تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820354688




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وفاداری به همسر، نخ تسبیح مهمانان "ماه عسل"


واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: احسان علیخانی در دوازدهمین قرار ماه عسل میزبان کسانی بود که عاشقانه در هر شرایطی به پای همسر و زندگی خود ایستادهاند و برای حفظ و حراست از حریم خانوادهشان با سختیها و ناملایمات روزگار جنگیده بودند.

به گزارش تراز ، احسان علیخانی در دوازدهمین قرار ماه عسل میزبان کسانی بود که عاشقانه و صادقانه در هر شرایطی به پای همسر و زندگی خود ایستاده‌اند و برای حفظ و حراست از حریم خانواده‌شان با سختی‌ها و ناملایمات روزگار جنگیده بودند.

ای که دستت می‌رسد! کاری بکن...

علیخانی در دوازدهمین برنامه ماه عسل با مخاطبانش قراری تازه گذاشت و از حال خوب کسانی گفت که از دیگران دست‌گیری می‌کنند. او افزود: هرچه قدر که دنیا و روزگار با شما خوب تا می‌کند یا بد، مهم این است که شما چه رفتاری می‌کنید. خوش به حال کسانی که در این ماه پربرکت برای خود دعاگو پیدا می‌کنند. یعنی کاری برای کسی می‌کنند، حال دل کسی را عوض می‌کنند، اگر بتوانند گره‌ای باز می‌کنند، دست کسی را می‌گیرند و بی‌خیال مچ گرفتن می‌شوند. برای خودشان دعاگو پیدا می‌کنند که اگر از کسی خداحافظی کردند دعای خیر بدرقه راهشان باشد. به جای این که پشت سر کسی حرف بزنند مشکلی را برطرف می‌کنند. این دعاهای خیر جایی برای ما گره گشا است که حتی فکرش را هم نمی‌کنیم.

بررسی و مرور ماه عسل یازدهم

علیخانی بعد از پخش تیتراژ، از وفاداری به عهد و قراری گفت که با مخاطبان بسته‌اند. وی گفت: ما به قول‌مان وفاداریم و با وجود حجم بالای فیلم‌های ارسالی شما از داخل و خارج کشور، تقریبا یک روز در میان شاهد تغییر و تنوع در تیتراژ خواهید بود. اتفاق خوبی که در خصوص برنامه دیروز رقم خورد برداشت و قرائت آزاد شما از موضوع برنامه راجع به انتخاب شغل، کار و شرایطش بود. اینکه هرکس مختار است کاری را انتخاب کند که به آن علاقه دارد. اما نباید منکر این امر شد که فضای مناسب برای کار را باید فراهم کنیم. فارغ از این که توقع عده‌ای برای کار بیش از توانایی و دانش‌شان است اما واقعیت این است که خیلی جوان فارغ‌التحصیل بی‌کار داریم و بی‌کاری یکی از مشکلات و معضلات جوانان در جامعه است. معمولا پول در دست مردم بیش از دولت است و مردم بیشتر امکان کارآفرینی دارند و وقتی کسی کارآفرینی می‌کند خیلی از جوانان صاحب شغل می‌شوند و خیر و برکتی عجیب در زندگی این افراد جاری می‌شود و بیمه می‌شوند.

تشکر ویژه علیخانی از رضویان، جوان و تنابنده

بعد از پخش آیتم پشت صحنه برنامه شب گذشته، علیخانی ذکر چند نکته را ضروری دانست. اول این که خود ما هم در انتخاب شغل سهم بسزایی داریم و آنچه از همه مهم‌تر و مؤثرتر است تلاش است. مادامی که در انتظار یک روز طلایی نشسته‌ایم تا کارت شانس به دست‌مان برسد عمر خود را تلف می‌کنیم. ما باید به دنبال فرصت‌ها بدویم، تلاش بکنیم، و البته مسئولین هم وظایف خودشان را انجام بدهند و عرصه را برای اشتغال جوانان فراهم کنند، ولی یادمان باشد بدون تلاش نمی‌شود. وی در ادامه لازم دانست ضمن تشکر ویژه از محسن تنابنده به خاطر عمل به قولی که داد، از عوامل سریال پایتخت نیز تشکر کند و یادآور شد بیژن اشکوری که در ویژه برنامه تحویل سال مهمان بهارنارنج بود امروز به عنوان بازیگر پایتخت نقش‌آفرینی می‌کند و او که روزی مورد تمسخر قرار می‌گرفت، امروز حال دلش خوب است، و شاید یکی از مهمانان ماه عسل در عید فطر باشد. وی همچنین از عوامل سریال شبکه 3 و همه افرادی که در شبکه‌های مختلف سیما مشغول به کارند مانند اجرای جواد رضویان در برنامه عصرگاهی شبکه 1، و رامبد جوان در برنامه خندوانه که باعث سرور و فرح بینندگان می‌شود، تشکر کرد.

وفاداری به همسر

احسان علیخانی وارد صحنه ماه عسل شد و به هر سه زوجی که مهمانش بودند و هرکدام از یک گوشه این سرزمین به ماه عسل آمده بودند خوش‌آمد گفت. مهمانان اول وی اهل تهران بودند. زوجی که حالا 24 سال از زندگی مشترکشان می‌گذشت و به شیوه سنتی و بر اساس یک شناخت قبلی با یکدیگر ازدواج کرده بودند. آنها در پاسخ به سؤال علیخانی که چه عاملی باعث اطمینان‌شان از این ازدواج شد، علاوه بر هم‌کفو بودن خانواده‌ها، اشتراک در معیارهایی نظیر آرامش، اهمیت کسب رزق و روزی حلال و صداقت را مطرح کردند. آنها هر دو از خانواده‌ای متوسط و از سطح مطلوبی از آسایش برخوردار بودند.

از  بلندپروازی تا سقوط

شغل این آقا پیمان‌کاری ماشین‌آلات جاده‌سازی بود. او از شغلش راضی بود و تا سال 80 اوضاع بر وفق مرداشان بود. تا این که با یک تصمیم بدون برنامه همه چیز به هم می‌ریزد. او از روزی گفت که تصمیم گرفت تغییر شغل بدهد و به منظور تولید کت و شلوار اقدام به تأسیس 8 فروشگاه بزرگ در 8 استان کشور می‌کند. یک بلند پروازی بی‌برنامه که خود او از آن با عنوان دیوانگی یاد می‌کند. ظرف دو سال اوضاع زیر و رو می‌شود و به تدریج به مرز ورشکستگی نزدیک می‌شود. موضوعی که ابتدا خودش را متوجه می‌کند و سپس طلبکاران و در نهایت خانواده‌را. ظرف چند ماه اعتبار و احترام وی به فراموشی گذاشته می‌شود و طلب‌کاران به دنبال اموال از دست رفته‌شان از داد و فریاد و آبروریزی مقابل در خانه تا شکستن شیشه ماشین و پنجره پیش می‌روند.

فرار تنها راهی که باقی ماند

وی در ادامه گفت: مجبور شدم از استان مرکزی به تهران فرار کنم و از آنجایی که هیچ کجا برایم امن نبود شب‌ها را در پارک می‌گذراندم. خانواده‌ام از من بی‌خبر بودند. حتی جرأت تماس گرفتن با آنها را نداشتم. همسر و فرزندانم 4 ماه در بی‌خبری کامل سپری می‌کردند. شرایطم شرایط سختی بود. همه دارایی‌ام را از دست داده بودم و پس از فروش تمام اموال و پرداخت بدهی، هنوز چندین میلیون بدهکار بودم. نگران از دست دادن همسرم بودم. همسر وی در پاسخ به سؤال علیخانی که آیا هیچ وقت فکر طلاق از ذهنتان عبور کرد یا نه، گفت: اطرافیان به من توصیه می‌کردند که طلاق بگیرم و خودم را از این شرایط نجات دهم اما من معتقد بودم کسی که ریشه در خانواده دارد برای زمان طولانی هم که برود، سرانجام روزی برمی‌گردد.

عشق دلیل ماندنم بود

وی افزود: مجبور شدم با فرزندم به خانه پدرم برگردم و در آنجا زندگی کنم. این بازگشت برایم سخت و عذاب‌آور بود. به خاطر حفظ عزت نفسم در یک دفتر تعمیر تلویزیون مشغول به کار شدم و با درآمد ماهیانه 20 هزار تومان امرار معاش می‌کردم. هرچند کفاف مخارجم را نمی‌داد اما برایم یک دل‌خوشی بود. شوهر وی در ادامه گفت: در یک شوک و کمای اقتصادی بودم تا این که بعد از چند ماه به خودم آمدم و تصمیم گرفتم برگردم. اطرافیان تلاش می‌کردند تا پدرم را از کمک کردن به من منصرف کنند، اما پدرم بر خلاف توصیه دیگران به من کمک کرد و با کمک وی خود را از این شرایط بحرانی نجات دادم. همسرش افزود: تحمل این شرایط سخت بود. بارها با خودم فکر کردم این زندگی را رها کنم و خود را نجات دهم. اما امروز که به پشت سر نگاه می‌کنم می‌بینم تنها چیزی که من را وادار به ماندن کرد عشق بود. در آن شرایط سخت صبر کردیم تا دوباره زندگی را از نو بسازیم و امروز زندگی خوبی داریم و از آرامش و رفاه برخورداریم.

زندگی‌ام به نام همسرم

مهمان علیخانی گفت: به خاطر صبوری و عزت نفس برکت دوباره به زندگی‌ام برگشته است. امروز که دوباره به ثروت دست یافته‌ام و از تجربیات گذشته‌ام درس گرفته‌ام همه اموال و دارایی‌ام را به نام همسرم کرده‌ام. چون او در شرایطی که همه چیز را از دست داده بودم و به صفر رسیده بودم پای من و این زندگی ایستاد. صبر و وفاداری کرد و امروز همه زندگی‌ام به پاس وفاداری‌اش متعلق به او است. مردها باید به هنگام دارا بودن معرفت خود را اثبات کنند. علیخانی افزود: برای تشخیص وفاداری زن و مرد به یکدیگر دو راه وجود دارد: زنی وفادار است که در شرایط سخت و بحرانی و نداری به پای همسرش بایستد و مردی وفادار است که در زمان ثروت و بی‌نیازی و دارابودن به زندگی متعهد و پایبند بماند.

حادثه‌ای که زندگی‌ام را زیر و رو کرد

مهمانان دیگر علیخانی زوج جوانی بودند که از دهدشت کهگیلویه و بویراحمد آمده بودند. خانم جوان پرستار و همسرش مهندس ناظر بود. زن جوان از دوستی برادر و همسرش و مخالفت برادرش با این ازدواج گفت. با این حال به خاطر علاقه‌با او ازدواج کرد. زندگی آنها روی یک خط مستقیم و آرام پیش می‌رفت تا این که یک روز ظهر حادثه‌ای همه چیز را تغییر داد. روزی که خانم جواب مثبت آزمایش بارداری را دریافت کرده بود و به شوق دادن این خبر به همسرش بود ناگهان با او تماس می‌گیرند و خبر می‌دهند که شوهرش از ارتفاع سقوط کرده است. وقتی در بیمارستان از آسیب وارده بر کمر شوهرش اطلاع پیدا می‌کند، متوجه می‌شود زندگی آرام دو نفره‌شان از امروز دست‌خوش تغییراتی اساسی خواهد شد.

دوست داری برو...

او گفت: متوجه شدم نخاع همسرم آسیب دیده و دیگر به طور کامل درمان نخواهد شد، اما امکان بهبودی دارد. از همان موقع دریافتم که زندگی‌مان را باید با شرایط جدید همسرم سازگار کنم. وقتی روی تخت بیمارستان بود از من خواست تا جریان بارداری‌ام را برای کسی نگویم و از او جدا شوم و به دنبال زندگی خود بروم. اما من همسرم را دوست داشتم و نمی‌توانستم او را رها کنم. پای او ایستادم،  فرزندم را حفظ کردم و حالا باران امید زندگی ماست.

حال ما خوب است...

به همسرم حق انتخاب دادم که برود، اما او را دوست دارم. امید آدم را زنده نگاه می‌دارد و من به محبت و عشق همسرم امیدوارم. من از شهری می‌آیم که مردمان دلسوزی دارد و به ما کمک فراوانی کردند. مردمی که با وجود مشکلات فراوانی که دارند با محبت‌اند. علیخانی از همسر وی پرسید چرا زندگی را ترک نکردید و با وجود این شرایط ماندید. او گفت: زندگی سخت‌تر از آنی است که بتوان تعریف کرد. انجام امور همسرم به عهده من است.... شوهر من راننده سرعتی بود و حالا نمی‌تواند رانندگی کند.... شرایط سختی داریم... اما دو سال دوران عقدمان به من ثابت کرد که او ارزشش را دارد. از آن روز حادثه یک سال و نیم می‌گذرد. اگر ده سال دیگر کنار همسرم بمانم می‌توانم ادعای وفاداری کنم. امیدوارم تا آخر عمر کنارش بمانم. دیگران با دیدن ظاهر زندگی ما تصور می‌کنند که ما زندگی سراسر درد و رنج داریم اما به هیچ وجه این طور نیست زندگی ما پر از عشق است و ما در کنار هم خوشیم.

خواستگاری از هم‌بازی دوران کودکی

مصطفی و نرگس از استان البرز مهمانان دیگر ماه عسل بودند. نرگس به دلیل سانحه تصادف در 4 سال پیش دچار معلولیت شده است. معلولیتی که قابل بهبودی و احتمالا درمان است. داستان از روزگار کودکی آنها آغاز می‌شود. از روزهایی که مصطفی و نرگس همسایه و هم‌بازی بودند و بعد از نقل مکان خانواده مصطفی، آنها دیگر اطلاعی از هم نداشتند تا این که یک سال قبل، مصطفی به طور اتفاقی مریم را روی صندلی چرخ‌دار می‌بیند و به خاطر احساسی که در دوران کودکی به او داشت و تا امروز هم دوام دارد از او خواستگاری می‌کند.

خانواده‌ها مخالف بودند

پدر نرگس با این ازدواج مخالفت می‌کند. او که دخترش را دوست دارد دلش نمی‌خواست بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک‌شان نرگس با زخمی مضاعف به خانه پدری برگردد. مصطفی 8 ماه به خواستگاری نرگس می‌آید تا این که سرانجام دو خانواده به این ازدواج رضایت می‌دهند و حالا 4 ماه است که آنها عقد کرده‌اند. نرگس گفت: گاهی اوقات به مصطفی می‌گویم تا دیر نشده می‌تواند منصرف شود ولی او قبول نمی‌کند که تنهایم بگذارد، چون دوستم دارد. البته من هم از ته دل نمی‌گویم، چون زندگی‌ام را دوست دارم. احسان علیخانی به مصطفی گفت: تصمیم تو تصمیم بزرگ‌تری بوده چون با آگاهی کامل از شرایط همسرت به خواستگاری رفتی، اما شاید این سؤال در بعضی اذهان بیمار شکل بگیرد که ممکن است مصطفی به دنبال دارایی پدر همسرش با او ازدواج کرده باشد و برای پولی نقشه کشیده باشد؟ مصطفی گفت: نه به هیچ وجه. شرایط زندگی هر دو خانواده در یک سطح قرار دارد. هر دو از یک طبقه‌ایم، و من نرگس را انتخاب کردم چون دوستش دارم.

مستند خالو حسین کوه‌کن

در ادامه علیخانی مخاطبان ماه عسل را دعوت به تماشای مستندی کرد که مصداق زنده فرهاد کوه‌کن بود. خالو حسین کوه‌کن که در پاوه در دل غاری زندگی می‌کرد که در طی نوزده سال با یک تیشه تراشیده بود. او دل کوه را با تیشه کنده بود و برای خود خانه‌ای ساخته بود. خانه‌ای بزرگ با 9 اتاق. او حتی به سفارش یک شیخ در دل کوه قبری برای خود کنده بود تا بعد از مرگ در همان‌جا دفن شود و بعد از گذشت قرن‌ها همگان بدانند که این غار هنر دست اوست. خالو حسین تعریف می‌کرد که تداوم وی برای کندن کوه باعث شد تا دیگران شایعه کنند که او به دنبال الماس است. خالو حسین که یک پای خود را در شکار از دست داده بود در پاسخ به سؤال محمد پیوندی که پرسید فرهاد عاشق بود که کوه را کند، شما چرا، گفت: این کار خدا است، کار من نیست. قدرت خدا است که من معلول این کار را کردم. و این شاید امیدی باشد برای افراد معلول، که تصور نکنند، معلولیت مانع انجام کارهای بزرگ است.

دعوت علیخانی به تماشای مناطق زیبای هورامان

بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگفت، شور شیرین به سر هرکه فتد فرهاد است. این شعری بود که احسان علیخانی بعد از پخش مستند خواند و گفت: دوست دارم برای این غار که در منطقه هورامان است تبلیغ کنم. این منطقه واقعا قابلیت تبدیل شدن به یک منطقه توریستی را دارد، به خاطر طبیعت زیبا و منحصر به فردش و البته نباید تماشای این غار جالب را از دست داد.

نظر مهمان علیخانی راجع به ماه عسل

احسان علیخانی از مهندس پرسید: امروز که دخترت را در آغوش گرفتی چه حسی داری؟ اوهم گفت خوشحالم و این خوشحالی را مدیون وفاداری همسرم هستم. امید آخرین چیزی است که می‌میرد و شما در برنامه‌تان این را ثابت کردید. امید هرگز نمی‌میرد. من دیدم آدم‌هایی هستند که شما به واسطه برنامه‌تان آنها را به زندگی برگرداندید. و تقاضا می‌کنم که از یک خانواده داغ‌دیده بخواهید که به جای قصاص بخشش را انتخاب کنند و آن نگهبان جنگل را ببخشند.

کلام پایانی

احسان علیخانی گفت: امروز سه زوج مهمان برنامه ما بودند که یکی 24 سال و یکی 4 سال از زندگی مشترکشان و دیگری تنها 4 ماه از عقدش می‌گذشت و هنوز زندگی مشترک خود را آغاز نکرده‌اند. هر کدام شرایط متفاوت و خاص خود را دارند و حال دل‌شان با زندگی‌شان خوب است. نقطه مشترک مهمانان امشب ماه عسل وفاداری به همسر و زندگی بود. و ما به این موضوع از زاویه‌های مختلف نگاه کردیم، بدون اینکه بخواهیم کسی را قضاوت کنیم.

وی بعد از خروج از قاب ماه عسل خطاب به خانواده‌ای که حق قصاص فرزندشان را دارند گفت: از شما تقاضا می‌کنم که در روزهایی که سرشار از بخشش و محبت است با وجود این که حق دارید... ببخشید. شما حق دارید هر طور که دوست دارید زندگی کنید... هر طور که دلتان آرام است. ماهتون عسل!


منبع: مجله مهر



زمانبندی انتشار: 9 تير 1394 - 10:41





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تراز]
[مشاهده در: www.taraznews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن