تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1864045772

گفتوگو با حاج غلامعلی نخعلی کفشدار مسجد گوهرشاد روایت کفشدار مسجد گوهرشاد از جنایت رضاخانی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتوگو با حاج غلامعلی نخعلی کفشدار مسجد گوهرشاد
روایت کفشدار مسجد گوهرشاد از جنایت رضاخانی
آقای متولی صدام کرد که فلانی بیا اینجا را امضا کن... گفتم چرا امضا کنم؟ بخوان ببینم. گفت نوشته که در حال بیرون کردن مردم از مسجد، دو ، سه نفر خفه شده اند! گفتم آقا چرا امضا کنم؟ اینهمه آدم کشته اند و من شاهد بوده ام.

به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، کتاب قیام گوهرشاد که به قلم آقای سینا واحد به رشته تحریر درآمده است، حاصل پژوهشی میدانی و کتابخانهای درباره این حادثه عظیم است که در سال ١٣٥٩ هجری شمسی انجام شده است. طبق اسناد موجود، این کتاب ابتدا قبل از سال ١٣٦٠ بهصورت کامل در یک شماره از مجله «سروش» و در تیراژ ١٠٠ هزار نسخه در کشور به چاپ میرسد و مورد توجه فعالان انقلاب اسلامی در آن زمان قرار میگیرد. *میتوانید در مورد جزییات حادثه که شاهد بودید برای مخاطبان توضیح دهید؟ عرض کنم سال 1314 یک روزی من در دفتر مسجد گوهرشاد نشسته بودم، بهلول با همان لباس مخصوص خودش (کرباسی) آمد به حرم، مرحوم آقا محمد سید رضای تابتخانی که اینجا نماز می خواند، پهلوی من نشسته بود و چپق می کشید. پرسید آقای بهلول کی تشریف آورده اید میخواهم خدمت شما برسم. بهلول گفت فردا شب منبر میروم اینجا. دو مرتبه گفت می خواهم خصوصی شما را ببینم. باز بهلول گفت فردا شب همینجا منبر میروم. من فردا شب فراموش کردم که آقای شیخ می خواهد به منبر برود توی ارگ که رسیدم یادم آمد و زود برگشتم به مسجد دیدم علما همه آمدهاند زیر گنبد و بهلول یا الله سر کرده و برپا ایستاده روی منبر و شالش را دور گردنش انداخته و گیوه هایش را زیر بغلش زده است. بعد از صحبتش که مردم خواستند بروند گفت آقایان صبر کنید! صبر کنید! حرفی دارم و گفت حضرت زینب (ع) وقتی اسیر شد در قضیه کربلا و شام و کوفه، حتی کسی نتوانست پشت ناخن او را ببیند، اینکه می گویند مقنعه از سرش برداشتند و چنین و چنان را درست کرده اند و بی بی بسیار زن محترمه ای بوده است و کسی چنان جراتی نداشته است. بعد هم گفت مطالب مهمی دارم برای گفتن که فردا شب میگویم آقایان همه همدیگر را خبر کنند که بیایند. بنظرم شب چهارشنبه بود. فردایش گفتند که بهلول را گرفته اند، در زندان توی صحن است. گاهی کسی را می گرفتند که بهلول را گرفته اند، در زندان توی صحن است. گاهی کسی را می گرفتند و آنجا زندانی می کردند. من در کشیکخانه بودم هی عده ای می آمدند و خبرهای تازه می آوردند. می رفتند جلوی در زندان فریاد می زدند بهلول اینجاست. روز پنج شنبه جمعیت شان زیاد شد، در زندان را کندند و بهلول را در آوردند و روی دوششان گرفتند و به دارالسیاده بردند. من فکر کردم که برقها آتش گرفته که اینقدر شلوغ شده، زنها می افتادند اینجا و آنجا.من به دو تا زن گفتم بابا بروید توی کفشداری, نترسید، بروید! مگر چه خبر شده؟! گفتم نمی دانم حرم اتش گرفته؟ چی شده؟ خلاصه آمدم دیدم چند نفر داش و قلدر بهلول را روی دوش گرفته اند و می برنمد به طرف منبر. خلاصه بهلول به منبر رفت و قدری صحبت کرد. مولوی نامی آمد که بهلول را از منبر پائین بکشد، او را به زمین انداختند و زیر دست و پا گرفتند و زدند و بعد هم بیچاره را عده ای بردند توی جایگاه قایمش کردند. آخر شب رفتم وضو بگیرم دیدم بهلول منبر است و از آنجا به صحن نو رفتند. نواب احتشام هم جلو نشسته بود و بهلول قضایای شب عاشورا را تعریف می کربد و گفت سید الشهدا شب عاشورا عبا را کشید روی صورتش و گفت هر کس اینجا بماند فردا کشته می شود هر کس می خواهد برود و اینجا غنیمت چیزی خبری نیست، فقط کشته شدن است. من هم دارم می گویم هر کس که می خواهد برود، برود. (بهلول هم عبایش را کشید روی صورتش) اینجا هم می خواهند مرا بکشند، هر کس می خواهد برود. مردم از پائین منبر همه فریاد می زدند خیر, خیر ما جای نمی رویم، همینجا هستیم. نواب احتشام هم گفت آقا چه کسی می رود! همه هستند و ... صبح جمعه بود که دیدیم قشون دارد می آید. صدای شدید موزیک میآمد. از دو طرف درهای مسجد را بستند و همه را هم بیرون کردند. من کفش هایم را پوشیدم و گفتم که بیکار هستم بروم وضو بگیرم و نماز بخوانم. آقای متولی و یک سرهنگ بود که آمدند و همه نشستیم مشغول ذکر و دعا شدیم. در این بین خبر اوردند که بهلول کشته شده است و مردم با سنگ بطرف قشون حمله کرده اند و چند نفر کشته شده اند و نعش آنها توی صحن افتاده. بلند شدم با خودم گفتم بروم ببینم بهلول کشته شده رفتم دیدم نواب احتشام توی حرم افتاده و حالش بهم خورده, مردم دارند به او قند داغ میدهند. به این طلا رفتم دیدم بهلول روی منبر نشسته و می گوید قلم و دوات بیاورید تلگراف کنیم و چنین و چنان ... حالش خوب بود. اما سه تا جنازه رو به قبله توی صحن (جای این بازار زرگرها ) افتاده است. آنها را دیدم و برگشتم. باز شب بهلول را آوردند به منبر رفت. من نشسته بودم و تماشا می کردم. شب شنبه بود. قریب به سیصد، چهارصد نفر گوشه و کنار خوابشان برده بود. اسدی حدود ده نفر از دربانها را فرستاده بود که بهلول را از منبر پائین بکشند. نصف شب بود. دربانهای آستانه بودند ولی کلاه هایشان را قایم کرده بودند. دربانها آمدند از در خانقاه (موزه ی فعلی) به بهلول خبر دادند که بله اینها آمدند. بهلول گفت برادران را بیدار کنید, برادران را بیدار کنید, تکبیر و الله اکبر و لا اله الا الله و یا علی می کشیدند و شیخ مقتدری بود که جلوی منبر نشسته بود و ... حاضرین به غایبین برسند و نمی دانم چنین کنید و چنان کنید که خلاصه دربانها نفهمیدند چطور فرار کنند، خلاصه در رفتند. صبح شد. جمعیت مثل سیل می آمد و علما را روی دوششان سوار می کردند و می آوردند و شعار می دادند (عجل علی ظهورک یا حجه بن الحسن) و دسته دسته از دو در وارد می شدند و چادرهایی زده بودندو خیلی برنامه مفصل بود. تا شد شب یکشنبه، یک وقت دیدم افراد قشون آمدند. گفتم اینها برای چه است؟ گفتند اینها برای حفاظت بانکها هستند چون امشب ممکن است به بانکها راهزنها حمله کنند و بچاپند. برای این سربازها آمده اند. آنشب همه علما جمع بودند. مرا صدا کردند که فلانی بیا تلفن زنگ میزند. رفتم و گوشی را برداشتم، به نظر آمد که پاکروان استاندار باشد. گفت جمعیت چقدر است؟ گفتم سیصد، چهارصد نفر. آمدم به دوستان و رفقایم گفتم امشب یک خبری هست بروید به خانههایتان. نیم ساعت بعد دوباره تلفن زنگ زد. گوشی را برداشتم, دوباره پرسید جمعیت چقدر است. من فهمیدم قضیه از چه قرار است و می خواهند حمله کنند. گفتم پنج، شش هزار نفر. البته مقداری که مردم شام خورده بودند و امده بودند به مسجد و مقداری را هم دروغ گفتم که شاید از کاری که می خواهند بکنمد و من حدس زده بودم دست بردارند. گفت تو که نیم ساعت پیش گفتی که جمعیت سیصد، چهارصد نفر است. گفتم خوب مردم شام خرواه اند و دارند به مسجد می آیند و جلوی آنها را که نمی توانیم بگیریم. طولی نکشید که آمدند آشتیانی و مرحوم سبزواری را بردند به ارگ. بقیه اینجا بودند، مثل آقای سید هاشم نجف آبادی و ... ما رفتیم منزل، نصف شب بود که صدای تیر و تفنگ بلند شد. صبح که آمدم دیدم دور تا دور فلکه قشون ایستاده و کسی نمی تواند رفت و آمد کند. من آمدم که بروم توی مسجد سربازها جلوی مرا گرفتند. یک صاحب منصبی به آنها گفت می خواهد برود کثافت کاری های شما را پاک کند بگذارید برود. باز آمدم جلوی مسجد رسیدم، سربازها جلویم را گرفتند. افسری برگشت به سربازها گفت این از مستخدمین مسجد است بگذارید برود. کثافت کاریهای شما را پاک کند. وقتی رفتم به داخل مسجد دیدم که همه جا خون ریخته است، این طرف و آن طرف پر خون بود. چادر زنها، تکه پاره لباسها و کفش و کلاهها بود که در مسجد ریخته شده بود اما کسی نبود. جلوی کفش کن پر از خون بود. مردهها را داشتند میبردند. یک در یک لتی چوبی بود که از بس جنازه ریخته بودند رویش و برده بودند پر از خون بود. کمپرسی آوردند و مرده را بردند در یک گودالی که کنده بودند ریختند. کسانی که هنوز جان داشتند ولی آنها را هم در کمپرسی ریختند. خلاصه ما هم دیگر به تطهیر و تمیز کردن و شستشو پرداختیم. بعد از یک دو روز که قدغن بود که کسی به مسجد بیاید و نماز بخواند این آقای متولی بزرگ که مریزاطاهر بود ما را صدا کردکه فلانی بیا اینجا را امضا کن... گفتم چرا امضا کنم؟ بخوان ببینم. گفت نوشته که در حال بیرون کردن مردم از مسجد، دو ، سه نفر خفه شده اند! گفتم آقا چرا امضا کنم؟ اینهمه آدم کشته اند و من شاهد بوده ام. گفت من می گویم امضاء کن. گفتم تو بی خود می گویی، اگر می خواهی آنچه را دیدم بنویس تا امضا کنم. خلاصه امضا نکردم، خلاصه ما مشغول شستن خونها شدیم با بقیه خدمه. یک روز چراغچی آن زمان برایم تعریف می کرد که آن شب رفته بوده که چراغها را تلمبه بزند سربازی را همراه او کرده بودند. در کنار حوض مسجد پیرزن،شخصی تیر خورده افتاده بود که آنها را صدا کرد و گفته من شش تومان دارم برای دفن و کفن خودم پس انداز کرده بودم، آن را بردارید و مرا به آبرومندی دفن کنید. آن سرباز فوراً پول را گرفت و در جیبش گذاشت و آن شخص را کشت و بعد رفتیم به محراب مسجد پیرزن، آنجا هم یک شخص دیگری افتاده بود که صد تومان پول داشت و گفت این را خرج دفن و کفن من کنید. صد تومان او را هم گرفت و در جیبش گذاشت، تفنگ را دم گوشش برد و شلیک کرد و او را کشت. من وقتی که به شام رفته بودم در سر قبر حضرت زینب، بهلول را دیدم. گفتم آقای بهلول شما اگر همان بهلول هستید یک نشانه ای دارید برایم بگوئید که قضیه ی شب شنبه چه بود. شروع کرد و جریان آن ده نفری که آنشب آمدند او را بگیرند برایم تعریف کرد. من فهمیدم درست می گوید و خودش است. به من گفت من آنوقت بیست و هفت سالم بود, حالا هفتاد ساله هستم، نه دندان دارم و نه هیچ چیز دیگر. من به او گفتم که می گویند تو را با ماشین مرحوم اسدی به طرف افغانستان و ... گفت خدا لعنتش کند، او باعث این شده که چنان شود و چنین شود. مرا می خواستند بگیرند, من بیست و چهار تن همراه داشتم که مرا فرار دادند، تا جلوی مرز افغانستان بیست و دو نفر آن شهید شد و دو تای دیگر با من به افغانستان رسیدند. این حرفی است که خود بهلول برایم زد. در شام بودیم به او گفتم حال می خواهی چکار کنی؟ گفت شاه برایم عفو فرستاده نمی دانم به ایران بیایم یا نیایم، می خواهم از اینجا به مصر بروم, اگر استخاره کنم و صلاح باشد بعد از مصر به ایران می آیم. نقل کردند که شب قشون جلوی ایوان می آیند و صف می بندند و صدا می زنند مردم بروید متفرق شوید و ... مردم نمی روند. یکی از اینها که جلوی منبر نشسته بود بلند می شود و یکی از این تفنگها را از سربازها می گیرد و بلند می کند و میگوید افسوس که فشنگ ندارد، می زند به زانویش و می شکند و پرت می کند به طرف صاحبش ... دستور تیر اندازی داده می شود. میگویند بزنید، حمله کنید و با قنداق تفنگ درها را شکسته بودند که مردم می خواهند فرار کنند. از این ده شاهزاده حسن خان، یک شخصی رفته که برود بیرون می گویند صد تومان به سربازی داده و گفته تو را به خدا بگذارید من بیرون بروم. سرباز صد تومان را می گیرد و او را می کشد. (از پشت سر تیر می زند به او). من آنزمان از یک سربازی که بالای پشت بام بود پرسیدم تو چه وقت نمازت را می خوانی؟ سه شبانه روز است روی پشت بام هستی. گفتم تو چطور مسلمانی هستی؟ از پشت بام خانه ی خدا (مسجد) تا آسمان هفتم مسجد خداست و تا زمین هفتم هم خانه خداست، کجا ادرار کردی؟ کجا وضو گرفتی؟ کجا نماز خواندی؟ چگونه مسلمانی هستی؟ بعد برایم تعریف کرد که من چهار تیر زدم برای بهلول. یک پاسبانی هم تعریف می کرد که دو تیر برای بهلول زده است. * آن زمان شما چند ساله بودید؟ ـ من الان هفتاد و شش ساله هستم. از آن ماجرا حدود چهل و شش سال است می گذرد، پس حدود سی سال داشتم. * از خدمه هم کسی کشته شد؟ ـ خیر، همه ی خدمه را در کشیک خانه کرده بودند و جلوی در کشیک خانه سرباز گذاشته بودند. انتهای پیام/
94/05/11 - 13:42
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]
صفحات پیشنهادی
«حسن روح الامین» واقعه مسجد گوهرشاد را نقاشی میکند +عکس
حسن روح الامین واقعه مسجد گوهرشاد را نقاشی میکند عکس حسن روح الامین این روزها واقعه حمله نیروهای نظامی رضاخان به قیام مردم در مسجد گوهرشاد را نقاشی میکند به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز «حسن روحالامین» از نقاشان جوان و انقلابی کشورمان این روزها در حال نقنقش مسجد گوهرشاد در مقاومت فرهنگی ایران ممتاز است
معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد نقش مسجد گوهرشاد در مقاومت فرهنگی ایران ممتاز است شناسهٔ خبر 2868598 - دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۵ ۳۱ استانها > خراسان رضوی مشهد- معاون فرهنگی اجتماعی شهرداری مشهد گفت نهضت مقاومت فرهنگی مردم ایران ظرفیت بزرگی برای ایجاد یك سبك هنری در سینمارمز گشایی مسجد جامعی از یک روایت؛ فردوسی در نظر استاد عرب
بزرگداشت مشفق کاشانی-1 رمز گشایی مسجد جامعی از یک روایت فردوسی در نظر استاد عرب شناسهٔ خبر 2864767 - جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ ۱۲ فرهنگ > شعر و ادب احمد مسجد جامعی در نکوداشت مرحوم مشفق کاشانی از شعر و شاعران به عنوان مهمترین ابزار برای تداوم استمرار فرهنگ ایران پس از ظهور اسلاوعده حماس در پاسخ به هتک حرمت مسجدالاقصی
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین تاکید کرد وعده حماس در پاسخ به هتک حرمت مسجدالاقصی تعرض جدید شهرک نشینان و نظامیان صهیونیست به مسجد مبارک الاقصی لکه ننگی بر پیشانی کسانی خواهد بود که به همکاری امنیتی خود با رژیم صهیونیستی ادامه می دهند به گزارش سرویس بین الملل جام نیوز به نقل از &quo٢ جنایت، ٢ روایت
٢ جنایت ٢ روایتتاریخ انتشار دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲۱ ۲۱ دو دوست که در دو پرونده قتل همجرم هستند روایات متفاوتی از دو جنایت دارند متهم اصلی هر دو پرونده جوانی به نام حمید است او در سال ٩٠ با کمک دوستش به نام خسرو مرتکب قتل اما بعد از اخذ رضایت اولیای دم اواخر سال اگردانهای قسام: مقاومت راه دفاع از مسجد الاقصی را میداند
سهشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۳ ۲۴ سخنگوی گردانهای شهید عزالدین قسام تاکید کرد مسجد مبارک الاقصی خط قرمز است و مبارزان این گردانها در قبال تعرضهای اشغالگران صهیونیست به این مکان مقدس هرگز سکوت نخواهند کرد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا ابوعبیده سخنگوی گردانهای شهید عروایت مصور غربت بقیع و جنایت وهابیون + عکس
نمایشگاه بهشت بقیع تا روز جمعه میزبان علاقهمندان است روایت مصور غربت بقیع و جنایت وهابیون عکس کسانیکه به حج مشرف میشوند از مظلومیت و غربت بقیع میگویند چیزی که شاید درکش برای افرادی که توفیق زیارت خانه خدا و حرم نبوی ص را نداشتهاند کمی دشوار باشد فرهنگسرای انعکس/ تنش در مسجد الاقصی
تراز نظامیان رژیم صهیونیستی امروز دوشنبه نیز با ورود به صحنهای مبارک الاقصی از سمت باب المغاربه باعث تکرار تنش و درگیریها در این مکان مقدس شدند نمازگزاران و متحصنین در صحنهای مسجد الاقصی با فریادهای الله اکبر به آنها واکنش نشان دادند زمانبندی انتشار 5 مرد 1394 - 17مسجد جامع كبیر نیریز مرمت میشود
مسجد جامع كبیر نیریز مرمت میشود خبرگزاری پانا نماینده میراث فرهنگی صنایعدستی و گردشگری شهرستان نیریز از اجرایی شدن عملیات مرمت مسجد جامع كبیر این شهر خبر داد ۱۳۹۴ دوشنبه ۵ مرداد ساعت 18 41 به گزارش خبرگزاری پانا حمیدرضا هادی گفت مرمت مسجد جامع کبیر شهرستان نیریز باهشدار گردانهای عزالدین قسام به صهیونیستها درباره مسجد الاقصی
هشدار گردانهای عزالدین قسام به صهیونیستها درباره مسجد الاقصی شناسهٔ خبر 2868784 - دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۹ ۰۳ اخبار کوتاه > بین الملل گردانهای عزالدین قسام با صدور بیانیه ای مسجد الاقصی را خط قرمز خواند و درباره هر گونه گزند وارد شدن به آن به صهیونیستها هشدار دادزورخانه گرشاسب تبریز باید احیا شود/زورخانه مسجد دوم مسلمانان است
رییس هیأت پهلوانی و زورخانهای آذربایجانشرقی زورخانه گرشاسب تبریز باید احیا شود زورخانه مسجد دوم مسلمانان است خبرگزاری پانا رییس هیأت پهلوانی و زورخانهای آذربایجانشرقی گفت هم اکنون هفت زورخانه در شهر تبریز وجود دارد که زورخانه گرشاسب به دلایلی تعطیل شده که باید آن را احیا کتن خسته مسجد امام (ره) اصفهان تاب داربست ندارد
مهر گزارش می دهد تن خسته مسجد امام ره اصفهان تاب داربست ندارد شناسهٔ خبر 2868844 - سهشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۸ ۴۰ استانها > اصفهان اصفهان – نصب داربست در مسجد امام خمینی ره اصفهان به منظور برگزاری مراسم متعدد تن پیر و خسته این بنای تاریخی ۵۰۰ ساله را رنجور ساخته است خبرگزاتجلسل از شهدای مظلوم نهضت مقاومت فرهنگی و حماسه گوهرشاد در مشهد جلیلی: مقاومت مردم ایران در برابر کشف حجاب
تجلسل از شهدای مظلوم نهضت مقاومت فرهنگی و حماسه گوهرشاد در مشهدجلیلی مقاومت مردم ایران در برابر کشف حجاب هفت سال دفاع مقدس است یک ژانر آکادمیک هنری و رسانهای بالقوهجلیلی گفت نهضت مقاومت فرهنگی ملت ایران در سالهای دهه دوم قرن جاری بطور بالقوه قابلیت ایجاد یک ژانر مستقل در فضآغاز مرمت مسجد جامع نيريز
۶ مرداد ۱۳۹۴ ۱۳ ۲۳ب ظ آغاز مرمت مسجد جامع نيريز موج-نماينده ميراث فرهنگي شهرستان ني ريز از عمليات اجرايي مرمت مسجد جامع کبير اين شهرستان خبرداد به گزارش خبرگزاري موج حميدرضا هادي گفت مرمت مسجد جامع کبير شهرستان ني ريز با اعتبارات استاني اداره اوقاف و امور خيريه فارس و تحت نابراز نگرانی فرستاده سازمان ملل از تنش در مسجدالاقصی
در پی تجاوز صهیونیست ها ابراز نگرانی فرستاده سازمان ملل از تنش در مسجدالاقصی تهران-ایرنا- فرستاده ویژه سازمان ملل در روند سازش خاورمیانه از تحولات ودرگیریهای جاری در مسجد الاقصی ابراز نگرانی کرد خبرگزاری وفا فلسطین گزارش داد نیکولای ملادینوف مراتب نگرانی عمیق خود را از تنشها درفراخوان فعالان اردنی برای تظاهرات "جمعه خشم" در حمایت از مسجدالاقصی
سهشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۶ ۴۲ در پی یورش نظامیان صهیونیست به مسجد الاقصی و نمازگزاران فلسطینی در رزوهای اخیر که موج گسترده ای از محکومیتها را به دنبال داشت فعالان و اعضای احزاب و سندیکاهای اردن با هدف اعلام حمایت خود از مسجد الاقصی خواهان برپایی تظاهرات جمعه خشم شدند به گزارشتوهین به ساحت پیامبر(ص) در مسجدالاقصی و فراخوان حماس برای «جمعه خشم»
توهین به ساحت پیامبر ص در مسجدالاقصی و فراخوان حماس برای جمعه خشمپس از یورش امروز شهرکنشینان به مسجدالاقصی و توهین به ساحت پیامبر در این مسجد حماس برای دفاع از قدس و مسجدالاقصی فراخوان فعالیتهای ویژه در روز جمعه با عنوان جمعه خشم داد به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فار-
گوناگون
پربازدیدترینها