واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: جوامع نوع سوم، جوامع ديني و اسلامي هستند. معتقد به خدا بوده و با خدا در ارتباط اند. از خدا و دين خدا سخن مي گویند ولي اكثريت نسبي ايمان و اعتقادشان ظاهري، اسمي و ضعيف بوده، در عمق جان شان فرو نرفته، عميق و معنادار نشده، به عشق پروردگار نرسيده، وادارنده و بازدارنده نگرديده و در نتيجه در وجود و هستي و در مسير زندگي دنيوي آن ها تحول ايجاد نكرده است.
به گزارش تراز ،طبيعتا وضع اين نوع جامعه از آن دو نوع اول يعني جوامع بي خدا بهتر نيست. از جوامع سكولاري نه از نظر ماده و زندگي دنيوي و نه از نظر معنوي زياد تفاوت نمي كند و بهتر نخواهد بود بلكه گاهي برتر هم مي باشد زيرا از آنجا رانده و از اين جا مانده هستند و در معرض بحران بي هويتي قرار دارند. نه سخت و محكم به دنيا مي چسبند كه دنيايشان را آباد كنند، پيش ببرند و پيشرفت كنند و نه محكم و استوار با عشق و ايمان عميق و تحول گرا و قدرت زا به خدا وصلند كه از او كمك و ياري بطلبند و نيرو بگيرند و با امر و فرمان خدا طبق دستورات ديني و اسلامي، امور دنيا و آخرت شان را تنظيم نمايند و هر دو را زيبا و آباد سازند. يعني نه زنگيِ زنگي اند و نه روميِ رومي. آواره اند از آنجا مانده از اين جا رانده اند، نه مادي اند به دنيا بچسبند و نه آنچنان معنوي كه به آخرت بچسبند و به تضاد و پارادوكس مبتلا مي شوند.بخش دوم گفتگوی خبرنگار سرویس "قرآن و معارف" با آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده هریسی، عضو مجلس خبرگان رهبری و اندیشمند دینی را در تحلیل رابطه میان سه نوع جامعه و نیایش به ویژه ضرورت فهم عمیق دعا در جوامع اسلامی را می خوانید. شما رابطه میان فعال کردن محتوای ادعیه با اصلاح فرهنگی در بدنه جامعه و فرهنگ عمومی را چطور ارزیابی می کنید؟ما در مورد دعاهاي مأثور، هم بايد سامان دهي فني و موضوعي نوين و هم تحقيقات و پژوهش هاي علمي بيشتر و جامع تر و هم كارهاي آموزشي و تربيتي و هم فعاليت هاي علمي و كاربردي مؤثر و اصولي انجام بدهيم و در توسعه و نهادينه كردن فرهنگ دعا در جامعه و ايجاد علقه، اشتياق و عشق به الله و نيايش در جامعه، سعي و تلاش فراوان كنيم تا جوانان و مردم مسلمان و جامعه اسلامي و الهي ما بهتر و بيشتر و در سطح وسيع تر از حقايق، دقايق، آموزه ها و معارف ظريف و دقيق و از مفاهيم و مضامين بلند و عاليه دعاهاي مأثور و از جواهر گرانبها و ذخاير عظيم نهفته در اين گنجينه مالامال از ثروت معنوي و فرهنگي استفاده كنند و برخوردار باشند و آن ها را در زندگي فردي و اجتماعي عملي و كاربردي كنند، آن وقت است كه جامعه ما اسلامي، توحيدي و عرفاني و الهي و جامعه عشق به الله خواهد بود.البته هر نوع دعا، هم دعاهاي انشايي كه ساده و همگاني است و هم دعاهاي مأثور هر دو بايد در عرض هم مورد تبليغ، ترويج و تبيين فرهنگسازان دعا و مورد توجه داعيان و بندگان با ايمان خدا باشد و در جامعه در سطح عموم مخصوصا جوانان فرهنگ سازي شود كه متولي اصلي آن حوزه هاي علميه، روحانيت، مساجد، منابر و رسانه هاي عمومي مخصوصا صدا و سيما است كه متأسفانه توجه درخور و شایسته اي مبذول نمي شود و تحت الشعاع مسايل جنبي و معركه گيري هاي گروهي و سياسي و قرباني تندروي ها و افراط و گرايش هاي سياست بازان مي گردد زيرا اين گونه مسايل كاذب، اذهان عمومي را به خود مشغول ساخته و فضاي جامعه را بيش از حد اشغال نموده و مسايل اصلي را به حاشيه رانده و مغفول ساخته است. یکی از بحران های معناییِ دنیای معاصر، دور افتادن انسان از آسمان و بریدن شاهراه های متصل به سپهر ملکوت است. این بحران دنیای مدرن که ناشی از معنازدایی و دین زدایی است امروز حتی در جوامع اسلامی از جمله در کشور ما هم دیده می شود که بسیاری از ما آن ارتباط وثیق با دعا را نداریم. چرا دعا از متن زندگی ما به امری حاشیه ای بدل شده است و به امری موسمی یا نهایتا در گرفتاری های مادی جلوه گری می کند؟جوامع بشري كه در جهان امروز زندگي مي كنند سه گروه اند؛ يكي جوامع بي خدايي و مادي محض، دومي سکولاري كه به خداوند و آفريدگار جهان به ظاهر معتقدند ولي خدا را عملا از زندگي دنيوي خود حذف و منها كرده و به توان و قدرت خود و عوامل مادي تكيه زده اند. اين دو جامعه هر دو ارتباط شان را از خدا و از آسمان و ملكوت اعلا بريده اند. اولي هم اعتقادي و هم عملي، دومي نيز در مقام عمل از خدا بريده، كار و ارتباطي با خداوند ندارد، فقط به دنيا و ماديات چسبيده اند و به پيشرفت هاي مادي مي انديشند. تفاوت زيادي با هم ندارند و يكي هستند.اما جوامع نوع سوم، جوامع ديني و اسلامي هستند. معتقد به خدا بوده و با خدا در ارتباط اند. از خدا و دين خدا سخن مي گویند ولي اكثريت نسبي ايمان و اعتقادشان ظاهري، اسمي و ضعيف بوده، در عمق جان شان فرو نرفته، عميق و معنادار نشده، به عشق پروردگار نرسيده، وادارنده و بازدارنده نگرديده و در نتيجه در وجود و هستي و در مسير زندگي دنيوي آن ها تحول ايجاد نكرده است. طبيعتا وضع اين نوع جامعه از آن دو نوع اول يعني جوامع بي خدا بهتر نيست. از جوامع سكولاري نه از نظر ماده و زندگي دنيوي و نه از نظر معنوي زياد تفاوت نمي كند و بهتر نخواهد بود بلكه گاهي برتر هم مي باشد زيرا از آنجا رانده و از اين جا مانده هستند و در معرض بحران بي هويتي قرار دارند. نه سخت و محكم به دنيا مي چسبند كه دنيايشان را آباد كنند، پيش ببرند و پيشرفت كنند و نه محكم و استوار با عشق و ايمان عميق و تحول گرا و قدرت زا به خدا وصلند كه از او كمك و ياري بطلبند و نيرو بگيرند و با امر و فرمان خدا طبق دستورات ديني و اسلامي، امور دنيا و آخرت شان را تنظيم نمايند و هر دو را زيبا و آباد سازند. يعني نه زنگيِ زنگي اند و نه روميِ رومي. آواره اند از آنجا مانده از اين جا رانده اند، نه مادي اند به دنيا بچسبند و نه آنچنان معنوي كه به آخرت بچسبند و به تضاد و پارادوكس مبتلا مي شوند.البته در چنين جوامع ديني، انسان هاي وارسته با هويت ديني، عاشق خدا و متصل به جهان معنا و ملكوت نيز يافت مي شوند ولي با يك يا چند گل بهار نمي شود و گلستان تشكيل نمي يابد. آثار، بركات، زيبايي ها و دعاهاي آنان تا حدي در اين جوامع اثرگذار است اما تأثير كلي، كامل، اساسي و غايي نمي تواند داشته باشد زيرا گناهان، آلودگي ها، زشتي ها و ناهنجاري ها به نيكي ها، زيبايي ها و هنجارها غلبه داشته و آن ها را تحت شعاع خود قرار داده، از بركات و آثار نيك آن ها مي كاهد. حتي گاهي برخي از مدعيان دين و اصول به نام دين بيشتر شلوغ مي كنند و چهره جامعه آسيب مي بيند و از دين كاريكاتور زشتي مي سازند كه گاهي به وسيله دشمنان دين اين كاريكاتورها ترسيم و ارائه مي شود. حكومت ديني و جامعه اسلامي ما نيز از اين قاعده مستثنا نيست و به اين آفت تا حدي مبتلا است. چنانچه در سؤال تان آمده دعا و معنويت را به حاشيه رانده است و مسأله دعا در جامعه اسلامي ما اختصاصي و انحصاري شده و عموميت پيدا نكرده و همگاني نشده است. بدين جهت مسئوليت حاكمان و حكومت ديني، روحانيت، دينداران حقيقي و حاميان واقعي دين در حكومت و جامعه اسلامي ما و در همه جوامع ديني بسيار سنگين است!!!
زمانبندی انتشار: 10 تير 1394 - 12:48
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]