واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وقتي زورگير از نيروي انتظامي مايه ميگذارد
نویسنده : جلال مهرگان
روز جمعه نرسيده به ضلع شمالي ونك خودش جلوتر از همه پريد جلو و دست كرد از شيشه باز و قفل ماشين را بالا كشيد و پريد بالا. بقيه هم با درهاي بسته مواجه شدند. با چشمانم به دنبال نيروي كاري قويتر بودم اما با خودم گفتم: لابد قسمت بوده.
نگاهي به ساعت كردم، ساعت حدود 10 صبح بود و براي اينكه سر صحبت را باز كنم، گفتم: امروز مهمان ما هستي! گفت: «همون اول ميدان كه ديدمت با خودم گفتم: يا خدا ! روزي ما هم رسيد!» ته دلم خوشحال شدم كه اسباب روزي يك نفر شدم و براي همين سريع ملاصدرا را به پايين انداختم تا به توانير برسم.
آقاي مرجاني تأسيساتكار خوش اخلاق و متعهدي كه سر ساختمان بود و برادرم تأكيد كرده بودند كه كارگر افغاني بگيري زيرا برادران افغاني هم خوب كار ميكنند و هم كم توقعند و من بر خلاف آنها معتقد بودم كه بايد كارگر ايراني را به كار گرفت هر چند كه نمونه عينياش را در بازسازي خانهام ديده بودم. قادر و حكيم دو انسان به تمام معنا بودند !
... در مسير و درست در اتوبان كردستان، معتادي سلانه سلانهعرض اتوبان را طي ميكرد كه كارگر گفت: «مواظب باش ! اينها خطر دارند و خيلي زرنگ هستند، خودشان را مياندازند جلوي ماشين و خدا تومن بايد پول خرجشان كني! من خودم دو سال سرباز مبارزه با مواد مخدر نيروي انتظامي بودم !
... به مجتمع رسيديم و داخل شديم. كارش را تشريح كردم كه بايد نخالههاي مازاد را به پاركينگ و كابينتهاي بالا را به انباري منتقل كند، كار كه شروع شد با هر بسته كاشي، تكه يا كيسهاي كه جابهجا ميكرد، غري ميزد و ميناليد كه كار خيلي سخت است.
كابينتها و كاشيها را كه به انباري برد دستان و كفشش را نشان داد كه «ببين دستم و كفشم را سوراخ كردهاند و... مهندس زنگ زده است كه بايد ساعت 3 بيايي !»
پرسيدم كجا؟ مگه قرار نبود يك روز اينجا كار كني؟
گفت: كار شما خيلي زياد بود، من تند تند انجام دادم ! گفتم: كار سبكتري انجام بده تا مزدي كه ميگيري حلال شود و من بايد بروم به سركارم و رفتم. هنوز روي صندلي محل كارم ننشسته بودم كه برادرم زنگ زد و گفت: بيا اين كارگر را اخراج كن، بيل برداشته و ميخواهد استاد كار بنا را بزند و مدعي است قمه در كيفش دارد و همه را ميزند.
خودم را هر طور بود ساعت 14و 20 دقيقه به ساختمان رساندم. مسكن را تازه خريده بودم و اصلاً دوست نداشتم هنوز به ساختمان نرسيده حادثهاي رخ دهد. بنابراين آمدم تا او را راهي كنم. كارگر، استادي هنرمند براي خودش بود! و معتقد بود: « كار كردنش از نوع اسبابكشي است و با احتساب هر ساعت 50 هزار تومان(!)، مزد 4 ساعت كارش 200هزار تومان ميشود و پولش را هم بايد بدهم وگرنه زنگ ميزند كلانتري شماره... كه دوستانش آنجا هستند و در آنجا سرباز بوده و بعد هم به شهرداري كه كار را بخوابانند. آن طور كه خودش ميگفت ظاهراً آشنايي هم از جنس نوه خاله مادري با يكي از فرماندهان نيروي انتظامي دارد و اينكه آن فرمانده همولايتي مادرش است و اگر پول را نميدادم، ال ميكرد و بل ميكرد!
دست به جيب بردم و 80 هزار تومان پول در آوردم و گفتم: چون قيمت را طي نكردم 60 هزار تومان بابت 4 ساعت كار ميدهم و هر چه بيشتر برداري راضي نيستم؛ فقط برو !
بعد از نيم ساعت صحبت كه خيلي تمايل داشت بحث را به دعوا بكشاند، از خانه بيرون زديم و من او را به ونك بردم. در مسير حكايتي عجيبتر از خودش برايم تعريف كرد و گفت: « شانس آوردي كه از ميدان صادقيه كارگر نگرفتي! چون در آنجا بعضيها هستند كه بعد از دو ساعت كار كردن آجري را عمداً به سرشان ميكوبند و به جاي پول يك روز، حقوق 50 روز را از صاحبخانه ميگيرند و اصرار كه بايد حداقل 100 هزار تومان بدهي!
جوان 22 ساله تأكيد داشت كه «دوباره اگر كارگر خواستي همان ابتدا نوع كارت را مشخص كن و قيمت را هم طي كن». دائم توصيههاي به كار نگرفتن كارگر ايراني مثل پتك به سرم ميكوبيد و سعي ميكردم خود را كنترل كنم، نيم ساعتي هم به چانهزني در داخل ماشين گذشت تا در نهايت كارگر مذكور با 85 هزار تومان پول از ماشين پياده شد تا يكنفر ديگر مانند من را اسير خود كند و هم پول مفت بگيرد و از كلانتري شماره... و يكي از فرماندهان نيروي انتظامي مايه بگذارد و آبروي نيروهاي خدوم انتظامي را ببرد !
ماشين كه راه افتاد نفسي راحت كشيدم اما هنوز به اين فكر ميكردم كه چرا نبايد كارگران فصلي ساختماني به گونهاي ساماندهي بشوند كه اين اعمال كنترل شود؟ شما اگر به جاي من بوديد آيا باز هم حاضر بوديد توصيههاي بزرگان خود را زير پا بگذاريد؟ يا در به در به دنبال كارگر افغاني ميگرديد؟ كارگري كه نه ديگر لازم است نگران آجر زدن به كلهاش باشيد، نه نگران بيمهاش، نه نگران باجگيرياش و نه نگران مايه گذاشتن و آبرو بردن از نيروي انتظامي !
نام و شماره كلانتري و تلفن همراه كارگر در دفتر روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]