزينه به پيش رفتهاند و تعدادي از مطالبهگران فوق اكنون مهمانان ويژه دولت امريكا هستند.
حملات بيوقفه و بيرحمانه و كاناليزه تجديدنظرطلبان به دولت و شخص احمدينژاد در طول دوران پس از انقلاب بيسابقه است. با مطالعه دقيق ميتوان فهميد كه دولت هاشمي با دولت موسوي و دولت خاتمي با دولت هاشمي و دولت احمدينژاد با دولت خاتمي چنين نكرده است. ممكن است برخي ناكاميها را به دولت پيش ارجاع داده باشند يا قياس كارآمدي را تأكيد كرده باشند اما حجم آن بسيار اندك است. اما اكنون به صورتي است كه در صفحه يك كمتر روزنامهاي ميتوان ديد كه نامي و ذكري از احمدينژاد نباشد و اين استمرار بيسابقه است. حقيقت ماجرا اين است كه آنچه احمدينژاد در عرصه سياسي انجام داد، خدمت به تجديدنظرطلبان بود. بازيافت اجتماعي هاشمي توسط احمدينژاد انجام شد و دولت مستقر تا حدود زيادي محصول رفتار احمدينژاد است و نبايد در اين ترديد كرد. از سوي ديگر لطمات احمدينژاد در سبد نيروهاي انقلاب ماند. چه آناني را كه يك شبه و به دلايل غيركاري به بيرون از دولت پرتاب ميكرد و چه آنجا كه انديشه امام و انقلاب اسلامي را به تفكرات مندرآوردي آميخت و همگان را دچار بهت و حيرت نمود. اما تجديدنظرطلبان با نقاط ضعف احمدينژاد كاري ندارند، آنان بر نقاط قوت وي متمركز شدهاند. احمدينژاد در توده عزيز و در نخبگان فقير بود. اكنون نيز تجديدنظرطلبان- به رغم ادعا و گرايش نخبگي- با زبان توده احمدينژاد را ميزنند. نخبگان در دولت قبل از رفتار و منش احمدينژاد بيتاب بودند و توده براي وي كف ميزنند. اين قاعده در دولت خاتمي عكس بود. حال سؤال اساسي اين است كه اين همه هجمه به يك فرد و يك دولت كه آن را هم «مرده» ميدانند، براي چيست؟ مگر كسي به جنگ فرد افتاده ميرود؟ واقعيت اين است كه تجديدنظرطلبان دو هدف عمده را در اين مسير دنبال ميكنند؛ اول اينكه در جلسات محفلي و منزلي خود به اين نتيجه رسيدهاند كه بايد با عملكرد احمدينژاد و برجستهسازي آن جريان انقلابي كشور را به محاق ببرند و در انتخابات آنان را ذيل پرچم احمدينژاد معرفي نمايند تا فسادآلوده جلوه نمايند. دوم اينكه هر قدر به سر و صورت احمدينژاد ميكوبند و متعاقب آن سنجش اجتماعي انجام ميدهند، جايگاه اجتماعي وي را تنزل يافته نميبينند. آنان مرتب احمدينژاد را سنجش ميكنند و اضطراب ناشي از آن سنجش در بيان و رسانههاي آنان كاملاً هويداست و از طرف ديگر وقتي احمدينژاد وارد شهري ميشود، استقبال مردمي بيشتر از سفرهاي رسمي و اعلام شده ديگران است. اينجا عينك روشنفكري از ديدن عاجر، گيجكننده و متحير است كه چگونه مردم از ما نميپذيرند كه ايشان رئيس يك دولت فاسد است. آنچه باعث شد احمدينژاد از چشم نيروهاي انقلاب بيفتد، اداره كشور نبود. در اداره كشور ممكن است دولتها اشتباهات زيادي بكنند و قابل نقد است. آنچه احمدينژاد را در چشم خواص انقلاب اسلامي كوچك كرد، ورود به عرصه تئوريك و افكار توليدي و ناهمسو با انديشه امام بود و اين دقيقاً همان نقطهاي است كه مطلوب اصلاحطلبان است و هرگز به نقد آن نميپردازند. آنان به نقد كانتكس تودهاي وي ميپردازند، چرا كه تودهخدمات را ميبينند و نخبگان انديشه را. اكنون به اول اين نوشتار برگرديم. فرض نماييد احمدينژاد در سال 1396 يا 1400 عزم ورود به انتخابات رياست جمهوري را دارد. توقع تجديدنظرطلبان از شوراي نگهبان چيست؟ آيا ميتوانند برخلاف جبههاي كه در 18 سال گذشته گرفتهاند، عمل نمايند؟ آيا حاضرند «انتخابات آزاد» با همان شاخصهاي مدنظر خود را از شوراي نگهبان بخواهند؟ آيا ميپذيرند كه رد احتمالي احمدينژاد توهين به شعور مردمي است كه هماكنون نيز در هر شهر و ديار از وي استقبال ميكنند؟ بد نيست نمونههايي از مخالفت تجديدنظرطلبان با نظارت شوراي نگهبان را ذكر نماييم تا راستآزمايي آن را در روز ورود احمدينژاد به گردونه انتخابات بهتر ببينيم.
«نظارت استصوابي، قدرت بادآوردهاي است كه از يك ملت كه به چنگ شوراي نگهبان افتاده است و قدرت بادآورده هم مثل ثروت بادآورده فساد ميآورد و براي اصلاح اين امر راهي جز حاكميت مردم بر مردم نيست.» (علويتبار هفته نامه راه نو تيرماه 1377)
«حذف نظارت استصوابي عمل به مرّ قانون است، نظارت استصوابي دخالت در قوه مجريه است.» (حسين انصاري، روزنامه خرداد 1378) «نظارت استصوابي به خاطر جلوگيري از انتخاب افراد ناباب، علاوه بر سفسطهآميز بودن آن، مبتني بر فرض عدم شعور و آگاهي مردم است و با مردمسالاري نيز تنافي دارد.» (احمد زيدآبادي، عصر آزادگان 23/9/1378) «نظارت استصوابي ترفندي براي حذف شهروندان از عرصه سياسي است، هر قانوني كه نابرابري اجتماعي ايجاد كند، قانون نيست، به علاوه نظارت استصوابي موجب تفتيش عقايد كه مغاير با قانون اساسي است.» (اكبر گنجي آفتاب امروز 25/11/1378) اين مشت نمونهاي از خروار است كه همگي به كمك امثال احمدينژاد آمده است. احمدينژاد هنوز در هيچ دادگاه محكوم نشده است. بنابراين اگر تأييد صلاحيت شود طبق چارچوب فكري و مدعايي تجديدنظرطلبان نبايد به آن اعتراض كنند.اگر رد صلاحيت شود بايد مورد اعتراض تجديدنظرطلبان قرار گيرد. بنابر اين منتظر آن روز هستيم تا تجديدنظرطلبان در اعتراض به رد احتمالي احمدينژاد تحصن كنند و در رسانههاي خود تيتر يك كنند كه رد صلاحيت احمدينژاد توهين به شعور مردم و نقض دموكراسي و انتخابات آزاد است. آن روز بايد منتظر باشيم تا «سند تأملات راهبردي پنجساله حزب مشاركت» را قاب بگيرند و به در و ديوار شهرمان در دفاع از احمدينژاد بكوبند. منتظر راستآزمايي اين مدعيات خواهيم ماند. احمدينژاد ميتواند محكي براي سنجش سياستها و شعارهاي يك بام و دو هواي مدعيان مردم باشد. اميد است زمينه اين راستآزمايي فراهم شود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]