واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مفاخر حوزه تمدنی را بهتر بشناسیم/16
«غلام محمد عطایی» ربابنواز برجسته افغانستان
«غلام محمد عطایی» از برجستهترین ربابنوازان افغانستان بود که در کنار هنرمندان بزرگ موسیقی این کشور همنوازی کرده و آثار فاخری از خود به یادگار گذاشته است.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «غلام محمد عطایی» از برجستهترین رباب نوازان افغانستان بود که در کنار هنرمندان بزرگ موسیقی افغانستان همنوازی کرده و آثار فاخری از خود به یادگار گذاشته است. عطایی در سال 1327 خورشیدی در محله شهر کهنه «هرات» به دنیا آمد و از همان کودکی به موسیقی علاقهمند شد و در جشنها و کنسرتهای موسیقی که در مدرسه محل تحصیل وی برگزار میشد شرکت میکرد. عطایی، در گفتوگو با «بصیراحمد حسین زاده»، منتشره در فصلنامه «دُرّ دری» (شماره 9-10، تابستان 1378)، از آشنایی خود با موسیقی و رباب چنین یاد کرده است: در زمانی که من مدرسه میرفتم، معمولاً در جشنهایی که به مناسبت سالروز استقلال افغانستان برگزار می شد، کنسرتهای اجرا میشد و نوجوانان و جوانان در اجرای آنها شرکت میکردند و من هم که از کودکی به موسیقی بسیار علاقه داشتم، شرکت میکردم و آواز میخواندم. بسیار آرزو داشتم تا رباب نواختن را یاد بگیرم که پس از مقداری تلاش، توانستم، موفیقتهای اندکی به دست آورم. عطایی در سال 1342 خورشیدی رباب نوازی را به صورت جدی دنبال کرد و برای اولین بار شاگرد «کریم خوشنواز هروی» شد و بعد از مدت کمتر از یک سال که دستش با رباب و تارهای آن آشنا شد، راهی کابل شد و مدت 7 سال تمام نزد «استاد محمدعمر» به طور جدی به فراگیری رباب مشغول شد. عطایی در طول دوران آموزش، از محضر برخی دیگر از رباب نوازان نیز بهره برد که از مهمترین آنان میتوان از «اکرم روحنواز» و «غلامحیدر هراتی» نام برد. هنوز 2 سال از شاگردی وی در نزد استاد محمد عمر سپری نشده بود که استادش وی را به رادیو کابل برد و این آغاز فعالیتهای جدی عطایی در رباب نوازی بود. عطایی علاوه بر آن که رباب را نیکو مینواخت، یکی از بهترین ربابسازان افغانستان نیز بود و اینک تعدادی از ربابهای وی به یادگار مانده است. حسین زاده، در شماره 3-4 فصلنامه خط سوم(بهار 1382)، در مورد برخی از فعالیت های عطایی در زمینه ساخت و ترمیم رباب چنین نوشته است: از فعالیتهای اجرایی وی در زمینه موسیقی میتوان به کارگاه ترمیم و ساختن آلات موسیقی شرقی در «وزارت اطلاعات و فرهنگ» افغانستان اشاره کرد که وی به عنوان استاد این کارگاه، شاگردان زیادی تربیت کرد که بعدها تعدادی از آنان نیز در ساختن رباب و دیگر آلات موسیقی تبحّر یافتند. رهبری گروه ارکستر ارتش افغانستان از دیگر فعالیتهای عطایی بود که وی دوران سربازی خود را به عنوان رهبر گروه ارکستر که «پیام صلح» نام داشت در ارتش سپری کرد و شاید بتوان گفت که وی بهترین و بیشترین کارهایی خود را در همان زمان انجام داد. وی در سال 1361 خورشیدی، اولین کسی بود که دیپلم افتخار «اتحادیه هنرمندان افغانستان» را دریافت کرد. عطایی از کسانی بود که اعتقاد داشت موسیقی کلاسیک افغانستان رمز و رازهای عرفانی دارد؛ متاسفانه خیلی از ما امروزیها با راز و رمزهای عرفانی هنر کلاسیک آشنایی نداریم؛ اما استادان ما همیشه به ما توصیه میکردند که هر چه بیشتر بتوانید خود را پاک نگهداشته و از شهرت طلبی و لذت بارگیها دور بدارید، بهتر به روح موسیقی کلاسیک نزدیک میشوید. این استاد برجسته موسیقی کلاسیک افغانستان تا اخر عمر دامن هنر خویش را از ابتذال دور نگه داشت و تمام توجه وی به راز و رمز عرفانی هنر بود و هیچگاه هنرش را فدای ذوق و تایید عوام نساخت و همیشه در تنهایی پر بار و عزتمند هنرمندانهاش به سر برد و اسیر امواج بی معنا نشد. با آغاز جنگهای داخلی در افغانستان در دهه 70 خورشیدی، علیرغم میل باطنی خود کابل را ترک کرد و مقیم کشورهای اروپایی شد. ولی روحیه حساس و شرقی وی با محیط کشورهای اروپایی سازگار نبود و همیشه دوست داشت که کشورش آرام شود تا دوباره به هرات برگردد. آوارگی در محیط غرب وی را بسیار عذاب میداد زیرا معتقد بود که موسیقی ذوق میخواهد و بهترین چیزی که این ذوق را در انسان بیدار میکرد، بوی وطن و خاک و آب وطن است که اشتیاق به موسیقی اصیل و سنّتی را در انسان زنده میکند. عطایی در طول عمر هنری خود سفرهایی به کشورهای مختلف جهان داشت و چند سفر هنری هم در قبل و بعد انقلاب اسلامی، به ایران نیز داشت و آثار فاخری از وی در صدا و سیمای ایران موجود است. آخرین سفر وی به ایران در سال 1377 خورشیدی بود، که با حضور در صدا و سیمای مرکز خراسان، آثار شنیدنی را اجرا کرد. عطایی پس از تحمل حدود یک دهه آوارگی، و با روی کار آمدن حکومت حامد کرزی در سال 1381 خورشیدی، راهی زادگاهش شد تا برای خود سرپناهی آماده کند و همیشه در آنجا بماند و خانواده خود را نیز منتقل کند. وی در زمانی که به افغانستان بازگشته بود، در پاسخ یکی از دوستان خود که پرسیده بود: چرا زندگی در اروپا و آسایش آنجا را رها کردهای و آمدهای به این خاک فقیر و نفرینشده چسبیدهای؟ پاسخ داده بود: آمدهام به شهر خود تا شهریار خود باشم. در زمان آوراگی در کشور هلند، وی فقط یک آرزو داشت و همیشه به دوستان خود نیز میگفت که دوست دارم در زادگاهم بمیرم، در جایی که در آن متولد شدم. و سر انجام این آرزوی وی برآورده شد و هنوز بیشتر یک ماه از حضورش در هرات سپری نشده بود که بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت و در هرات به خاک سپرده شد. «سعادتملوک تابش»، محقق و پژوهشگر افغانستانی که آثار فروانی در حوزههای عرفانی از وی منتشر شده است، در یاداشتی که به مناسبت درگذشت عطایی منتشر کرد، وفات این استاد موسیقی را یتیم شدن موسیقی کلاسیک افغانستان بر شمرد: «...عطایی با پرواز یکباره خویش به عالم ملکوت، یتیمان بی سرپرست موسیقی کلاسیک را در حوزه رباب، دوباره یتیم ساخت! اینان که با رفتن مرحوم استاد محمد که بی بدیل بودنش در حوزه رباب برای دنیای موسیقی مسجل بود، یک بار یتیم شده بودند، با رفتن این بی بدیل، دوباره گرد یتمی را بر سر و دوش خویش احساس نمودند!..» انتهای پیام/
94/04/15 - 11:28
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]