واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > انتظامی، حسین - با وجودی که چند روز از خواندن رمان جاده (نوشته کورمک مک کارتی) می گذرد ولی تلخکامی تفکر برانگیز آن هنوز باقی است ؛ کمتر رمانی چنین اثری بر من گذاشته است . مک کارتی که دهه 70 عمر خود را می گذراند اگرچه شاید شهرت دو هموطن دیگر خود یعنی پل آستر یا براتیکان را لااقل برای خوانندگان ایرانی نداشته باشد ولی همین که سه تا از رمان هایش (آن اسب زیبا ،جایی برای پیرمردها نیست و جاده) در هالیوود به تصویرکشیده شده است و تقریبا همه آثارش با استقبال و جوایز خیره کننده مواجه شده اند نشان می دهدکه نویسنده قابل اعتنایی است و از این رو باید منتظر ترجمه همه آثارش باشیم .دو اثر آخر این نویسنده به فارسی ترجمه شده است یعنی « جایی برای پیرمردها نیست » (2005) و جاده (2007) اثر اخیر جایزه پولیتزر همان سال در رشته ادبیات داستانی را نیز از آن خود کرده است .رمان جاده به یکی از دغدغه های انسان معاصر بویژه از نوع آمریکایی اش می پردازد : آخر زمان . فاجعه ای اتفاق افتاده و آمریکا نابود شده است . همه جا را خاکستر پوشانده . همه فصل ها فصل زمستان است . غذا و آب کمیاب است حیوانات از بین رفته اند و انسان های معدود باقیمانده ، همدیگر را می خورند . پدری با پسرش از ساحل شرقی آمریکا به سوی ساحل جنوب غربی به راه می افتد . با این امید که در سواحل جنوب غربی شرایط زیست مناسب باشد . آنها فقط یک هفت تیر دارند با دو فشنگ ، لباس هایی که به تن دارند و یک گاری . مک کارتی در سنین نوجوانی ، درست مثل همین پدر و پسر ، با پای پیاده از ساحل شرقی به جنوب غربی آمریکا رفته است.موضوع آخر زمان ، گونه ای قابل اعتنا در ادبیات و سینماست . فیلم 2010 آخرین محصول هالیوود در این زمینه است که البته مثل سایر تولیدات آمریکایی با محوریت قهرمانی و در واقع منجی گری یک آمریکایی شکل می گیرد . این گونه اگرچه به دلیل جذابیت موضوعی ، تازگی ، ابهام و تخیل ،دستمایه لازم برای توفیق را دارد ولی درعین حال از درماندگی انسان مدرن نیز پرده بر می دارد ؛ انسانی که با همه توانایی اش در مقابل نتیجه اعمال خود یا حتی محصولات خود نا توان می نماید و به نحوی تاوان عمل خود را می پردازد. این اثر ، دو قهرمان دارد : پدر و پسر . خواننده ازهمان ابتدا با هر دو احساس سمپاتیک پیدا می کند . نسبت به پدر به دلیل روحیه مقاوم ، خستگی ناپذیر ، مسئولیت شناسی و حمایت کاملی که از فرزند دارد ، و به پسر خردسال به دلیل معصومیت و گرایش او به نیکی مطلق .خواننده از برخی کژی های پدر در می گذرد (نظیر بی توجهی به پیرمرد ، بی توجهی به کودک گمشده به رغم اصرار پسرش ، مجازات بی رحمانه دزدگاری وتیراندازی به سوی مردی که با کمان به سویش تیر انداخته بود ) و بر خود خواهی های او نام ناچاری می گذارد و به دلیل حس سمپاتیکی که نسبت به او دارد این رفتار را توجیه می کند . در عوض پسر که پس از فاجعه به دنیا آمده است مصداق کامل نیکی است .شاهکار «جاده» آن است که علاوه بر درونمایه اخلاقی و نگاهی انتقادی به جامعه کنونی ، بدون اتکا به ملاط های معمول جذابیت ، بنایی مسحور کننده آفریده است و در واقع بدون هیچ ، بی نظیر است . این رمان فقط دو شخصیت دارد، جالب اینجاست هر دو بی نام - که از ابتدا تا انتهای داستان فقط با پدر و پسر خوانده می شوند . با دیالوگ هایی منقطع و تکراری . هیچ نشانه ای از جهان مدرن که ما با آن آشناییم و می تواند چون اثاثیه منزل ، گوشه و کنار زندگی مان و به تبع آن داستانمان را پر کند وجود ندارد ، هیچ پرنده ای نیست تا آواز بخواند و به خواننده نشاط بدهد ؛ هیچ توصیفی از تابش آفتاب ، خنکای نسیم و زیبایی طبیعت نیست ، از جنب و جوش مردم در خیابانها ، کشاکش معمول زندگی ، اوج و فرودهای تغزلی و ماجراهای عاشقانه خبری نیست ؛ حتی از اطلاعات که در رمان های تاریخی و یا اجتماعی با آن مواجهیم تهی است .و بنابراین همه مقدمات ملال جمع است .کتابی را به دست می گیری که با ضرباهنگی آرام و در عین حال کاملا تکراری جلو می رود و فقط دو شخصیت دارد (آن هم بی نام) ، عبارت « همه جا را خاکستر فرا گرفته بود » یا «پتوها را دور خور می پیچیدند» را شاید صدبار در طول رمان بخوانی و ..... اما این داستان نه تنها ملال آور نیست بلکه از آن رمان هایی است که حتما آن را یک نفس می خوانی !نویسنده البته زبان خاص خود را یافته است و از این رو با اسلافش (همینگوی و فاکنر) قابل قیاس است ، هر چند نباید ترجمه بسیار خوب مترجم (حسین نوش آذر) را در انتقال موفق این ساخت زبانی نادیده گرفت .سویه های زیبا شناختی این اثرمانند مساله «نظرگاه در رمان های آخر زمان » و سویه های اجتماعی مانند «مسائل محیط زیستی» و ویرانگری انسان آمریکایی - که امروزه درجهان غرب به آن توجه می شود - نزدیکی این اثر با سفر زائران ومساله «کودک درون» که از مهمترین مسائل روانشناختی انسان های آسیب دیده است از دلایل اهتمام مترجم به این اثر دانسته می شود .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]