تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804349923
مرگ پسر معتاد در آتش ناپدری |اخبار ایران و جهان
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: مرگ پسر معتاد در آتش ناپدری
کد خبر: ۵۱۴۸۱۶
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۱ - 06 July 2015
مردی که متهم است فرزندخوانده‌اش را به قتل رسانده، با رضایت همسرش از قصاص نجات یافت و به پرداخت دیه و حبس محکوم شد.
به گزارش شرق، متهم که مردی ٦٠ساله است، سه‌سال قبل با آتش‌افروزی باعث مرگ فرزند همسرش شد. این آتش‌سوزی همچنین باعث زخمی‌شدن دو پسر جوان دیگر هم شده بود که آنها در بیمارستان درمان شدند و جان به‌در بردند.
پلیس بعد از این حادثه با توجه به عمدی‌‌بودن آتش‌سوزی و توضیحاتی که دو مجروح در بیمارستان دادند ناپدری مقتول را که رحیم نام داشت، بازداشت کرد. او اتهام قتل عمدی را قبول نکرد و گفت فقط برای ترساندن پسر معتاد همسرش که فرزاد نام داشت، آتش‌سوزی راه انداخته است.
متهم گفت: «چند سالی می‌شد همسر اولم را از دست داده بودم که با مادر فرزاد آشنا شدم. او زن آبرودار و بسیار خوبی بود و من هم که تنها بودم. آبروداری برایم مهم بود تصمیم گرفتم با این زن ازدواج کنم. بعد از ازدواج با مریم هیچ مشکلی نداشتم و وضعیت خیلی خوب بود تنها مشکل ما فرزاد بود. اعتیاد فرزاد، مادرش را خیلی اذیت می‌کرد با اینکه با مریم هیچ مشکلی نداشتم، اما فرزاد در زندگی ما مشکلات زیادی را ایجاد کرده بود. وقتی دلخوری همسرم را می‌دیدم، خیلی ناراحت می‌شدم. او هروقت پول لازم داشت سراغ مادرش می‌آمد و به‌زور پول می‌گرفت. چندبار به فرزاد گفتم حاضرم همه هزینه‌های درمانت را خودم بدهم تا تو ترک کنی حتی او را در کمپ بستری کردم، اما وقتی بیرون آمد، باز همان آدم قبلی شد. دوستانش را به خانه من می‌آورد و با هم مواد مصرف می‌کردند. آنها همیشه در زیرزمین مواد می‌کشیدند تا اینکه روز حادثه برای ترساندن فرزاد و فراری‌دادن او و دوستانش مقداری بنزین از پنجره داخل زیرزمین ریختم، اما از آنجایی که اجاق کوچکی روشن بود و آنها مشغول مصرف مواد بودند، یکدفعه زیرزمین شعله‌ور شد و همه‌جا آتش گرفت من راضی به مرگ فرزاد نبودم». بعد از اعترافات متهم، همسر او به‌عنوان ولی‌دم به دادسرا فراخوانده شد. او گفت از شوهرش شکایتی ندارد و می‌داند رحیم این کار را عمدی انجام نداده است.
زن جوان گفت: «اعتیاد فرزاد قابل کنترل نبود و نمی‌توانستم برای او کاری کنم. تمام تلاشم این بود که ترکش بدهم و در این راه شوهرم هم خیلی مرا همراهی کرد، اما نشد. او مرد آبروداری است و به خاطر پسر من در محل آبرویش رفته بود، اطمینان دارم او به عمد این کار را نکرده و خواستار آزادی‌اش هستم».
پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری شماره یک تهران ارسال شد. بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار مجازات او شد، با توجه به اینکه همسر مقتول همچنان شکایتی علیه متهم نداشت، دو مرد جوان دیگر که در این حادثه زخمی شده بودند، در جایگاه حاضر شدند. آنها نیز گفتند درخواست دیه دارند. یکی از شاکیان گفت: ما در زیرزمین نشسته بودیم. موتوری که با آن به خانه ناپدری فرزاد رفته بودیم، سرقتی بود و قصد فروش آن را داشتیم. وقتی متهم این موضوع را فهمید، عصبانی شد و بنزین را از پنجره به زیرزمین ریخت و آتش همه‌جا را گرفت و ما سوختیم.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او یک‌بار دیگر تأکید کرد قصدی برای کشتن کسی نداشته است. رحیم گفت: فرزاد مثل پسر خودم بود، مشکلش، مشکل خودم بود و فقط می‌خواستم او را بترسانم. بارها به او گفته بودم من در این محل آبرو دارم و از او خواسته بودم مال دزدی به خانه من نیاورد. من فرزاد را مثل بچه خودم دوست داشتم حتی برایش مراسم عروسی گرفتم، اما بعد از اعتیاد، همسرش از او جدا شد. درحالی‌که آنها فرزندی داشتند فرزند فرزاد مثل نوه خودم بود حتی به فرزاد گفتم اگر هم خودت می‌خواهی در خانه‌ام مواد بکشی اشکالی ندارد، اما دوستانت و اموال دزدی را به خانه من نیاور. روز حادثه هم خواستم آنها را بترسانم که این اتفاق افتاد. هیأت قضات در پایان با توجه به مدارک موجود در پرونده، برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را به پرداخت دیه و حبس محکوم کردند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها