تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند عزو جل كه فرموده است: از صبر و نماز كمك بگيريد، صبر، روزه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803705436




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روحانی و ظریف برگ برنده دیپلماسی ایرانی


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: روحانی و ظریف برگ برنده دیپلماسی ایرانی تهران- ایرنا- روزنامه اعتماد در صفحه ی سیاست نامه از قول کارمند کتابخانه دانشگاه ایالتی کالیفر نوشت: با آمدن آقای ظریف و همکارانش تصویر ایران در افکار عمومی امریکا و غرب از این رو به آن رو شد. به دلیل همان فصاحت و احاطه فرهنگی که ذکر کردم، به نظر بنده آقای ظریف وجهه ایران را در انظار رسانه های غربی و نتیجتا در اذهان غربیان که طرز فکرشان حتما بر طرز عمل سیاستمداران شان تاثیر دارد، بالابرده است.


در این گزارش که در شماره روز دوشنبه پانزدهم تیر 1394 خورشیدی در گفت و گو با محمود امیدسالار انتشار یافت، می خوانیم: شمارش معکوس برای ضرب الاجل ١٠ تیر در هرم گرمای تابستان شروع شده و داستان هیجان انگیز و رئال مذاکرات هسته ای ثانیه ثانیه به بزنگاه خود نزدیک می شود. همه نگاه ها به وین دوخته شده است تا مگر گشایشی در این گره فروبسته ایجاد شود. اکثریتی در جهان در پی گره گشایی و اقلیتی مثل رژیم صهیونیستی در پی گره افکنی اند. محمود امیدسالار می گوید: «درست است که دستیابی به توافق تهدیدی برای حیات رژیم صهیونیستی نیست، اما این رژیم با هر آنچه موقعیت سیاسی و نظامی ایران را در خاورمیانه و جهان تقویت کند، مخالف است». او در این گفت وگو از ظریف و یارانش تمجید می کند. امید سالار که اکنون کارمند کتابخانه دانشگاه ایالتی کالیفرنیاست در سال ١٣٤٨ برای ادامه تحصیل به امریکا رفت و سال هاست که ساکن آن دیار است. او نه یک دل بلکه صد دل شیفته ایران است، خانواده، دوستان و همکارانش او را به سه صفت می شناسند: «ایران دوست دوآتشه»، «اسراییل ستیز» و «منتقد سرسخت امریکا». امید سالار در ایران از طریق آثارش در حوزه شاهنامه پژوهی و ادبیات فارسی و همچنین همکاری هایش با زنده یاد استاد ایرج افشار، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، و عضویتش در شورای عالی علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی شناخته شده است. او که متولد اصفهان است، در سال ١٣٦٣ با درجه دکترای ادبیات فارسی از دانشکده مطالعات خاور نزدیک دانشگاه برکلی کالیفرنیا فارغ التحصیل شد و در همین دانشگاه پژوهش ادبی را شروع کرد. از کارهای ویژه او نگارش کتاب های «ابعاد بوطیقایی و سیاسی حماسه ملی ایران: شاهنامه»، «حماسه ملی ایران و امپراتوری امریکا» به زبان انگلیسی، «متون شرقی، شیوه های غربی: شاهنامه و ابعاد ایدئولوژیک شاهنامه شناسی در مغرب زمین»، «علامه قزوینی و شیوه غربی تحقیق» به دو زبان فارسی و انگلیسی، «جستارهای شاهنامه شناسی و مباحث ادبی» و «سی و دو مقاله در نقد و تصحیح متون» به فارسی، همکاری با دکتر جلال خالقی مطلق در تصحیح مجلد ششم از دوره هشت جلدی شاهنامه فردوسی، همکاری با دانشنامه جهان اسلام، دانشنامه ایرانیکا و بنیاد استاد ایرج افشار است. متن زیر حاصل گفت وگوی ما با او در دفتر موسسه کتابشهر ایران است.
در روزهایی که ایران و اکثر قدرت های جهانی دنبال دستیابی به توافق هستند، رژیم صهیونیستی درصدد ضربه زدن به توافق است، عوامل ضدیت سرسختانه رژیم صهیونیستی با مذاکرات هسته ای چیست؟
به هر حال منطقه ما که امروزه خاورمیانه نامیده می شود، بعد از جنگ جهانی اول حیطه نفوذ استعمار انگلیسی ها بود و اینها اساس کشوری را که اسراییل نامیده می شود بر مبنای نژاد پایه ریزی کردند. تا قبل از انقلاب اسلامی ما ایرانی ها به عنوان امت مسلمان در موقعیتی نبودیم که با اسراییل و حامیان غربی و منطقه ای آن مبارزه کنیم. متاسفانه این یک واقعیت تاریخی است که با آن هیچ کاری نمی توان کرد. این واقعیت تاریخی هر چه بود در ابتدا به ظاهر یک منطق نظامی داشت، یعنی به دلیل رقابت غرب و شرق در جنگ سرد، جهان غرب به اسراییل نیازمند بود. اما امروز حمایت امریکا و اروپا از اسراییل نه تنها توجیه نظامی ندارد، بلکه منطق انسانی و اخلاقی آن هم صفر است. بنابراین مخالفت ایران با اسراییل، برخلاف آنچه در رسانه های غربی عنوان می شود، اصلاریشه «یهودستیزی» ندارد بلکه علل اخلاقی و سیاسی دارد. با این حال شاید به دلیل برخی بی مبالاتی های دولت های قبلی این قضیه ضدیت ما ایرانی ها با اسراییل به درستی عنوان نشده است. پاره ای بی احتیاطی های تبلیغاتی که از خودمان سر زد، باعث شد که انگ نچسب «یهودی ستیزی» را به ما بزنند، این اتهام نادرست را در همه جا جار بزنند، اما واقعیت این است که ما ضد هیچ کدام از ادیان الهی نیستیم بلکه ضداستعمار، خشونت و ظلم نسبت به فلسطینیان و دیگر مظلومان در منطقه و در جهان هستیم. در باب اتهام «یهودستیزی» باید اضافه کنم که نه تنها جمهوری اسلامی ایران ضدیتی با دیانت یهود ندارد، بلکه حتی قدیمی ترین جامعه یهودی در اسراییل زندگی نمی کنند. به شهادت تاریخ، باستانی ترین زیستگاه قوم یهود ایران بوده است. در واقع حتی در حال حاضر خطرناک ترین محل زندگی برای یهودیان اسراییل است نه ایران. علت اصلی وجود این خطر هم خصوصیت نژادپرستانه و استعماری رژیم اسراییل است و نه چیز دیگر. هموطنان کلیمی ما، مانند دیگر اقلیت های رسمی مذهبی، در ایران آسوده خاطر و همتراز با دیگران زندگی می کنند و کسی جرات تعدی به آنها ندارد. جای تاسف است که در گذشته برخی اشتباهات تبلیغاتی خودمان به دشمنان این آب و خاک اجازه داد که یک موج تبلیغاتی گسترده ای را علیه وطن ما راه بیندازند که برای وطن ما هزینه هایی داشته است. البته ممکن است که عده ای در ایران بگویند «به درک! هر چه غربی ها می خواهند بگویند». چنین واکنشی در قرن بیست و یکم که قرن تاثیر و گسترش رسانه است جواب معقولی نیست. این عده چه خوش شان بیاید چه نه، ما عضو جامعه بین المللی هستیم و با پیشرفت تکنولوژی های ارتباطی و شبکه های اجتماعی تصویری که از ما در جامعه بین المللی عرضه می شود، خیلی اهمیت دارد، بنابراین در جهان امروز ما ناگزیریم که تصویری روشن و مطلوب از خودمان عرضه کنیم و نباید اجازه دهیم که تندروی های بی مورد از تمدن و فرهنگ والای ایرانی تصویر دل ناپذیری عرضه کنند. نکته اینجاست که ما حرف حقی داریم که آن حرف را باید به گوش جهانیان برسانیم. البته من به هیچ وجه عقیده ندارم که ما از حق خودمان یا از موضع درست خودمان برای «دلپذیر شدن» سر سوزنی عقب بنشینیم. حرف من این است که با درایت و بصیرت همان استفاده ای را که غربی ها، اسراییلی ها و متحدان شان از رسانه و اینترنت در راه پیشبرد مقاصد خودشان می کنند، ما هم بکنیم و حرف حساب خودمان را با منطق و دلیل عنوان کنیم.
با آنکه اختلافات اوباما و نتانیاهو درباره انرژی هسته ای به اوج خود رسیده است، چرا در خود رژیم صهیونیستی صدای مخالفی علیه تندروی های نتانیاهو شنیده نمی شود، یا اگر وجود دارد رسا نیست؟
به طور کلی از سال ١٩٨٢ میلادی بینش سیاسی در غرب به دست راست و نوعی فاشیسم کشیده شد. اسراییل هم که زاییده مغرب زمین است، از این قاعده مستثنی نیست. با این حال، حتی در اسراییل کنونی، صداهای مخالف با تندروی های نتانیاهو کم نیست. روزنامه ها و سایت های احزاب مخالف با نتانیاهو با آرای او در باب ایران و فلسطین مخالفت می کنند. اما این مخالفت ها در رسانه های خودمان چندان بازتابی ندارند. پشتیبانان اصلی دار و دسته نتانیاهو یک اقلیت صهیونیست غربی هستند که با وجود تعداد کم شان، از نظر مالی و سیاسی بسیار مقتدر هستند و به همین خاطر صدای رسایی دارند. یک نکته مهم را در باب پشتیبانی اکثریت کلیمیان غربی از اسراییل باید در نظر داشت و آن این است که اکثر کلیمیان غربی تقریبا در همه مسائل سیاسی و اجتماعی لیبرال هستند اما در مورد اسراییل بسیار محافظه کارند. این قضیه علتی دارد و آن این است که تشریفات دینی و سختگیری ها مثلادر مورد حلال و حرام بودن اغذیه، ازدواج و سلوک با دیگران، در دین یهود بسیار زیاد است. یکی از تبعات وجود این تشریفات و سختگیری ها در امریکا و اروپا این است که یهودی های غربی به ویژه آنهایی که وابسته به طبقات لیبرال، سوسیالیست ها و کمونیست های قدیم هستند نمی خواهند یا نمی توانند، قوانین فقهی خودشان را مراعات کنند. بنابرین کلیمی بودن اینها اساسا زیر سوال می رود. به قول یکی از متفکران یهودی به نام هنری سیگمن (Henry Siegman) که یک خاخام ضدصهیونیست است و به نظرم حرف حسابی می زند: «حمایت از اسراییل امروز به دیانت سکولار یهودیان غربی تبدیل شده است، به گونه ای که از یهودی های دست راستی گرفته تا یهودی های سوپر لیبرال، با اینکه در مورد رعایت آداب و رسوم دینی با هم اختلاف دارند، همین که کار به منافع اسراییل می رسد، در مورد حمایت از اسراییل با هم متحد می شوند». به عبارت دیگر، یهودیتِ کلیمی های سکولار و لیبرال، یا هویت قومی آنها به عنوان کلیمی، در حمایت بی چون و چرا از اسراییل خلاصه و متبلور می شود. گویی ماهیت و شیره دین یهود کشیده شده و در قالب و صورت اسراییل عرضه شده است، بنابراین حتی آن کسی که تشریفات دینی آیین یهودی را مراعات نمی کند با پشتیبانی بی چون و چرا از اسراییل، یهودیت خودش را به صورتی عاطفی در ذهن خودش برای خودش اثبات می کند. این استدلال به نظر من استدلال دقیق، روشن و خوبی است که باید سرمشق جناح های مختلف سیاسی در ایران باشد. یعنی جناح های سیاسی ما باید مراقب باشند که منافع ملی را فدای منافع حزبی نکنند و هر وقت کار به منافع کشور می رسد، همه چیز را کنار بگذارند و با یکدیگر همصدا شوند.
به نظر شما سیاست خارجی دولت نهم و دهم چه تاثیری در مذاکرات داشت؟
طرفداران اسراییل و دولتمردان این رژیم غاصب با سوءاستفاده از برخی بی احتیاطی های دولت های پیشین تا حدودی موفق شده اند که اتهام یهودی ستیزی آن هم از نوع یهودی ستیزی آلمانی را به ما بچسبانند و اصلادر این میان اذهان را از موضوع اصلی که سرکوبی وحشیانه قوم مظلوم فلسطین است، منحرف سازند. اما چنان که گفتیم، اتهام نژادپرستی به ایرانیان نمی چسبد زیرا ایران از قدیم الایام یک امپراتوری بزرگ بوده و در امپراتوری ها، آمیزش و داد و ستد فرهنگی اقوام و دیانت های مختلف نه تنها چیز عجیبی نیست، بلکه معیار زندگی روزمره است. به قول یکی از متفکران خودمان ماهیت امپراتوری را تکثر در عین وحدت و وحدت با وجود تکثر تشکیل می دهد. اروپایی ها و امریکایی ها که تجربه امپراتوری های قدیمی مانند ایران و هند و چین را نداشته اند، ممکن است جملاتی از قبیل «نژادت خراب است» در زبان شان باشد. اما شما از هیچ ایرانی این جمله را نشنیده اید، حتی از عوام ایرانی. مراجع عظام تقلید که رهبران دینی ما هستند، سعه صدرشان از مردم عادی هم بیشتر است. بنابراین کسانی که با فرهنگ ایران آشنا هستند می دانند که اتهام نژادپرستی به ایرانیان نمی چسبد. با این وجود برخی از بی احتیاطی های خودمان در سال های اخیر برگ برنده ای به دست دشمنان این آب و خاک داد به طوری که توانستند روی اتهام یهودی ستیزی ایرانیان مانورهای تبلیغاتی راه بیندازند و در این آب گل آلود ماهیگیری کنند. به خاطر دارم نخستین باری که بعد از ٢٨ سال به ایران آمدم، سال ٢٠٠٢ میلادی بود. در آن سفر در یکی از بزرگراه های تهران تصویر بزرگی از دو شهید یهودی با علامت دینی یهود نصب شده بود که از هر طرف به خوبی دیده می شد. من این مطلب را در امریکا برای کسانی که در حضور من اتهام یهودی ستیزی ایرانیان را مطرح می کردند، ذکر می کردم و بازتابش هم در میان مستمعین خوب بود. سفر بعد که به ایران آمدم، دیدم این تصویرها را برداشته اند. اینکه می گویم ما ایرانی ها تبلیغات سرمان نمی شود همین است، یعنی ما در همان زمان هایی که بوق های رسانه ای اسراییل و غرب می گویند، ایرانی ها یهودی ستیزند، واکنش مان نباید برداشتن تصاویر شهدای یهودی باشد، برعکس باید تصاویر این شهدا و دیگر شهدای اقلیت های مذهبی را که در دفاع از این آب و خاک و نظام بالاترین فداکاری را کردند در جاهایی نصب کنیم که در دیدرس خبرنگاران خارجی باشد. آن وقت اگر کسی خواست موضوع را بگرداند و موضع وطن ما را که دفاع از مستضعفین جهان است به صورت «اقلیت ستیزی» مطرح کند، می توانیم این تصاویر را در دهانش بکوبیم. البته منظور من این نیست که شهید یهودی و مسیحی و زرتشتی اختراع کنیم، بلکه مقصودم این است که چرا شهدای یهودی، زرتشتی و مسیحی را که تعدادشان زیاد هم هست و از جان و سلامتی خودشان برای دفاع از ایران عزیز مایه گذاشته اند، به جهان معرفی نمی کنیم؟ مگر اینها ایرانی نبوده اند؟ آیا نباید به دنیا بگوییم که نظام جمهوری اسلامی مورد تایید قاطبه ایرانیان است، حتی آنهایی که مسلمان هم نیستند؟ چرا باید این برگ های برنده تبلیغاتی را از دست فرونهیم؟ رژیم صهیونیستی در کار تبلیغ بسیار زبده است، آنها در فیلم ها به ویژه فیلم های هالیوودی سرمایه گذاری می کنند، در امریکا فیلمی ساخته نمی شود، حتی فیلم های غیرسیاسی، مگر آنکه دست کم یک شخصیت موجه یهودی در آن باشد، نمی دانم شاید شک و سوءظن مرا به اینجا کشانده، ولی هر فیلمی که در امریکا دیدم یک کاراکتر مثبت یهودی ولو برای پنج ثانیه حضور دارد.
دیپلماسی محمد جواد ظریف و همکارانش چقدر توانسته است تصویر ایران را در افکار عمومی غرب تصحیح کند؟
آقای ظریف به جزییات فرهنگ امریکا وارد است. دکتر سید محمد مرندی هم بزرگ شده آنجاست و هم فرهنگ آنها را خوب می شناسد و به خوبی انگلیسی صحبت می کند. فرق می کند که ظریف و مرندی پای تلویزیون امریکا از ایران دفاع کنند یا فلان دیپلماتی که نمی تواند به فصاحت این دو تن به زبان انگلیسی صحبت کند. نه اینکه بگویم انگلیسی دانستن از لوازم داشتن شعور دیپلماتیک یا سیاسی است نه! اما وقتی کسی با یک انگلیسی زبان به زبان خودش و بدون لهجه و در عین حال با استدلال قوی که پای در ارزش های فرهنگی آن انگلیسی زبان دارد، حرف می زند، نتیجه کار بسیار مثبت تر خواهد بود از اینکه آدم بیاید با یک بیان نارسا و با کنایات و استعاراتی که از نظر فرهنگی برای مستمع بیگانه است بخواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند. تبلیغات یعنی همین. بنرهای تبلیغاتی ما باید انسان های متخصص و فصیح و خوش سیما باشند، مثلاوقتی می خواهیم از دیپلماسی ایرانی بگوییم باید ظریف و امثال او را جلو بیندازیم و اگر می خواهیم قوای مسلح خودمان را تبلیغ کنیم، بنر تبلیغاتی ما باید امثال سردار سلیمانی و دیگر امرای خوش سیما و فصیح قوای مسلح باشند. مگر کم داریم؟ اینها در تبلیغات تاثیر دارد چون عقل بشر به چشمش است، متاسفانه به این ترفندهای تبلیغاتی آنچنان که باید و شاید توجه نشده است. ما در قرن بیست و یکم باید با آلات و ادواتی که تکنولوژی این قرن در دسترس ما گذاشته است کارمان را پیش ببریم. باید بفهمیم که وقتی پای منافع مملکت در میان است اصلاح طلب و اصولگرا و مذهبی و ... نداریم. دعوا بین ایرانیان نباید باشد بلکه باید بفهمیم که دعوا بین ما و دیگران است و اگر غافل شویم ما را خواهند خورد.
ذهنیت افکار عمومی غرب درباره دولت روحانی و تیم مذاکره کننده هسته ای ایران چطور است؟
با آمدن آقای ظریف و همکارانش تصویر ایران در افکار عمومی امریکا و غرب از این رو به آن رو شد. به دلیل همان فصاحت و احاطه فرهنگی که ذکر کردم، به نظر بنده آقای ظریف وجهه ایران را در انظار رسانه های غربی و نتیجتا در اذهان غربیان که طرز فکرشان حتما بر طرز عمل سیاستمداران شان تاثیر دارد، بالابرده است. ایشان به نظر من بسیار سنجیده و فصیح حرف می زند و خواست های سیاست خارجی ایران را با مهارت عرضه می کند. من به هیچ فرقه سیاسی تعلق ندارم و نمی خواهم مطالبی که عرض می کنم پشتیبانی از یک دسته یا کوبیدن دسته دیگری تاویل شود، اما حقیقت امر این است که چون آقای رییس جمهور فعلی یک روحانی خوشرو و محترمی است، تصویر رهبران سیاسی ایران در اذهان عوام غربی ها تغییر کرده. این مساله را طرفداران اسراییل هم فهمیده و در مقابلش موضع گیری کرده اند زیرا نتانیاهو مکرر از ایشان با عبارت «گرگ در لباس میش» یاد کرده چون ملتفت خطر تبلیغاتی این تغییر شده است. غربی ها اکنون خودشان را با گروهی از نمایندگان ملت ایران روبه رو می بینند که دشمن نمی تواند آنها را تند و افراطی بخواند. دولتمردان فعلی گویا آگاهی عمیق تری از اهمیت نمادهای سیاسی- تبلیغاتی دارند. اینها وقتی که با مردم و اصحاب رسانه غربی روبه رو می شوند، لبخند می زنند و خوش و بش می کنند و همین رفتارها تبلیغ مثبتی است از دولتمردان ایرانی در جهان. با اینکه حتی در زمان ریاست آقای احمدی نژاد با وجود اینکه برخی از اعمال دولت ایشان را لااقل در سطح فهم خودم به نفع مملکت نمی دیدم، هرگاه کسی در امریکا به ایشان یا به سیاست های دولت ایشان توهین می کرد، عصبانی می شدم و جوابش را می دادم زیرا به عنوان یک ایرانی وطن پرست، دفاع از دولت ملی را وظیفه خودم می دانم. اما الان که آقای روحانی رییس جمهور شده، کار من آسان تر و راستش این است که خیالم راحت است، چون راحت دفاع می کنم و آرامش دارم.
کارشناسان معتقدند که توافق هسته ای خطری برای حیات رژیم صهیونیستی ندارد، اما تاثیر زیادی در مقابله با توسعه طلبی های این رژیم دارد؟
توافق هسته ای ابعاد مختلفی دارد. مساله اسراییل با ایران، تنها توافق هسته ای نیست، بلکه نخستین مساله، قدرت بالای نظامی ایران است. اگر این قدرت به هر صورت، مثلابا توان موشکی، بتواند جلوی فعال ما یشاء بودن رژیم صهیونیستی را بگیرد، آنها مخالفت می کنند کما اینکه اگر به صورتی که هیچ جای چون و چرا، حتی در نظر اینها باقی نماند که ایران درصدد به دست آوردن سلاح هسته ای نیست، بهانه دیگری ساز می کنند.
همین الان می بینید که قضیه را از قضیه هسته ای به توان موشکی ایران و توقع گستاخانه و بل احمقانه کسب اجازه بازرسی از مراکز نظامی ما کشانده اند. این واکنش ها ربطی به مساله هسته ای ندارد. دومین مساله نیز این است که اسراییل پادگان امریکا در منطقه است و بخشی از اظهارات اسراییلی ها همان حرف های امریکایی هاست، اما چون مشغول مذاکره با ما هستند، آن را در دهان نتانیاهو می گذارند. نکته دیگر مساله حمایت ایران از برخی نهادهای سیاسی، امنیتی، انقلابی و نظامی منطقه مثل فلسطین، سوریه، بحرین، یمن و سازمان هایی مانند حزب الله و حماس است. این مساله بسیار پیچیده است و بحث معقول در باب آن چند کتاب می طلبد و از حد یک مصاحبه و مقاله خارج است. مطلب ساده ای که باید خطاب به هموطنانی که گاهی می پرسند: «وقتی خودمان در تحریم هستیم و نداریم بخوریم، کمک کردن به حزب الله و حماس چه وجهی دارد» عرض کنم این است که مقابله با تهدیدات نظامی امریکا و جوجه اش اسراییل، حمایت از حزب الله و حماس را می طلبد. امریکا برای حفظ منافع استراتژیک خودش ناو هواپیمابر به خلیج فارس می فرستد. ایران ناو هواپیمابر ندارد. ناو ایران همان حزب الله است که بالای سر اسراییل پارک شده است تا اگر جسارتی کنند پاسخ کافی داده شود. این مطلب را رسانه های ایرانی به طرز معقول و به اندازه کافی برای ملت ما تبیین نکرده اند، برای همین عده ای از هموطنان مان مدام می گویند ما خودمان گرسنه هستیم، چرا باید پول ایران آنجا برود، در حالی که باید به آنها بگوییم مگر امریکایی ها گرسنه ندارند، با این وجود بالغ بر ١١ میلیارد دلار خرج هر کدام از این ناوها می کنند تا از این طرف خلیج فارس به آن طرف جولان بدهد، هر یک از این ناوها ٥ هزار خدمه دارند، حدود ٢٠٠ هواپیما بر عرشه آنها پارک شده، این هزینه های سنگین را امریکا برای چه تحمل می کند؟ برای «فراافکنی نیرو» و همین برای ما ایرانی ها، یک تهدید امنیتی است. من شکی ندارم که نیروهای مسلح ما می توانند با آنها مقابله کنند ولی به هرحال چون اینها می توانند مزاحمت و خرابی ایجاد کنند، باید کاری کرد که هزینه هرنوع گستاخی نسبت به ایران برای دشمنان این آب و خاک بسیار بالاباشد. یکی از راه های این کار این است که از ناو های خودمان که حزب الله و حماس هستند، پشتیبانی وحمایت کنیم. این موضوع مختص امروز نیست، مثلاتاریخ عهد ساسانی را مرور کنیم، می بینیم میان امپراتوری ساسانی و روم شرقی بیزانس همین وضعیت حاکم بود. دو دسته از اعراب بین دو امپراتوری ایران و بیزانس حایل بودند. دسته اول عرب های «بنی لخم» بودند که از طرف ساسانی ها حمایت می شدند و دسته دوم اعراب غسانی بودند که با بیزانسی ها هم پیمان بودند. کار این اعراب این بود که مرزهای دو امپراتوری را در مقابل حمله اعراب بادیه نشین حفظ می کردند و در عین حال اگر برخوردی بین دو قدرت جهانی ایران و روم پیش می آمد، بیشتر جنگ توسط این اعراب حل و فصل می شد و دو امپراتوری مستقیما وارد نزاع نمی شدند. وقتی خسروپرویز این عایق سیاسی را از بین برد، یک جنگ فرسایشی چندین ساله میان ایران و روم درگرفت که هر دو امپراتوری را تضعیف کرد تا آنجا که آخرالامر اسلام بر هر دو امپراتوری غلبه کرد.
متاسفانه این مطالب در کتاب های درسی و در سخنرانی ها و رسانه ها چنان که باید و شاید برای مردم ایران روشن نشده اند و فقط اهل فن این مطالب را می دانند و اما یک نکته را هم در باب مذاکرات هسته ای باید عرض کنم و آن این است که به نظر من امریکا به دلیل ساختارهای سیاسی داخلی خودش و نفوذ لابی های طرفدار اسراییل، به این زودی ها با ما به توافق جدی نخواهد رسید. اما بهتر این است که ما مذاکرات را صادقانه و با حفظ منافع ملی خودمان و جلوگیری از زیاده خواهی های امریکایی ها و برخی از متحدان شان ادامه بدهیم تا بلکه شکافی را که میان امریکا و اروپا ایجاد کرده ایم باز تر کنیم. حسن این کار این است که ممکن است تحریم های بین المللی که امریکا آن را مدیریت کرده است، آخرالامر تضعیف شود و امریکا خودش به تدریج از بعضی جهات ایزوله بشود. البته اصل این است که در این فرآیند ما یک سر سوزن از حق و حقوق قانونی خودمان کوتاه نیاییم و عزت ملی ما کاملاحفظ شود که الحمدلله تاکنون حفظ شده است.
جمله های کلیدی
حمایت امریکا و اروپا از اسراییل توجیه نظامی ندارد
مخالفت ایران با اسراییل، برخلاف آنچه در رسانه های غربی عنوان می شود، اصلاریشه «یهودستیزی» ندارد
جای تاسف است که در گذشته برخی اشتباهات تبلیغاتی خودمان به دشمنان این آب و خاک اجازه داد که یک موج تبلیغاتی گسترده ای را علیه وطن ما راه بیندازند
با پیشرفت تکنولوژی های ارتباطی و شبکه های اجتماعی تصویری که از ما در جامعه بین المللی عرضه می شود، خیلی اهمیت دارد
حرف حساب خودمان را با منطق و دلیل عنوان کنیم
جناح های سیاسی ما باید مراقب باشند که منافع ملی را فدای منافع حزبی نکنند و هر وقت کار به منافع کشور می رسد، با یکدیگر همصدا شوند
اتهام نژادپرستی به ایرانیان نمی چسبد زیرا ایران از قدیم الایام یک امپراتوری بزرگ بوده و در امپراتوری ها، آمیزش و داد و ستد فرهنگی اقوام و دیانت های مختلف نه تنها چیز عجیبی نیست، بلکه معیار زندگی روزمره است.
چرا باید این برگ های برنده تبلیغاتی را از دست فرونهیم؟
آقای ظریف به جزییات فرهنگ امریکا وارد است
وقتی می خواهیم از دیپلماسی ایرانی بگوییم باید ظریف و امثال او را جلو بیندازیم و اگر می خواهیم قوای مسلح خودمان را تبلیغ کنیم، بنر تبلیغاتی ما باید امثال سردار سلیمانی و دیگر امرای خوش سیما و فصیح قوای مسلح باشند
وقتی پای منافع مملکت در میان است اصلاح طلب و اصولگرا و مذهبی و ... نداریم
ناو هواپیمابر ایران همان حزب الله است که بالای سر اسراییل پارک شده است تا اگر جسارتی کنند پاسخ کافی داده شود.
*منبع :روزنامه اعتماد
**گروه اطلاع رسانی**9128**9131



15/04/1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن