واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
فقیهه سلطانی: عشق یعنی همین!
با فقیهه سلطانی که مدتی است ازدواجش با جلال امیدیان کاپیتان سابق تیم ذوب آهن اصفهان را رسانه ای کرده است، درباره این روزهایش و عشقی که برایش اتفاق افتاده، گفت وگو کردیم.
هفته نامه تماشاگران امروز - فاطمه پاقلعه نژاد: متولد 1353 و فارغ التحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد است و بازیگری را با بازی در فیلم روسری آبی ساخته رخشان بنی اعتماد شروع کرده. با فقیهه سلطانی که مدتی است ازدواجش با جلال امیدیان کاپیتان سابق تیم ذوب آهن اصفهان را رسانه ای کرده است، درباره این روزهایش و عشقی که برایش اتفاق افتاده، گفت وگو کردیم.
عشقی که برای او اتفاق افتاد و در مورد آن در صفحه اجتماعی اش اینطور نوشت: «درست وقتی که فکر می کنی انقدر آدم سختی هستی که هیچ کس نمی تونه خالی قلبت رو پر کنه... زمانی که سعی می کنی به تنهایی هات فکر نکنی... وقتی اصلا انتظارش رو نداری... یکی از راه می رسه. یکی که هرچی سعی می کنی ازش ایراد بگیری، نمی تونی... یکی که با مهربونی هاش خجالتت میده و با صبرش بهت درس بزرگی و عشق و احترام میده... وقتی به خودت میایی، که می بینی شده همه زندگیت... اون وقته که روی گل تنهایی رو می بوسی و برای همیشه میذاریش کنار...»
از همان اول قصه تعریف کنید. آقای امیدیان را اولین بار کجا دیدی؟
دوست من مهسا مهجور، بازیگر خوب تئاتر که هم من و هم آقای امیدیان را می شناخت، برای آشنایی ما یک طرح ریخته بود و ما در جریان برنامه ریزی ایشان، در یک خیریه با هم دیدار کردیم و همان جا این کششی که باید ایجاد می شد، ایجاد شد؛ یعنی محبت در نگاه اول اتفاق افتاد.
پس به عشق در نگاه اول اعتقاد دارید؟
خیلی به این قضیه اعتقاد دارم؛ البته عشق که نمی شود گفت، منظورم یک جذابیتی است که یک آدمی در نگاه اول به دلت بنشیند یا نه، وگرنه عشق خیلی عمیق تر از این حرف هاست که با یک نگاه اتفاق بیفتد ولی این اتفاق که یک نفر در نگاه اول به دلت بنشیند، برای من افتاد.
چقدر طول کشید تا ایشان از شما خواستگاری کردند؟
ایشان در همان اولین دیدار گفتند قصد ازدواج دارند. البته اگر منظورتان از خواستگاری های سورپرایزی و... باشد، ماجرای ازدواج ما آشنایی طولانی مدت نداشت که بخواهد خواستگاری حالت سورپرایزی داشته باشد و این مساله در آشنایی های طولانی مدت اتفاق می افتد. به نظرم اصلا در فرهنگ ایرانی چنین چیزی وجود ندارد و بیشتر مختص اروپایی هاست. در ایران متفاوت است، چون دو طرف از اول قصد ازدواج دارند، بنابراین فکر نمی کنم هیچ دختری در ایران سورپرایز شود، چون هیچ دختر ایرانی حاضر نیست وارد رابطه ای شود که آینده ای نداشته باشد و این حرف های ازدواج سپید و... همه الکی و موقتی است و اصلا با فرهنگ ما نمی خواند. اصلا فکر می کنم همه آدم ها به طور غریزی به سمت ازدواج گرایش دارند و ربطی به فرهنگ ایران هم ندارد. من نمی توانم در مورد پسرها حکم بدهم، ولی این را می دانم که حداقل هیچ دختر ایرانی حاضر نیست وارد یک رابطه بدون آینده شود.
اگر بخواهید به گذشته برگردید، فکر می کردید با یک فوتبالیست ازدواج کنید؟
نمی گویم به ازدواج فکر نمی کردم، ولی ازدواج با یک فوتبالیست، واقعا برایم غیرمنتظره بود؛ چون اصلا فوتبال نمی بینم؛ البته دوست دارم فوتبال بازی کنم، ولی همیشه به کسانی که فوتبال می بینند، می خندم. اما الان نمی توان به جلال چیزی بگویم، چون حرفه اش این است.
پس احتمالا سر کنترل تلویزیون با هم به مشکل می خورید؟
آره حتما (خنده) ولی خب من به علاقه او احترام می گذارم. ولی فکر کنید، من فیلم می بینم، جلال فوتبال!
زیر یک سقف رفته اید؟
عقد کرده ایم و داریم خانه مان را آماده می کنیم.
ورزشکارها رژیم غذایی مخصوص دارند، این مسله کار شما را سخت می کند.
من خودم هم اهل ورزش هستم. هنرمندها و بازیگرها هم نمی توانند هرچیزی را به عنوان مواد غذایی مصرف کنند. البته من رژیم خاصی ندارم. ولی این یک عادت است که خیلی سال است فقط مواد غذایی مفید استفاده می کنم.
سفر کاری هم هر دو زیاد دارید؟
بله هر دو به خاطر نوع کارمان سفرهای زیادی داریم و اگر جلال وارد سیستم کاری مربی گری شود، قطعا سفرهایش از این هم بیشتر خواهدشد.
مشکلی با این ماجرا ندارید؟
نه، چه مشکلی؟ آن اصل ماجرا که باشد، بقیه چیزها حل می شود. من آرزو می کنم همه آدم ها یک روزی عشق واقعی شان را پیدا کنند. خیلی آدم ها هستند که از ته دل آنها را می خواهی، ولی آنها قسمت تو نیستند و شاید حتی بعدا با آنها به مشکل بخوری یا برایت دردسر درست کنند. اما اگر به خدا توکل کنی، مطمئنا بهترین اتفاق ها برایت رقم می خورد و این همان حس خوشبختی است.
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]