واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خاطرات آخرین شب در خرمشهرنگاهی به کتاب خاطرات سرهنگ عراقی کامل جابرکتاب «آخرین شب در خرمشهر» خاطرات سرهنگ عراقی کامل جابر است که با ترجمه فاتن سبزپوش به موضوع بازپسگیری خرمشهر توسط نیروهای ایرانی میپردازد.
در طول هشت سال دفاع مقدس، مسئله بازپسگیری خرمشهر توسط نیروهای رزمنده ایرانی از اشغال نیروهای بعثی عراق، از جمله رویدادهای بزرگ این دوران بود که برگ زرینی را در دفتر حماسههای هشت سال دفاع مقدس ملت مسلمان ایران ثبت کرد. درباره این رویداد بزرگ و حماسی، حرفها و آثار متعددی تا به حال گفته و نوشته شده که بسیاری از آنها از زبان و گاه به قلم رزمندگان شرکت کننده در این نبرد سرنوشتساز بوده است، اما بیان این واقعه تاریخی از زبان سربازان و فرماندهان شکست خورده بعثی در این نبرد هم بخش دیگری از واقعیتهای این حماسه بزرگ را نمایان میسازد. یکی از آثار قابل توجه در این زمینه، کتاب «آخرین شب در خرمشهر»؛ خاطرات سرهنگ عراقی کامل جابر با ترجمه فاتن سبزپوش است که به آخرین نبردهای منجر به بازپسگیری خرمشهر توسط نیروهای رزمنده ایرانی از اشغال نیروهای بعثی عراق میپردازد. این کتاب پانصد و سی و چهارمین محصول دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری است که در بخش خاطرات جنگ ایران و عراق، یکصد و شصت و یکمین کتاب محسوب میشود که انتشارات سوره مهر آن چاپ و منتشر کرده است. کتاب در 17 بخش تنظیم شده و بخش پایانی آن هم به اسناد مرتبط با موضوع اختصاص یافته و در آن 3 سند ارائه شده است. راوی اثر، سرهنگ عراقی کامل جابر در ابتدای کتاب میگوید: «من، شب آخر آزادی خرمشهر توسط نیروهای اسلامی، به این شهر اعزام شدم. ما با تمام امکانات آماده بودیم تا از تصرف این شهر توسط نیروهای اسلامی جلوگیری کنیم. تیپ ما- تیپ«28»- در روز 1982.05.11 همراه نیروهای ذخیره برای دفاع از خرمشهر اعزام شد. فرمانده تیپ، ساعت هفت صبح روز 8.5. 1982، طی جلسهای توضیح داد که نیروهای ایرانی قصد بازپسگیری خرمشهر را دارند. این جلسه در منطقه «الدیر» برگزار شد. فرمانده تیپ گفت که ما و لشکر هفت شلمچه، در منطقه بصره به عنوان نیروی ذخیره خواهیم بود . . .». (ص 9) سربازان ایرانی مثل داوطلبان مرگ به سوی ما میآمدند؛ انگار میخواستند ما را از روی زمین محو کنند. برای آنها مرگ با فشنگ و آتش معنا نداشت. با اینکه تانکهای تیپ زرهی ما پیشرفته- و از نوع تی 72- بود اما پیاده نظام ایرانی پشت سر تانکهای ما میدویدند و در یک لحظه آن را به خاکستر تبدیل میکردندراوی خاطرات کتاب در ادامه به آرایش نظامی نیروهای عراقی در شهر خرمشهر و اطراف آن در آستانه بازپسگیری این شهر توسط نیروهای ایرانی میپردازد و با تشریح یگانهای عمل کننده در این منطقه، به موقعیت استراتژیک شهر خرمشهر و مناطق همجوار آن هم اشاره میکند. همچنین نحوه عمل نیروهای ایرانی در هنگام بازپسگیری خرمشهر را با جزئیات کامل توضیح میدهد: «سربازان ایرانی مثل داوطلبان مرگ به سوی ما میآمدند؛ انگار میخواستند ما را از روی زمین محو کنند. برای آنها مرگ با فشنگ و آتش معنا نداشت. با اینکه تانکهای تیپ زرهی ما پیشرفته- و از نوع تی 72- بود اما پیاده نظام ایرانی پشت سر تانکهای ما میدویدند و در یک لحظه آن را به خاکستر تبدیل میکردند». (ص 13)
ارائه اطلاعات و آمار از میزان نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر و حومه آن هم از دیگر بخشهای جذاب این کتاب است که آن را در ردیف منابع آماری مستند از واقعه نبرد بازپسگیری خرمشهر توسط نیروهای ایران قرار داده است. اسامی گروهانها، گردانها، تیپها و لشکرهای عراقی عمل کننده در نبرد خرمشهر هم از بخشهای مستند این کتاب محسوب میشود. راوی کتاب در بخشی از خاطرات خود آمار اسرای عراقی را در این واقعه حدود 20 هزار نفر اعلام میکند که به گفته وی، 500 نفر از آنها افسران رده بالا بودهاند. کامل جابر همچنین از لشکرها و گردانهای متعدد عراقی اسم میبرد که در واقعه بازپسگیری خرمشهر توسط نیروهای ایرانی نابود شدند. او آنها را به این شرح اعلام میکند: لشکر 3، تیپ 48، تیپ 113، تیپ 44، تیپ 338، تیپ 417، تیپ 605، تیپ 9 مرزی، تیپ 10 مرزی، تیپ نیروهای ویژه، تیپ 28، تیپ 92، تیپ مستقل مرزی، تیپ 33 نیروهای ویژه، تیپ تکاور از لشکر 11، نیروی مردمی محور نجف، تیپ 2 پیادهنظام، تیپ 10 زرهی، تیپ 17 زرهی، تیپ 12 زرهی، تیپ 30 زرهی، تیپ 53 زرهی، تیپ 24 پیادهنظام مکانیزه، تیپ 49 پیادهنظام و گروهان تکاور لشکر دوم. روز بسیار بدی بود؛ چون فرماندهی نظامی دستور اعدام تعدادی از افسران را صادر کرد؛ اما به من و سرهنگ احمد زیدان نشان شجاعت اعطا کردند . . . هنگام توزیع نشان شجاعت، صدام گفت: «من از مقاومت شما در خرمشهر راضی نیستم، این نشانها برای سرپوش گذاشتن به تلفات ما در مقابل افکار عمومی است. کاش کشته میشدید و عقب نشینی نمیکردید»در بخشهای پایان کتاب، راوی به بازگشت خود و تعدادی دیگر از فرماندهان عراقی شکست خورده در واقعه خرمشهر به بغداد اشاره میکند که مورد غضب صدام حسین قرار میگیرند: «در روز 1982.05.26، تمام تیپهایی که سالم مانده بودند، عقبنشینی کردند. روز بسیار بدی بود؛ چون فرماندهی نظامی دستور اعدام تعدادی از افسران را صادر کرد؛ اما به من و سرهنگ احمد زیدان نشان شجاعت اعطا کردند . . . هنگام توزیع نشان شجاعت، صدام گفت: «من از مقاومت شما در خرمشهر راضی نیستم، این نشانها برای سرپوش گذاشتن به تلفات ما در مقابل افکار عمومی است. کاش کشته میشدید و عقب نشینی نمیکردید». او خشمگین به ما نگاه میکرد. بعد به طرفمان تف انداخت و گفت: «چهره ما و چهره تاریخ را سیاه کردید. چرا از سلاح شیمیایی استفاده نکردید؟ من آرام نمیشوم تا روزی که سرهای شما را زیر چرخ تانکها ببینم». (ص62 و 63) در مجموع، کتاب «آخرین شب در خرمشهر» سندی بر حقانیت و جانفشانی رزمندگان ایرانی به قلم کسی است که در جبهه مقابل با تمام امکانات نظامی جنگیده و در نهایت شکست خورده است.بخش فرهنگ پایداری تبیان منبع : پایگاه خبری فرهنگ ایثار و شهادت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]