واضح آرشیو وب فارسی:سافتستان:
از «رییس جمهور پاداش نگیرید» دچار است، دچار مجموعه ای از فقدان ها، فقدان داستان، فقدان شخصیت ،فقدان روابط منطقی و… فقدان داستان
«سلیم صفا» کارچاق کن و وارد کننده لوازم آشپزخانه به پاس خدماتش از رییس جمهور پاداش می گیرد؛ پاداشی که با روحیه ی عیاش و خوشگذران او متناسب نیست و او مجبور می شود با گروهی ناهمخوان در مکه و مدینه همسفر شود و این “سفر” همانطور که در عمق معنای خود سرآغاز پختگی و تحول است، در فیلم مورد نظر هم قرار است نقطه ی عطف و تحول شخصیت صفا باشد ، این تمام داستان فیلم است، بدون هیچ افت و خیز خاصی و گره و گره افکنی و یا جذابیتی که نخ اتصال مخاطب و فیلم باشد و بیننده را ترغیب کند که تماشای فیلم را ادامه دهد ،وقتی هیچ داستان فرعی به قصه ی اصلی اضافه نمی شود؛ طبیعتا “ریتم ” فیلم دچار یکنواختی می شود و بیننده را فراری می دهد.اگر فیلمنامه دارای چند داستان فرعی جذاب بود ریتم دچار تحول چشمگیر میشد و تماشای فیلم خیلی دلچسب تر میشد؛ مثلا اگر خرده داستان مانوک و همسرش پرداخت بهتر و عمیق تری داشت، می توانست فیلم را از این حجم کسل کنندگی نجات دهد.
فقدان شخصیت تمام آدم های داستان را مرور کنید از ارغوان و سلیم صفا و مانوک و حاج آقا وقاسم فقانی تا مشدی منوچ،کدام یک به شکلی عمیق پرداخت شده اند؟ با کدام از اینها می توانیم ارتباط برقرار کنیم ؟کدامشان واقعی و باور پذیر از آب در آمده اند؟ جواب واضح است ؛ هیچکدام،همه در تیپ مانده اند ؛نظیر حاجی زین الدین را چند بار دیده ایم و از فرط تکرار کلیشه شده است ، حاجی اصولگرای لوطی مسلک بارها و بارها در آثار مختلف نمایش داده شده است، جوان افراطی فیلم (قاسم فقافی) در سطح مانده است ؛ نظیر او را هم بارها دیده ایم، صابر ابر هم که به طور کلی در فیلم سرگردان است حتی به تیپ هم نرسیده و ناقص خلق شده است، تمامی معشوقه های سلیم صفا (حسن معجونی ) هم که کاملن تیپیک هستند و به نحو اغراق آمیزی فانتزی خلق شده اند، انگار در حال تماشای کارتون هستیم !معلوم نیست چه اصراری به استفاده از آشا محرابی برای هر سه نقش وجود داشته است ؟ برای نقش هایی که هیچ پیچیدگی خاصی ندارند و هر کسی می توانست ایفاگر آن باشد.
فقدان منطق روایی یعنی اینکه آدم های داستان، اتفاقات پیش برنده ی فیلم، از “روابط علی” پیروی نمی کنند، بسیاری از سکانس ها بر مبنای “حادثه” شکل گرفته است مثال : سکانس امضای سلیم صفا پای برگه ارباب رجوع و مواجهه ی اتفاقی اش با جناب وزیر ، بله می شود اتفاقات مختلف در داستان گنجاند و کار را پیش برد، اما در صورتی که جهانبینی پشت اتفاقات باشد، اما در فیلم “از رییس جمهور پاداش نگیرید” هیچ جهانبینی پشت اتفاقات نیست یا اگر هست آنقدر در پرداخت ضعیف بوده که به طور کل محو شده است ، وقتی “کلیشه” سایه ی پر رنگی روی ارتباطات آدم های داستان می اندازد، اگر نیت خوبی هم پشت کار باشد به چشم نمی آید ، تا کی قرار است ارتباط هوسبازانه ی یک مدیر و منشی را به تصویر بکشیم ؟ آیا راه بهتر و جدیدتری برای نمایش هوسبازی در جامعه نیست ؟
فقدان عناصر سینمایی وقتی از فیلمی سینمایی حرف می زنیم از چه حرف می زنیم ؟ فیلم سینمایی چه تفاوتی با فیلم تلویزیونی دارد؟ اگر تفاوت نداشت که برچسب سینمایی را با افتخار ضمیمه اش نمی کردند چرا راه دور برویم همین صدا و سیمای خودمان بارها و بارها برای مشروعیت دادن به تولیدات تلویزیونی کم کیقفیت اش یک واژه ی سینمایی الصاق می کند و تمام ، پس سینمایی یعنی اثر واجد کیفیتی است که قابل افتخار است ، آیا “از رییس جمهور پاداش نگیرید” واجد آن کیفیت است ؟ چند المان سینمایی را مرور می کنیم، تا حساب کار دستمان بیاید ، به طور مثال فیلم های سینمایی داستان جذاب دارند ؟ در موردش به اندازه ی کافی حرف زدیم ، لانگ شات های خاص و پر جلوه دارند، شخصیت هایش خیلی نزدیک هستند در ما حس دوست داشتن یا انزجار ایجاد می کنند ، در این مورد هم متاسفانه فیلم حرفی برای گفتن ندارد، در میزانسن ، طراحی صحنه یا قدرت بازیگری واجد مولفه های قابل توجهی هستند.لازم به توضیح است مثلا فیلمی مثل :«ماهی و گربه» پر از وحدت معنایی و میزانسن های هدفمند است ،«رخ دیوانه» اگر چه در فیلمنامه و فیلمبرداری کیفیت خاصی ندارد، اما جذاب پرداخت شده است یعنی هر کدام از این آثار نه تمام مولفه ها بلکه حداقل یکی از آنها را دارند.
فقدان طنز فیلمی که قرار است طنز باشد اما از معنای واقعی طنز دور است و اگر در لحظاتی لبخند به لب می آورد محصول “لودگی” است بیننده به واژگانی که الفاظ رکیک را به ذهن متبادر می کند، می خندد. نظیر سکانس مکالمه ی تلفنیسلیم صفا ، یا به صدای دورگه ی حاجی زین الدین که در وقت عصبانیت تبدیل به صدایی زنانه می شود می خندد ، شاید از معدود سکانس های به معنای واقعی طنز، نگهبانی صفا برای عشقبازی مانوک و همسرش باشد وگرنه در باقی اوقات جنس طنز ارائه شده سخیف است، برخلاف آنچه که در «طبقه ی حساس» یا «مارمولک» دیدیم طنز بر آمده از موقعیت و تاحد زیادی بکر و تازه… پی نوشت : استفاده ی اینچنینی از تکنولوژی و پرداخت باسمه ای سکانس های خارجی مکه و مدینه از کمال تبریزی بعید بود جلوه های ویژه در سطح نازلی اجرا شده است در نقطه ی مقابل موسیقی دلنشین پیمان یزدانیان که حیف استفاده ی چندانی از آن نشده است به مانند حضور شیرین کمال تبریزی در نقش مسئولی که دایما به فکر حل معضل هسته ای است که به دلیل ممیزی، بیشتر حضور نداشته است از نکته های قابل توجه است ، نیاز به توضیح است که اگر فیلم به موقع اکران میشد قطعا تماشای آن دلچسب تر بود.
۱۱ تیر, ۱۳۹۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سافتستان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]