واضح آرشیو وب فارسی:فارس: آغاز مذاکرات استراتژیک آمریکا و مصر
مصر همیشه برای آمریکا، مصر است!
مصر هممرز با سرزمینهای اشغالی است و برهمین اساس در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، اهمیتی فوقالعاده دارد چرا که امنیت اسرائیل برای واشنگتن، یک مساله حیاتی در راهبردهای سیاست خارجی محسوب میشود.
در میانه خبرهای متنوع منطقه خاورمیانه، اینکه جان کری وزیر خارجه آمریکا به مصر بیاید و پس از پنج سال، مذاکرات استراتژیک با قاهره را دوباره آغاز کند، شاید کمتر مورد توجه قرار گیرد اما واقعیت این است که این سفر و این آغاز، تثبیت قطعی موضع واشنگتن در قبال السیسی محسوب میشود. مذاکرات استراتژیک آمریکا و مصر پس از پنج سال آغاز شده است. پنج سال چه چیزی را به ذهن میآورد؟! دقیقا در اواخر سال 2010 یعنی حدود پنج سال قبل بود که اعتراضات مردمی گسترده به حسنی مبارک رئیس جمهور وقت مصر، این کشور را فراگرفت. موج از تونس آغاز شده بود اما خیلی زود مصر را هم درنوردید. مصر بحرانی، آمریکای سردرگم آمریکا آن روزها غافلگیر شده بود. برخلاف تصوراتی که آمریکا را فعال مایشاء میداند، نقل است که هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا فقط در یک روز، سه بار موضع متفاوتی نسبت به اعتراضات مردمی و انقلاب مصر اتخاذ کرده بود. سردرگمی آمریکا نسبت به تحولات پرشتاب یکی از اصلیترین متحدانش در شمال آفریقا، آشکار بود. اما خیلی زمان نیاز نبود تا آمریکا خودش را در میانه این تحولات پیدا کند. او از نظر مردم گفت و اینکه باید به فرایندهای دموکراتیک احترام گذاشت. این موضع، سعودی را عصبانیتر میکرد و البته نگران، چرا که مبارک متحد واشنگتن بود و حالا مقامات آمریکا نسبت به سقوط متحدشان، با وقار از رای و نظر مردم و دموکراسی سخن میگفتند! نقش آمریکا در کودتا علیه مرسی اینکه آمریکا دقیقا در ماجرای کودتا علیه مرسی، کجای پازل قرار گرفته بود، همچنان محل بحث است. اما میشود پرسید که اگر آمریکا کارآمدی و ثبات در مصری که تحت ریاست مرسی اخوانی بود را میخواست، چرا در ماجرای اعطای وام صندوق بینالمللی پول به قاهره، مداخله نکرد، در حالی که میدانست مرسی چقدر به این وام نیاز دارد. چند روز پس از کودتای 3 جولای 2013 هم فرزند مرسی به نقل از پدرش به روزنامه الاخبار گفت که آمریکا بیوفایی کرده چرا که بنا بود در مقابل افزایش اعتراضات، حمایت بیشتری کند و نکرد. از این دست مثالها میتوان باز هم زد. در میانه کودتا و انقلاب! اما نقش آمریکا در کودتا هرچه بود، در پذیرش کودتا تردید داشت. این تردید تا آنجا پیش رفت که جنیفر ساکی سخنگوی وقت وزارت خارجه این کشور در مقابل این پرسش که شما تحولات مصر که منجر به سقوط مرسی شد را انقلاب میدانید یا کودتا، گفت: «هیچ قانونی نمیتواند آمریکا را ملزم کند تا از میان کودتا یا انقلاب، یکی را برگزیند.» گزینه سوم او اما «شرایط منحصر بهفرد» بود. از نگاه آمریکا شرایط مصر کاملا منحصر بهفرد محسوب میشد. به نظر میرسد آمریکا چندان تمایلی ندارد تا با کودتا یا انقلاب نامیدن تحولات مصر، گروهی را علیه خود بشوراند. اما «جان کری» وزیر خارجه آمریکا چند روز بعد در پاکستان در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی، با موجه خواندن برکناری محمد مرسی از سوی ارتش گفت که این اقدام با هدف بازگرداندن دموکراسی به این کشور صورت گرفته است. اما این پایان ماجرا نبود و همچنان موضع آمریکا در قبال حوادث مصر در نوسان بود. تا همین حالا، هیچیک از مقامات اصلی دولت اوباما، با صراحت میان دو گزینه انقلاب یا کودتا، یکی را برنگزیدهاند اگرچه مدام از حقوق بشر، دموکراسی، ربوده شدن انقلاب توسط اخوان و پاسخ مثبت ارتش به مردم و … سخن گفتهاند. مصر همیشه مصر است! وقتی عبدالفتاح السیسی در مصر جدید که در واقع همان مصر مبارک بود، تثبیت شد، آمریکاییها در یک فرایند عملگرایانه سعی کردند تا با عبور از حوادث 30 ژوئن و کودتای 3 جولای و کشتار چند صد نفر از مردم مصر در میادین النهضه و رابعه العدویه قاهره، به روابط مستحکم جدید بیاندیشند. لذا کمکهای سالانه به ارتش مصر، کمکم به حالت سابق بازگشت. السیسی هم البته در مسیر تنوعبخشی به منابع تسلیحاتی و حتی متحدان خود بود تا جاییکه به سوی روسیه هم خیز برداشت. واقعیت این است که مصر همیشه برای آمریکا مصر باقی خواهد ماند؛ چه حکومت دیکتاتوری بر آن حاکم باشد و چه یک دولت برآمده از فرایندهای دموکراتیک سالم. مصر هممرز با سرزمینهای اشغالی است و برهمین اساس در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، اهمیتی فوقالعاده دارد چرا که امنیت اسرائیل برای واشنگتن، یک مساله حیاتی در راهبردهای سیاست خارجی محسوب میشود. آمریکا طی گفتگوهای کمپدیوید در اواخر دهه هفتاد، در حالی که بگین نخستوزیر رژیم صهیونیستی در حال ترک میز مذاکره با انور سادات رئیس جمهور وقت مصر بود، او را راضی کرد تا برای ایجاد یک مصر مسئولیتپذیر و آرام، به میز مذاکره برگردد تا نگرانیهای واشنگتن در پرونده خاورمیانه کاهش یابد. همین هم شد. سادات و بگین، معاهده کمپدیوید را امضا زدند و مصر، اسرائیل را به رسمیت شناخت و از صف مبارزان ضد صهیونیستی خارج شد. این دستاورد برای آمریکا، فوقالعاده بود. طبیعی است که چنین مصری، تحت حاکمیت هر کسی اعم از اسلامگرا، سکولار، نظامی، لیبرال و … باشد، برای آمریکا حائز اهمیت راهبردی است که نمیتوان از آن چشم پوشید به خصوص در شرایط کنونی که رشد تروریسم در مصر، نه خود مصر بلکه امنیت اسرائیل را به خطر انداخته است. سفر جان کری به قاهره و آغاز مذاکرات استراتژیک پس از پنج سال، عملگرایی سیاست خارجی واشنگتن در قبال مصر را نشان میدهد؛ مصری که هنوز آمریکا در قبال دوگانه انقلاب-کودتا در سال 2013 در آن، دست به انتخاب نزده اما مذاکرات استراتژیک با آن را آغاز کرده است! سعید ساسانیان منبع: رصد انتهای متن/
94/05/14 - 00:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]