تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حكيم نيست آن كس كه مدارا نكند با كسى كه چاره اى جز مدارا كردن با او نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805103921




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تام انگلهارت معمای پیچیده یک ابرقدرت: ظهور و سقوط همه چیز


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تام انگلهارت
معمای پیچیده یک ابرقدرت: ظهور و سقوط همه چیز
در سال­های پس از پایان جنگ سرد، ما از عرصه اتمی به دیگر اشکال جنگ حرکت کرده­ایم. در این فرایند، یک قدرت بزرگ در برخی حوزه­ها با محدودیت­های مواجه می­شود و تنها قدرت ویران­کننده آن باقی می­ماند و بس. ناگهان مشخص می­شود که این قدرت، توانمندی دیگری در اختیار ندارد.

خبرگزاری فارس: معمای پیچیده یک ابرقدرت: ظهور و سقوط همه چیز



ظهور و افول قدرت­های بزرگ و حوزه­های امپریالیستی آنها همواره حقیقتی بنیادین در قرن­های گذشته تاریخ بشر بوده است. این منظومه فکری در خصوص سرنوشت سیاره زمین روندی معقول و معتبر دارد. به همین خاطر نیز جای تعجب ندارد هنگامی که ما با کشوری مواجه می­شویم که از آن با تعابیری همچون «تنها ابر قدرت»، «آخرین ابرقدرت» و یا «ابرقدرت چندبعدی» نام برده می­شود، با پدیده­ای به نام «افول نیز مواجه شویم». آیا ایالات متحد در حال افول و در سراشیبی قدرت امپریالیستی خود است؟ می­توان با قطارهای عادی به نقاط مختلف آمریکا رفت، درست همان کاری که من انجام داده­ام و سپس می­توان با قطارهای سریع­السیر به نقاط دیگر این کره خاکی سر زد، همانند کاری که من اخیرا انجام داده­ام. تصور این موضوع که آمریکا در حال افول است، چندان دشوار نیست. آیا بزرگ­ترین قدرت تاریخ و تنها قدرت نظام تک قطبی نمی­تواند یک قطار سریع­السیر بسازد؟ نکته جالب اینکه کنگره هم اکنون درگیر بحث­هایی در خصوص اختصاص بودجه برای رفع دست­اندازهای بزرگراه­هاست. در برخی مواقع در رویا و تصورات خودم با پدر و مادرم که سال­ها پیش مرده­اند، صحبت می­کنم. به نظرتان اگر به آنها بگویم که چگونه برخی از زیرساخت­های حیاتی این «ملت همچنان ثروتمند» از جمله پل­ها، خطوط لوله، جاده­ها و امثال آن از کمبود بودجه رنج می­برند، آنها چه واکنشی از خود نشان خواهند داد؟
  در برخی مواقع در رویا و تصورات خودم با پدر و مادرم که سال­ها پیش مرده­اند، صحبت می­کنم. هر دوی آنها دوره رکود عظیم، جنگ جهانی دوم و دوره پس از این جنگ را که در آن آمریکا قدرت بلامنازع بود، درک کرده­اند. به نظرتان اگر به آنها بگویم که چگونه برخی از زیرساخت­های حیاتی این «ملت همچنان ثروتمند» از جمله پل­ها، خطوط لوله، جاده­ها و امثال آن از کمبود بودجه رنج می­برند، آنها چه واکنشی از خود نشان خواهند داد؟ حال اگر متوجه شوند که بیست و پنج سال از فروپاشی شوروی گذشته و آمریکا تنها ابرقدرت موجود است، اما نمی­تواند از قدرت اقتصادی و نظامی چشمگیر خود به طور موثر استفاده کند، چه تصوری خواهند داشت؟ مطمئنم هستم که آنها شگفت زده خواهند شد اگر چنانچه متوجه شوند که از زمان فروپاشی شوروی به این سو، آمریکا مدام با کشورهای دیگر در حال جنگ بوده است. پدر و مادر من چه فکری خواهند کرد اگر من به آنها بگویم که پس از پایان جنگ سرد، منازعات اصلی، جنگ با افغانستان و گروههای کوچک غیردولتی یا همان تروریست­ها بوده است؟ به نظر شما اگر به آنها بگویم نتیجه این جنگ­ها، شکست در عراق، شکست در افغانستان و تکثیر گروه­های تروریستی در تمام خاورمیانه و آفریقا بوده است، آنها چه واکنشی از خود نشان خواهند داد؟ به نظر من آنها این تصور را خواهند داشت که افول و سراشیبی آمریکا آغاز شده است، اتفاقی که سرنوشت محتوم هر قدرت بزرگی است. حال اگر به آنها بگویم در هزاره جدید تمام اقدام­های نظامی آمریکا، چیزی به جز شکست محض نبوده است، چه واکنشی نشان خواهند داد؟ یا اگر بگویم که روسای جمهور، کاندیداهای ریاست جمهوری و سیاستمداران در واشنگتن بر موضوعی اصرار می­کنند که هیچ کس به آن باور ندارد و آن هم اینکه ایالات متحده یک ملت استثنایی و مهم است، چه؟ در زمانه پدر و مادر من زمانی که پیوستن به ارتش یک موهبت بود، هیچ یک از این مشکلات کنونی قابل تصور و یا ملموس نبود. اما امروزه، حضور نظامی مستمر آمریکا جای سوال و تردید دارد. آیا ما واقعا تا این اندازه استثنایی هستیم؟ آیا وجود این کشور برای دیگر بخش­های این سیاره ضروری است؟ و اگر پاسخ به این پرسش مثبت است، دقیقا چرا وجود ما برای دیگران مفید است؟ حال بهتر است پدر و مادر متحیر و بهت زده مرا به حال خود رها کنیم و به قبرهایشان بازگردانیم و هر آنچه را که به عنوان توضیحی در خصوص افول یک ابرقدرت می­توان ارائه داد، مورد توجه و بررسی قرار دهیم. ابر قدرتی در حال افول کدام یک از شما تبلیغات دوران کودکی دهه 1950 را به خاطر می­آورید که در آن این پرسش مطرح می­شد که در تصاویر موجود چه اشتباه­هایی وجود دارد؟ خب حال بگویید این تصویری که من برای شما از افول یک قدرت ترسیم می­کنم چه ایرادهایی دارد: بزرگ­ترین قدرت تاریخ بشری با صدها پایگاه نظامی در سر تا سر جهان نمی­تواند از قدرت خود به طور موثر برای به زانو دراوردن کشورهایی همچون ایران و روسیه چه از طریق ابزار نظامی و چه اعمال تحریم استفاده کند. بد نیست نگاهی به شرایط کنونی بیندازید و برای من اثبات کنید که ایالات متحده یک ابرقدرت نظام تک قطبی کنونی نیست. منظور من اینست که آیا واقعا آمریکا در شرایط کنونی رقیبی جدی دارد؟ از قرن پانزدهم و شانزدهم زمانی که کشورهای اروپایی با کشتی­های چوبی به نقاط مختلف جهان سرک می­کشیدند، همواره سه، چهار، پنج قدرت بزرگ وجود داشت؟ اما حال چه؟  سه کاندیدای مدعی کسب ابرقدرتی در این زمانه روسیه، اتحادیه اروپا و چین هستند. اتحادیه اروپا به لحاظ اقتصادی یک قدرت محسوب می­شود، اما در ابعاد و حوزه­های دیگر یک قدرت درجه دوم است که دنباله­رویِ آمریکاست. روسیه نیز درصدد کسب جایگاه ابرقدرتی در مرزهای امپریالیستی خود است. روسیه نیز همچون عربستان سعودی به صنعت انرژی خود وابسته است و هیچ نشانی از یک ابرقدرت ندارد. اما چین بی­تردید یک قدرت نوظهور است که اقتصاد شماره یک جهان محسوب می­شود. با این حال، باز هم در بسیاری از ابعاد کشوری فقیر است که رهبران آن از هر گونه انفجار و توسعه داخلی اقتصادی واهمه دارند. چین نیز همانند روسیه و همچون دیگر قدرتهای بزرگ در حال ظهور می­خواهد تا قدرت خود را در همسایگی و محیط پیرامونی خود و دریای چین تثبیت کند. رهبران چین نیز همانند ولادیمیر پوتین تلاش می­کنند تا نیروی نظامی خود را تقویت کنند. به هر حال، هر دوی این کشورها یک قدرت منطقه­ای هستند و نه یک ابرقدرت و رقیبی واقعی برای ایالات متحده. ممکن است آمریکا در آینده با افول مواجه شود، اما نباید انتظار داشته باشیم این افول همانند داستان ظهور و سقوط قدرت­های بزرگ و حتی ابرقدرت­ها در گذشته باشد. اتفاق دیگری در این سیاره خاکی به وقوع خواهد پیوست. بهتر است آماده باشید!
  به هر حال، هر اتفاقی که برای قدرت آمریکا بیفتد، باز هم هیچ قدرت بالقوه­ای وجود ندارد که بتوان آن را مسئول افول آمریکا دانست. با وجود اینکه این کشور هیچ رقیبی ندارد، آمریکا باز هم نتوانسته است از قدرت خود در این نظام تک قطبی بهره­برداری کند. در حالیکه قدرت­های بزرگ در گذشته با چنین وضعیتی رو به رو نبودند. برای یافتن پاسخی مناسب در خصوص این وضعیت می­توان این پرسش را در خصوص قدرت نظامی آمریکا مطرح کرد که چرا اساسا این کشور نتوانسته است در هزاره جدید به پیروزی دست پیدا کند و یا مناطق حیاتی را تحت کنترل خود دربیاورد. تعریف ارائه شده در خصوص قدرت نظامی با ویران ساختن مترادف است، اما در گذشته این نیرو زمینه را برای ساختن و پایه­ریزی ساختارهای محلی، منطقه­ای و بین­المللی فراهم می­ساخت. اگر وجود قدرت همردیف از بین بردن و خراب کردن بود، در برخی موارد نیز اهداف دیگری را نیز پیگیری می­کرد. و اما در این قرن جدید تنها ابرقدرت موجود تخصص کافی در ویران ساختن و نه آبادی –در کشورهایی همچون افغانستان، لیبی، عراق ، یمن و مناطق دیگر- دارد. در 500 سال گذشته امپراطوری­های ظهور و سقور کرده­اند، اما تسلیحات همواره رو به تکامل و پیشرفت بوده است. در تمام قرن­هایی که دولت­های رقیب با یکدیگر درگیر بودند و تلاش می­کردند قلمروی امپریالیستی خود را توسعه ببخشند، با یکدیگر جنگ می­کردند و سقوط می­کردند، این تسلیحات بود که روز به روز توسعه پیدا می­کرد. سلاح­های دست­ساز بشر به مروز از تیر و کمان به شَمخال، توپ، تپانچه، تفنگ، مسلسل، کشتی، توپ­خانه­های مدرن، تانک، گازهای سمی، زپلین، هواپیما، بمب، ناو هواپیمابر، موشک و در نهایت سلاح پیروزی­آور در جنگ جهانی دوم یعنی بمب هسته­ای تبدیل شد؛ سلاحی که موجب ظهور ابرقدرت­های جدید شد. برای نخستین بار بود که نمایندگان بشریت قدرتی در اختیار داشتند که می­توانست هر چیزی را در این سیاره با خاک یکسان کند. در واقع، این قدرت موجب ظهور خدایگانی بر روی کره خاکی شد. پس از حوادث ناکازاگی و هیروشیما، این تسلیحات دیگر کارایی خود را از دست دادند و بلا استفاده شدند. پیشرفت و توسعه تسلیحاتی در دوره جنگ­های محدود در یک معنا می­توان جنگ جهانی دوم را لحظه و فرجام روایت­های مختلف از امپراطوری و جنگ­ها دانست. این جنگ، آخرین جنگی بود که در آن قدرت­های بزرگ توانستند تسلیحات خود را وارد کارزار جنگ کنند و با استفاده از آن به دنبال پیروزی نهایی و شکل دادن به نظام جهانی مطلوب خود باشند. این جنگ به ویرانی بی­سابقه­ در بخش­های زیادی از جهان منجر شد و ده­ها میلیون نفر را به کام مرگ فرستاد، شهرها را به ویرانی کشاند و انسان­های زیادی را آواره ساخت و در واقع یک ساختار صنعتی از نسل­کشی را به وجود آورد. این جنگ همچنین موجب تولید تسلیحاتی ویرانگر شد و نتیجه نهایی آن، سربرآوردن دو ابرقدرت عصر جدید بود. واژه ابرقدرت در خود معنا و مفهومی عمیق دارد. این واژه به نوعی معرف و شاخص عصر جدید است و معنی آن برای همه ملموس است. آنچه موجب می­شد این دولت­ها به ابرقدرت تبدیل شوند، زرادخانه­های اتمی و توانمندی بالقوه آنها برای ویران ساختن بود. بی­دلیل و اتفاقی نیست دانشمندانی که بمب هیدروژنی را تولید کردند، از آن با عنوان ابربمب یاد می­کردند. آنچه در جنگ جهانی دوم با عنوان جنگ تمام عیار یاد می­شود و به معنای به کارگیری توانمندی­های نظامی یک دولت قوی بود، دیگر چندان قابل قبول و متقاعد کننده نیست. جنگ سرد نیز به این معنا بود که ایالات متحده و شوروی با یکدیگر وارد جنگ نمی­شوند و قدرت آنها به شکل منازعات محلی یا پیرامونی ظهور پیدا می­کند. این شرایط در زمان کوتاهی در ادبیات جنگ­های آمریکا بازتاب یافت. آمریکا پس از گرفتار شدن در بن­بست جنگ کره (1953-1950) و ناتوانی در استفاده از تسلیحات اتمی خود، با ادبیات جدیدی وارد جنگ ویتنام شد. از این جنگ با عنوان جنگ محدود نام برده می­شود که مفهوم آن حذف گزینه قدرت اتمی از روی میز است. به نظر می­رسد برای نخستین بار جهان در حال تجربه نوعی از اشباع قدرت بود. می­توان این گونه تصور کرد که در سال­های پس از پایان جنگ سرد، ما از عرصه اتمی به دیگر اشکال جنگ حرکت کرده­ایم. در این فرایند، یک قدرت بزرگ در برخی حوزه­ها با محدودیت­های مواجه می­شود و تنها قدرت ویران­کننده آن باقی می­ماند و بس. ناگهان مشخص می­شود که این قدرت، توانمندی دیگری در اختیار ندارد. اگر به گذشتگان خود بگویم در هزاره جدید تمام اقدام­های نظامی آمریکا، چیزی به جز شکست محض نبوده است، چه واکنشی نشان خواهند داد؟ یا اگر بگویم که سیاستمداران در واشنگتن بر موضوعی اصرار می­کنند که هیچ کس به آن باور ندارد و آن هم اینکه ایالات متحده یک ملت استثنایی و مهم است، چه؟
  هر چند در شرایط کنونی چشم­انداز روشنی در خصوص پایان جنگ و منازعه در قرن بیست و یکم وجود ندارد، اما کارآیی معمول جنگ از بین رفته است. توسعه و پیشرفت تسلحات متوقف نشده است، اما جدیدترین و به روزترین تسلیحات عصر ما نیز ناکارآیی خود را نشان داده­اند. در این شرایط، تلاش برای تولید تسلیحات دقیق و توانمندی حمله برق­آسا را باید در عصر توسعه تسلیحات مورد توجه قرار داد. پهبادها نمونه­ای قابل توجه در حوزه تسلیحات با دقت بالا هستند. به رغم اینکه، استفاده از پهبادها می­تواند آسیب­های جانبی به بار آورد، اما از جنس تسلیحات دوره جنگ جهانی دوم نیست که موجب کشتار گسترده شود. در حقیقت، از پهبادها برای کشتن رهبران گروه­های تروریستی استفاده می­شود. با این حال، با وجود این تحولات این تسلیحات ابزاری برای انتقام­گیری و رفع عطش خونریزی بوده است. اگر این کلام کارل فون کلازویتس را بپذیریم که معتقد است جنگ در حقیقت همان سیاست اما با ابزار و شیوه­های دیگر است، باز هم می­توان گفت انتقام به هیچ عنوان چنین معنا و مفهومی ندارد. هیچ جای تعجب نیست که پهبادها نتوانسته­اند ابزاری موثر برای جنگ بر ضد تروریسم باشند، بلکه در مقابل خود موجب افزایش تروریسم شده­اند. در سال­های اخیر بلای آسمانی دیگری نیز بر بشریت نازل شده است. تغییرات آب و هوایی نسخه­ای دیگر –البته با سرعت پایین­تر- از فجایعی است که هم موجب فشار بر جوامع و فروپاشی آنها هم می­شود و هم زندگی انسان­ها را از بین می­برد. من تمام تلاش خود را کردم تا گزارشی از یک وضعیت ارائه دهم: اینکه قدرت نظامی دیگر همانند گذشته نمی­تواند در کره زمین حکمفرمایی کند. ممکن است آمریکا در آینده با افول مواجه شود، اما در سیاره­ای که ما با حوادث مختلفی رو به رو هستیم، نباید انتظار داشته باشیم این افول همانند داستان ظهور و سقوط قدرت­های بزرگ و حتی ابرقدرت­ها در گذشته باشد. اتفاق دیگری در این سیاره خاکی به وقوع خواهد پیوست. بهتر است آماده باشید! منبع:Common Dreams انتهای متن/

94/04/16 - 14:14





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن