محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844915879
تاولهایی که هیچکس حریفشان نبود +عکس
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
به یاد شهید زنگیآبادی؛
تاولهایی که هیچکس حریفشان نبود +عکس
کوچههای پر فراز و نشیب دارآباد حسابی کلافهمان کرده بود. در انتهای کوچهای تقریبا قدیمی در آستانه درِ آپارتمانی کوچک و با صفا، بانویی به انتظارمان ایستاده بود...
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، کوچههای پر فراز و نشیب دارآباد حسابی کلافهمان کرده بود. در انتهای کوچهای تقریبا قدیمی در آستانه درِ آپارتمانی کوچک و با صفا، بانویی به انتظارمان ایستاده بود که از همان ابتدا لهجه شیرین کرمانیاش بینمان صمیمیتی خاص ایجاد و کار را برایمان راحتتر کرد. گوشه سالنی مستطیل شکل و کوچک، تختی چوبی و ساده را دیدیم که احمد آقا رویش نشسته بود و اگرچه ناخوش احوال بود اما لبخند کمرمقش نشان از خوشآمدگویی به ما داشت. حال و احوال ما را جواب داد و صمیمانه در آماده کردن زمینه گفتگو راهنماییمان کرد. افسوس که سیمرغ شهادت خیلی زودتر از آنچه ما تصور میکردیم و قبل از انتشار این گفتگو بر دوش خسته و کم رمق احمدآقا نشست... قسمتی از این گفتگو را به یاد شهید زنگیآبادی با هم میخوانیم:
_ از معرفی خودتان شروع کنیم... دوران کودکی و نوجوانیتان چگونه گذشت؟ من 20 فروردین 1344 در شهر کرمان متولد شدم. در یک خانواده 6 نفری زندگی کردم. خانوادهام مذهبی و کارگر بودند و من همیشه به وجود خودم و مادرم که از قشر کارگر و زحمتکش جامعه بودیم، افتخار میکنم. تا 15، 16 سالگی در کرمان زندگی کردم و در همان شهر درس خواندم. از دوران انقلاب به خصوص سالهای 56 و57 خاطرات خیلی خوبی دارم. معلمهایی داشتیم که انقلابی بودند و ما با آنها همکاری میکردیم. من جوان بودم و برایم جالب بود که در راهپیماییها و پخش اعلامیهها کمک کنم.
وقتی جنگ شروع شد من هم تصمیم به رفتن گرفتم. خانواده با رفتنم مشکلی نداشتند و پدرم رضایت نامه من را امضا کرد. موقع اعزام چون سنم زیر 16 سال بود من را به فرمانداری معرفی کردند؛ از آنجا نامهای گرفتم و من را به دزفول، اهواز و گردان 808 نیروی زمینی ارتش فرستادند. پس از 3- 4 روز که در منطقه بودم به خاطر سن پایین من را پس فرستادند! خلاصه به کرمان برگشتم و تا 16 سالگی در بسیج، همکاری و فعالیت داشتم. در فاصله این چند ماه، دیگر به مدرسه هم نرفتم و در بسیج، آموزش نظامی دیدم. بهمن 60 برای اعزام به پادگان فرستاده شده و حدود 45 روز آموزش دیدم؛ بعد ما به کرخه رفتیم و مدتی هم به سپاه دزفول فرستاده شدیم و در خط مقدم ماندیم تا سال 61 که عملیات فتحالمبین انجام شد. بعد از آن در عملیات بیتالمقدس که بزرگترین عملیات بعد از فتحالمبین و برای آزادسازی خرمشهر بود، شرکت کردم. من در این عملیات در تیپ ثارالله کرمان بودم. در عملیاتهای دیگر هم شرکت کردم و در مجموع، قبل از شیمیایی شدن از سال 62 تا 64 در جنگ بودم؛ هر 2 یا 3 ماه به مرخصی میآمدم، 10 الی 15 روز میماندم و برمیگشتم.
- چطور شیمیایی شدید؟ کدام منطقه بودید و چه حالی داشتید؟ در عملیات خیبر روند جنگ طور دیگری شده بود. ما وارد خاک دشمن میشدیم و دشمن ما را با انواع سلاحهای نامتعارف تهدید میکرد. در حقیقت من در24 اسفند62 با اولین سلاح شیمیایی عراق مصدوم شدم. عملیات خیبر در حاشیه هورالعظیم از مهرماه به صورت عملیاتهای کوچک کلید خورد تا اینکه به صورت جدی در اسفند 62 عملیات شروع شد. در دو جزیره مجنون شمالی و جنوبی روی هر نیم متر، یک گلوله به زمین میخورد. من در واقع 2 بار شیمیایی شدم یکی در 24 اسفند 62، عملیات خیبر که اطلاعات لازم را داشتیم و در لحظهای که شیمیایی زدند دقیقا بوی سیر و میوه تازه را حس کردیم. ما در جزیره شمالی بودیم که معمولا بمباران میشد. دشمن برای خطی که به خودشان نزدیک بود از شیمیایی استفاده نمیکرد و بیشتر قسمتهای پشتیبانی را بمباران شیمیایی میکردند. جایی که بمب خورد تا ما حدود 500 متر فاصله داشت و ما سریعا چفیه خیس به صورت بستیم و از منطقه دور شدیم. چون در حاشیه هورالعظیم و در خاک خودمان بودیم راه برای فرار داشتیم. در ماشین، بچهها سیگار میکشیدند و میگفتند مهم نیست که سیگاری هستید یا نه، فقط سیگار بکشید، ما سعی میکردیم با دود سیگار، فضای ماشین را اشباع کنیم که گاز شیمیایی وارد ماشین نشود تا اینکه به اورژانس مراجعه کردیم، آنجا گفتند دوش بگیرید و لباس عوض کنید و قطره بتامتازون در چشمهایمان ریختند و گفتند اگر مشکل و حالت تهوع داشتید، برگردید. من رفتم و در آن برهه زمانی مشکلی برایم پیش نیامد؛ فقط چشمانم تا چند روز آبریزش و سوزش داشت.
- شما یک بار شیمیایی شدن را تجربه کرده بودید، بار دوم کی بود و چطور شیمیایی شدید؟ در 23 فروردین سال 63 عراقیها سدی را در جزیره مجنون منفجر و آب زیادی جاری کردند که ما را تحت فشار قرار دهند تا جزایر را از ما پس بگیرند. از طرفی هم بمباران را شروع کردند. ساعت 4 بعد از ظهر بود که گفتند یکی از دوستان شهید شده و من به خط مقدم رفتم تا جنازه او را بیاورم و در همین فاصله 4 هواپیمای عراق میآمدند و بمبارانی در سطحی وسیع انجام دادند. وقتی به سنگر برگشتم راکتی روی سنگر من خورد و همه چیز آلوده شد، من هم دوباره شیمیایی شدم. آن موقع هیچ وسیلهای نبود که خودم را از منطقه دور کنم. تا ساعت 10 شب مجبور بودم آنجا بمانم و کار کنم. در ابتدای شیمیاییشدن مشکلی نداشتم و با دوستان همچنان مشغول کار بودیم و چیزی حس نکردیم تا ساعت 7 که دید چشمهایم تار شد و حالت تهوع گرفتم. رنگ استفراغ، طبیعی بود ولی من احساس میکردم دارم میمیرم و تمام بدنم درد میکرد؛ انگار کسی من را با چوب زده بود، ریه و شکمم هم درد میکرد. 10 شب هر سه به سختی به اورژانس مراجعه کردیم. اولین تاولی که زدیم هنگام دوش گرفتن در اورژانس بود. تاولهای سنگینی زده بودیم در پوستمان تاولهایی با 2 لیتر آب بود که آبشان بیرون میآمد. بعد از دوش گرفتن، لباسهایمان را عوض کردیم و آمپول و سرمهایی تزریق کردند. از سوزش پوست و تاول، فریادمان بلند شده بود. تاولها مانند کندوی عسل شش ضلعی بودند و برای تخلیه باید آنها را پاره میکردند. کم کم دید چشمانمان هم رفت. ساعت 11 گفتند که وضعیت تان وخیم است و باید شما را انتقال دهیم. تنها گزینه برای انتقال ما قایق بود. حدود ساعت 12 شب سوار قایق شدیم. نمیدانم در فرودگاه تهران یا اهواز بود که در اثر گرمای خورشید که روی پوستم احساس کردم، چند دقیقهای به هوش آمدم و و مجددا بیهوش شدم.
حدود یکماه در بیمارستان لقمان بیهوش و در کما بودم. وقتی به هوش آمدم هنوز تاول داشتم چون آنها نمیتوانستند برایم کاری انجام دهند. پرستارها تاولهایم را چنگ میزدند و پاره میکردند که عفونت نکند چون حتی اگر آب تاول به کسی میخورد، او نیز شیمیایی میشد. بعد از مدتی دیگر بدنم تاولهای کوچک میزد و کار درمان پوست و ریه آغاز شد. - عوارض مصدومیت شیمیایی روند زندگی شما را تغییر داد. بعد از آن چطور زندگی کردید؟ در اثر عوارض شیمیایی مشکل ریه و تنگی نفس پیدا کرده بودم. حدود 3 ماه بعد از مجروحیت، نابینا بودم و بعد از آن، دیدم بهتر شد. به تدریج شرایط جسمی و ریه و پوستم هم بهتر شد. حدود 6 ماه بعد از مجروحیت مشکلاتم را فراموش کردم و به حالت طبیعی برگشتم البته یک عمل روی چشمم در سال 64 یا 65 انجام دادم اما مشکل دیگری نداشتم. بعد از 6 ماه دیگر به باشگاه میرفتم و به حالت سابقم برگشته بودم.
زندگی به روال عادی پیش میرفت تا اینکه بعد از گذشت حدود 10 سال، در سال 74 عوارض وخیم شیمیایی برگشت. البته من در این 10 سال به چشمپزشک و غیره مراجعه میکردم و همیشه این دلهره را داشتم که ممکن است روزی مجددا عوارضم عود کند. آن سال دید چشمانم مجددا کم شد و چشم راستم کاملا دیدش را از دست داد و مشکلات تنفسی هم از راه رسیدند. آن روزها به علت بیماری شدید تنفسی و چشمی به پزشک مراجعه میکردم و به کرات 20 روز الی یک ماه بستری میشدم و این بستری شدنها ادامه پیدا کرد تا زمانی که من برای زندگی، از کرمان به شمال کشور رفتم. حدود 7-8 سال وضعیتم بهتر بود و کمی راحتتر شدم البته گاهی به بیمارستان میرفتم و بستری میشدم ولی از لحاظ آب و هوایی و محیطی شرایطم خیلی بهتر شده بود تا اینکه سال 86 مجددا عوارض به اوج خود رسید و هوای شمال هم دیگر برایم کارساز نبود.
مزار شهید زنگی آبادی در گلزار شهدای کرمان در همان سال 86 اولین بار در منزل وضعیت تنفسیام حاد شد و به کما رفتم تا اینکه دکتر تشخیص داد که من باید به ICU بروم. بعد از چند روز از بیمارستان شمال من را به بیمارستانی در تهران بردند. دوباره سال بعد در همان تاریخ حدود 20روز در بیمارستان بقیهالله در کما بودم. معمولا هر سال این اتفاق میافتاد. مدام به این فکر میکردم که چرا ناگهان به کما میروم؛ پزشکان بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که این مشکل به دلیل کمبود اکسیژن است. از سال 86 تا الان به این وضعیت و مشکلات عادت کردهام و تحت درمان مستقیم پزشک هستم. همشهری پایداری
۲۵/۰۴/۱۳۹۴ - ۱۱:۳۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]
صفحات پیشنهادی
گفتوگو با پیام دهکردی کارگردان نمایش «هیچکس نبود بیدارمان کند»
گفتوگو با پیام دهکردی کارگردان نمایش هیچکس نبود بیدارمان کند پیام دهکردی بدون تردید جزو 5 بازیگر برجسته و ارزنده تئاتر است که نقشهای ماندگاری در نمایشهایی مثل خانه عشق لرزه و دهها نمایش دیگر خلق کرده است با دهکردی درباره اجرایش گفتوگویی انجام دادهایم وب سایت روزنامه صبهرام رادان: حرفهایم در شان ملت ایران نبود/ عذرخواهی می کنم +عکس
بهرام رادان حرفهایم در شان ملت ایران نبود عذرخواهی می کنم عکس آنچه که به عنوان نظر بنده در فضای مجازی در خصوص رای دیوان آمریکا در خصوص قانون همجنسگراها منتشر شد اشتباه بوده و در شان ملت ملت ایران نبوده است که از این بابت عذرخواهی می کنم به گزارش نامه نیوز بهرام رادان بازیگرترانه علیدوستی از فیلم مورد علاقه اش گفت! +عکس
مادر قلب اتمی ترانه علیدوستی از فیلم مورد علاقه اش گفت عکس به گزارش سرویس کشکول جام نیوز رانه علیدوستی بازیگر سینما درباره سرنوشت فیلم سینمایی «مادر قلب اتمی» به کارگردانی علی احمدزاده برای اکران اظهار کرد خیلی برایم جالب است چون این فیلم به لحاظ داستانی مشکلی ندیک زندانی سیاسی بحرینی در اثر سهل انگاری مقامات زندان نابینا شد+عکس
یک زندانی سیاسی بحرینی در اثر سهل انگاری مقامات زندان نابینا شد عکس محمود جعفر یکی از زندانیان سیاسی به دلیل بدرفتاری زندانبانان زندان مرکزی جو بحرین بینایی خود را از دست داد آفتاب به گزارش پایگاه اینترنتی الوفاق مسوولان زندان محمود را از دریافت درمان و معالجه محروم نگه داشتخانه سازی جالب موریانه ها (+عکس)
خانه سازی جالب موریانه ها عکس بزرگراه استوارت در استرالیا شاهد خانه سازی میلیونها موریانه در اطراف خود می باشد به گزارش نامه نیوز به نقل از تاپ ناپ این موریانه ها خانه هایی شنی و به صورت کله قند برای خود ایجاد کرده اند که توجه همگان را زمانی که در بزرگراه مشغول رانندگیدوربینهای عملیات ویژه پلیس آمریکا (+عکس)
دوربینهای عملیات ویژه پلیس آمریکا عکس گوشیهای اندرویدی نیز میتوانند چنین عکسی تهیه کنند اما گرفتن خروجی بیش از یک دقیقه زمان میبرد با فناوری جدید شرکت بانس ایمجینگ تهیه این عکس در کسری از ثانیه صورت میگیرد به گزارش نامه نیوز پلیس آمریکا به تازگی ۱۰۰ دوربین کروی از شرطريقه دانه کردن ذرت +عکس
فوت و فن خانه داری طريقه دانه کردن ذرت عکس اين هم يک روش ساده براي دان کردن ذرت که براي موارد زيادي استفاده ميشود امام صادق علیه السلام آغاز سال حساب اعمال شب قدر است در آن شب برنامه سال آينده نوشته مى شود به گزارش سرویس خانواده جام نیوز يک پارچه بزرگ و تميعکس جدید نیکی کریمی ، پانته آبهرام و پوران درخشنده+عکس
نیکی کریمی پانته آبهرام و پوران درخشنده نیکی کریمی و پانته آبهرام و پوران درخشندهعکسی از پشت صحنه نمایش عاشقانه های ناآرام نیکی کریمی که در این نمایش هنرنمایی می کند با پانته آ بهرام و پوران درخشنده صفحه شخصی نیکی کریمیمطالب مرتبط عکس متفاوت نیکی کریمی در کنار پوریا پورسرخبیکلاهبرداری 2 میلیاردی تحت عنوان فروش سهام بیمارستان جم تهـران+عکس
کلاهبرداری 2 میلیاردی تحت عنوان فروش سهام بیمارستان جم تهـران عکسزن و مردی که در قالب خرید سهام سرمایهگذاری در بیمارستان جم تهران اقدام به دریافت چند میلیارد تومان از مالباختگان کرده بودند به دام پلیس افتادند به گزارش خبرنگار انتظامی خبرگزاری فارس در اواخر سال گذشته و طرح شکایبرج انسانی در اسپانیا +عکس
برج انسانی در اسپانیا عکس آکروبات بازهای اسپانیا امروز با سوارشدن به روی شانههای هم بلندترین برج انسانی رو تشکیل دادند برترین ها آکروبات بازهای اسپانیا امروز با سوارشدن به روی شانههای هم بلندترین برج انسانی رو تشکیل دادند تاریخ انتشار ۱ماجرای شیرین ازدواج بازیگر پیشکسوت سینما +عکس
مهران رجبی از خود می گوید ماجرای شیرین ازدواج بازیگر پیشکسوت سینما عکس شاید شوخ طبعی بارزترین خصوصیتش باشد خصوصیتی که باعث شد رضا میرکریمی در 36 سالگی و از روی صندلی های دانشگاه او را به صحنه تصویر بیاورد و در دومین حضورش در این عرصه کاندیدای جایزه جشنواره فجر باشد به گزارش سگلزار، مانکن تبلیغات مسواک شد! +عکس
گلزار مانکن تبلیغات مسواک شد عکس محمدرضا گلزار بازیگر سینمای ایران در کنار فعالیت سینمایی بتازگی قرارداد تبلیغاتی با گروه بهداشتی سان استارز واردکننده مسواکهای برند گام - جی یو ام در ایران بسته و به عنوان چهره معروف مسواک آنها را برای داشتن دندانها و لثههای سالمتر تبافتتاح فرودگاه لاکچری در کره شمالی (+عکس)
افتتاح فرودگاه لاکچری در کره شمالی عکس به دنبال افتتاح هتل بزرگی در کره شمالی این بار کره شمالی با افتتاح یک فرودگاه بزرگ و تشریفاتی گویا تصمیم دارد در حوزه گردشگری فعال شود به گزارش نامه نیوز به نقل از عصرخبر پیش تر هتلی به نام فانتوم در کره شمالی پس از 20 سال توقف پروژه ببزرگترین سفره افطار تهران +عکس
بزرگترین سفره افطار تهران عکس در هفته اخیر خیران و نیکوکاران دومین سفره افطار هزار نفری را در خیابان ولیعصر عج پهن کردند خبرگزاری مهر - رضا نیکنام پیاده روی خیابان رنگ و بوی دیگری گرفته بود وقتی موکت های خاکستری روی زمین پهن شد رهگذران نگاهشان را به گوشه و کنار آن دوخته بوپرچم داعش در قلب لندن به اهتزاز درآمد +عکس
گزارش العالم پرچم داعش در قلب لندن به اهتزاز درآمد عکس منابع انگلیسی روز دوشنبه از عدم واکنش جدی پلیس انگلیس در مقابل فردی که پرچم گروه تروریستی داعش را در مقابل پارلمان این کشور به نمایش گذشته بود انتقاد کردند به گزارش سرویس بین الملل جام نیوز به نقل از "العالم" محال و هوای زندان زنان در شب قدر +عکس
شب های آشتی با خداوند مهربان حال و هوای زندان زنان در شب قدر عکس زندان زنان در شب قدر پر شده بود از صدای اشک و ناله زنانی که هر کدام در گوشهای خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یا رَبِّ را فریاد میزدند به گزارش سرویس فرهنگی- اجتماعی جام نیوز امسال در شب قدر قدم در جادهای بارتنابنده: اگر مردم نبودند پایتخت هم نبود/ «پایتخت» همچنان ظرفیت ادامهدار شدن دارد
تنابنده اگر مردم نبودند پایتخت هم نبود پایتخت همچنان ظرفیت ادامهدار شدن داردمحسن تنابنده گفت مردم از سریال پایتخت توقع بالایی دارند که حق آنهاست و این کار ما را سخت تر می کند مطمئنا اگر حمایت مردم نبود پایتخت هم ادامه پیدا نمیکرد به گزارش خبرگزاری فارس محسن تنابنده بازیگر-
گوناگون
پربازدیدترینها