محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843709260
باهنر: کارگردان اصولگرایانم نه هنرپیشه آنها
واضح آرشیو وب فارسی:نی زار:
باهنر: کارگردان اصولگرایانم نه هنرپیشه آنها
محمدرضا باهنر، با سابقه هفت دوره حضور در مجلس از این حیث یکی از منحصر به فردترین سیاستمداران ایرانی است. او در طول این سالهای حضور در مجلس رفته رفته از یک نماینده صرف به یکی از تاثیرگذارترین چهرههای اصولگرا تبدیل شد و تا جایی پیش رفت که پس از فوت مرحوم عسگراولادی دبیرکلی جبهه […]
محمدرضا باهنر، با سابقه هفت دوره حضور در مجلس از این حیث یکی از منحصر به فردترین سیاستمداران ایرانی است. او در طول این سالهای حضور در مجلس رفته رفته از یک نماینده صرف به یکی از تاثیرگذارترین چهرههای اصولگرا تبدیل شد و تا جایی پیش رفت که پس از فوت مرحوم عسگراولادی دبیرکلی جبهه پیروان خط امام و رهبری را در اختیار گرفت. او در ماههای اخیر که بحث داغ فعالین سیاسی چیزی جز انتخابات مجلس آتی نیست تلاش چشمگیری برای انسجام اصولگرایان به خرج داده است. سیاستمدار کرمانی اصولگرایان البته فراز و فرودهای متعددی را هم طی همین چند ماه تجربه کرده است.
او با علم به اینکه علی لاریجانی و جریان پایداری، اختلافات حل نشدنی با یکدیگر دارند تلاشهایش برای وحدت با این جریان را رسانهای و آنها را عضوی از خانواده اصولگرایی معرفی کرد. این البته شاید پاسخی به بیتوجهی لاریجانی در فرآیند تشکیل حزب رهروان ولایت به وی بود؛ حزبی که پدر معنویاش لاریجانی است و با وجود سالها همکاری و حتی دوستی محمدرضا باهنر در آن هیچ جایگاهی ندارد. به هر روی نقشآفرینی او در فرآیندهای پیشاانتخاباتی غیرقابل انکار است. درهمه مقاصد محافظهکاران دیروز و اصولگرایان سنتی امروز رد پای باهنر و راههایی که او تعیین کرده دیده میشود. هنر باهنر، قدرت انعطافپذیری اوست. اگر یک روز بهشدت از گروهی انتقاد میکند اصلا نباید تعجب کرد که فردای همان روز با همان گروه نشسته باشد. او با عملکردش نشان داده تنها چیزی که برایش اهمیت دارد عملیاتی شدن راهبردها و تحقق منافع و رسیدن به مقاصد است. تقریبا در تمام دوران سیاسی محمدرضا باهنر او همیشه سعی کرده است از کارتی استفاده کند که شانس پیروزی دارد. حالادر صفحه بازی اصولگرایان هم بدون توجه به آرایش دیگر مهرهها، هر جا که صلاح میداند در این صفحه حرکت میکند. یک روز رودرروی پایداریها قرار میگیرد و روز دیگر با آنها دور یک میز مینشیند. زمین بازی باهنر برخلاف دیگر اصولگرایان، حد یقفی ندارد. اینچنین است که اگر ماه پیش با صراحت به رد تئوری برتری اصلح نامقبول بر صالح مقبول آیتالله مصباحیزدی پرداخته بود و چند باری درباره آن سخن گفت ،همین سه روز پیش با صادق محصولی از مریدان آیتالله مصباحیزدی درباره وحدت اصولگرایی و راهبردهای انتخاباتی حرف و حدیث داشت. نایبرییس فعلی مجلس در تمامی سالهای سیاستورزی خود به گونهای عمل کرده که همکیشان اصولگرایش از او با عنوان لابیگر قهارسیاست داخلی یاد میکنند. او همان نقشی را درپشت پرده سیاست داخلی برای اصولگرایان بازی میکند که محمدجواد اردشیر لاریجانی در سیاست خارجی برای این جناح داشته است. با این حال مرد لابیهای اصولگرایان این روزها مانند اکثر آنان نگران انتخابات مجلس است. اگر در دوازده سال گذشته سه انتخابات بدون رقیب را پشت سر گذاشتند حالا رقیب اصلاحطلب با تمام توان وارد صحنه شده و با انسجام و اتحاد منتظر رسیدن هفت اسفند است. اصولگرایان به خوبی میدانند پیروزیهای گذشتهشان تکرار نمیشود مگر اینکه بتوانند تمام اضلاع جریان خود را گرد آورند و بسیج کنند. اما آیا این کار شدنی است؟ نقش باهنر برای این ائتلاف سیاسی چیست؟ او در پاسخ به یکی از سوالات همیشه این روزها مبنی بر مخیر شدن بین لاریجانی و پایداری میگوید هرگز بر سر دوراهی نمیماند. باهنر اگر تا همین چند سال پیش تنها بازوی اجرایی اصولگرایی بود حالا سودای کارگردانی صحنه را دارد و صراحتا میگوید نه هنرپیشه که کارگردان است. این روزها اصولگرایان با یک پرسش دیگر هم مواجها هستند؛ پرسشی که پاسخ قطعی به آن میتواند مرزبندیها را شفافتر کند. قرار است حول کدام محور اجماع صورت گیرد؟ جامعتینی که یک پایه آن هنوز در ورود به انتخابات مجلس مردد است یا فرمول جامعتین به اضافه مصباحیزدی؟ باهنر فضا را اینگونه روایت میکند: عدهای در این جریان میگویند فرض کنیم که اگر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حاضر نشد در انتخابات مجلس دخالت کند که این احتمال همین الان هم بالا است. آنها میگویند تکلیف چیست؟ آیا اولویت بعدیتان آیتالله یزدی است یا نه؟ وگرنه همین الان هم آیتالله یزدی دبیر جامعه مدرسین و آیتالله موحدی کرمانی دبیر جامعه روحانیت مبارز از نظر همه ما مقبول هستند و بهتر است که محور حقوقی باشد. اینکه حقیقی اولویت دوم باشد یا نه مورد بحث است. در این باره اختلافی وجود ندارد. گفتوگو با کسی که هنرش گفتوگو و لابی است کار سختی بود. او سیاستمداری است که اگر در طول مصاحبه اندکی به مخالفت بپردازید صراحتا میگوید من قرار است نظراتم را بگویم و شما منتشر کنید. در تمام طول یک ساعت و چند دقیقهای که میزبان بود تلاش کرد تا عنان مصاحبه را در اختیار بگیرد اما بالاخره مجاب شد تا به سوالات متعددی که یک سویش وضعیت اصولگرایان بود، پاسخ دهد. حال و روز اصولگرایان چطور است؟
وضعیت اصولگرایان چندان تفاوتی با گذشته ندارد. ما در کشور عملا در غیبت احزاب کار میکنیم. این هزینههای زیادی را برای فعالان معقول و سازمانیافته دارد. من فکر میکنم نظام مردمسالاری دینی که طبق قانون اساسی همه مسوولان آن مستقیم یا با واسطه توسط مردم انتخاب میشوند، بدون داشتن چند حزب شناسنامهدار قدرتمند میلنگد و باید این مشکل حل شود. باید نظام حزبی را به عنوان یک ابزار مردمسالاری دموکراسی بپذیریم؟
متاسفانه این را نداریم. وقتی این را نداشته باشیم، هزینههای حزب را میپردازیم اما منافع حزب را نداریم. مثل چه چیزی؟
مثلا همین مساله که ما بارها به آن میپردازیم. وحدت اصولگرایان چه شد؟ وحدت اصلاحطلبان چه شد؟ آیا تفاهم شد یا خیر. در حزب یکبار تفاهم میشود و تمام میشود. اگر زمانی تفاهمها به هم بریزد به انشعاب تبدیل میشود. معمولا در حزبهای جاافتاده انشعابها دیر به دیر اتفاق میافتد. همچنین آنقدر هزینههای آن زیاد است که به دنبال آن نمیروند. گاهی اصل بر وحدت است و عدهای آن را میشکنند. البته متاسفانه در کشور ما اصل بر تفرقه است. ما باید تلاش کنیم به وحدت برسیم. اصلاحطلبان و اعتدلایون هم باید تلاش کنند به وحدت برسند. این هزینههای نبود حزب است. این بدین معنا نیست که احزاب در درون خود اختلاف ندارند اما چون ضابطهمند هستند کارها بهتر پیش میرود. ممکن است در یک حزب چندین نفر مدعی شوند که باید کاندیدا شوند با هم رقابت میکنند اما ضابطه وجود دارد که این ١٠ نفر را بالاخره یکی میکند. طبق مقررات، نظامنامهها و آرایی یکی میشوند. این طور نیست که بخواهیم یکی شویم و نهایتا نشویم. این داستان همیشگی و تکراری ما است. حزب کارکردهای متفاوتی دارد. برنامه درازمدت دارد. بانک نیروی انسانی دارد. جناح، شناور است. روزی میآید و میرود. روزی منافع شخصی بر منافع تشکیلاتی غلبه میکند و روزی برعکس. به همین دلیل سردرگمی ایجاد میشود. انرژی زیادی میگیرد. شما سوال کردید که الان حال و روز اصولگرایان چطور است؟ الان اصولگرایان مثل گذشته هستند. دو تا یک سال مانده به انتخابات تلاش میکنیم وحدت داشته باشیم. البته این دوره نسبت به گذشته امیدوارتر هستیم. این سوال را پاسخ ندادید که حال اصولگرایان خوب است یا نه؟ شما هدف و وضعیت را نفسیر کردید.
نقطه هدفمان وحدت صددرصدی اصولگرایان است اما از الان میدانیم به آن نقطه نمیرسیم. چقدر فاصله دارید؟
قطعا وضع از دوره ریاستجمهوری سال ٩٢ از نظر رسیدن به وحدت بهتر است یا از انتخابات مجلس نهم. علت آن این است که بالاخره اصولگرایان در این مدت احساس کردند که یک رقیب جدی دارند. اصلاحطلبان و اعتدالیون هستند. یا دو رقیب میشوند یا یک رقیب. همین باعث میشود که ضرورت وحدت بیشتر احساس شود اما معنا نمیدهد که به نقطه نهایی میرسیم. بالاخره تعدادی از ریل خارج میشوند. این تعداد هم میگویم ممکن است شخص حقیقی یا حقوقی باشد. وحدت نیاز و ضرورت اصولگرایان است. ما میبینیم که در سال ٩٢ اصولگرایان در وحدت گفتاری خیلی خوب عمل کردند و مشابه یکدیگر از کلیدواژههای وحدت و انسجام صحبت کردند اما در وحدت عملیاتی اخباری که از داخل اردوگاه اصولگرایی به گوش میرسد و شما هم اشاره کردید مشخصا کسانی هستند که به دنبال تفرقهاند و ما باید جلوی آنان را بگیریم. چه گروهی از اصولگرایان به دنبال تفرقه هستند یا فریاد انا رجل آنها بلند است؟ شما بحث تئوری کاندیداهایی را مطرح کردید که حتما باید رای بیاورند. اشاره کردید در لیست اصولگرایان باید کاندیداهایی باشند که رای آور باشند. همان بحث اصلح معقول و صالح نامعقول بود. راهبرد و توصیه شما به دوستان اصولگرا مشخص است. این نظر شما بازمیگردد به همان بحث درباره تفرقه در جریان اصولگرا که باید اصولگرایی را غربالگری کنیم یا به دنبال اصولگرایی ناب هستیم. ریشه این تفرقهها و جداییها کجاست؟
اگر نرمافزاری بخواهم بگویم نبود ضابطه برای همکاری ریشه تفرقه است. مثال ساده بگویم. مجلس شورای اسلامی محل برخورد انواع و اقسام سلیقهها و دیدگاههاست اما هیچ زمان نمیگویند که چون در مجلس وحدت نبود قانونی تصویب نشد. جایی بالاخره تمام میشود. اکثریتی از میان اقلیتی رای میآورد و تمام میشود. بازه زمانی مشخصی هم دارد؟
نه. ضابطهای هست که میگوید اگر ٢٠٠ نفر حاضر بودند و ١٠١ نفر به موضوعی رای دادند تمام میشود. آن ٩٩ نفر میدانند که اعتراضشان فایدهای ندارد و تسلیم میشوند. همه میدانیم راه گریزی از ضابطه نیست. باید رای اکثریت را تمکین کنیم. اگر این وجود داشته باشد خیلی از اختلافات حل میشود. اختلاف به خودی خود مضر نیست. اختلاف چندصدایی است که صحبت، استدلال، تعامل و جدل میشود و این خوب است اما خروجی کار باید مشخص باشد. فرض کنید مجلسی ضابطه قانون اساسی را نداشت. ١٠١ نفر رای میدادند و آن ٩٩ نفر جدا میشدند. بنابراین این شاخص و ضابطه مسیر را تعیین میکند. وقتی ضابطه نباشد باید ایثار، تنازل در مواضع و گذشت باشد. پارامترهای زیادی باید باشد تا نتیجه به وحدت برسد. فقط ویژگی اصولگرایان نیست بلکه ویژگی همه فعالان کشور است. فرض کنیم در جناح اصلاحطلب کسی حرف هنجارشکنانهای بزند. چرا باید همه اصلاحطلبان هزینه آن را بدهند؟ اگر کسی که این حرف را میزند در تشکیلات قانونمند باشد یا حرفش را قبول میکنند یا حرفش را نمیپذیرند و اخراجش میکنند. رسما با او برخورد میکنند. اشاره کردید که نبود احزاب قوی در عدموحدت نقش دارند. نقش جامعتین در اصولگرایی چیست؟ بیشتر اصولگرایان قایل به فعالیت زیر علم روحانیت هستند. یا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یا جامعه روحانیت مبارز هستند که همواره تلاش کردند نقش فصل الخطاب را داشته باشند. تاریخ فعالیت جناح راست یا محافظهکار قدیمی و اصولگرای امروز را که نگاه میکنیم میبینیم بدون اراده یا تایید جامعتین اتفاقی در جریان اصولگرایی نیفتاده است. الان هم محل دعوا این است که زیر نظر جامعتین فعالیت کنیم یا برخی چهرههای روحانی؟ مشخصا جامعتین چه نقشی در وحدت اصولگرایی دارد؟ ضعف و قوتش کجا بوده است و اینکه نگاه فعالان اصولگرا به روحانیت و مشخصا جامعتین چیست؟ ضمن اینکه وحدت به قول آقای مهدوی کنی وحدت اعتقادی نیست بلکه وحدت عملی انتخاباتی است.
این وحدت نیاز به ضابطه دارد یا یک شخصیت کاریزماتیک. ما یک امام خمینی داریم قبل از انقلاب و یک امام بعد از انقلاب. قبل از انقلاب رهبری بود فقط کاریزماتیک، قانونمند، حقوقی، ضابطهمند نبود و قدرت امر و نهی نداشت. امام سال ۴٢ که دستگیر و تبعید شد با امامی که رهبر انقلاب پیروز بود از نظر شخصیت حقیقی تفاوت نداشت. هر دو جا هم ثبت شده است. وقتی تبعید میشد پرسیدند چه احساسی دارید. گفت هیچ. وقتی هم بر میگشت پرسیدند چه احساسی دارید. گفت هیچ. شخص امام هیچ فرقی نمیکرد اما قبل از پیروزی انقلاب امام شخصیت کاریزماتیک بود و تسلط بر غربال داشت. این را تبدیل به یک تاثیر حقوقی کرد. قانون اساسی نوشته شد و مردم رای دادند. اول به نوع حکومت رای دادند. در حالیکه در خیلی از کشورها برای نام انقلاب نه رای گرفته میشد و نه انتخاباتی برای آن برگزار میشد. آقای قذافی ۴٠ سال رهبر انقلاب بود یا فیدل کاسترو هم همینطور بود. اینکه مراجعهای و رای باشد. صدام هم مدعی بود رهبر انقلاب بود قبل از او هم… که با توطئهای او را کنار گذاشت. جزو گروه انقلابیون آن زمان بود. سادات هم جزو انقلابیون بود. قبل از فوت مرحوم عبدالناصر جزو تیم انقلابی بود. بسیاری از انقلابها دهها سال بدون مراجعه به آرای عمومی بود. امام اولین فرد بود که اینطور نبود. در تاریخ جای دیگری را سراغ ندارم. بعد از پیروزی، انقلابی با آن عظمت خواستار همه پرسی بود که این حکومت را میخواهند یا نه. آن زمان من شاهد بودم حتی نزدیکترین مشاوران امام نمیتوانستند هضم کنند که امام چرا میخواهد این کار را انجام دهد؟ چه ضرورتی دارد؟ استدلال میکردند که مردم به خیابان آمدند و کشته دادند در برابر یک نظام قلدر و از شما استقبال کردند. چه احتیاجی به رفراندوم است؟ امام گفت باید بپرسیم. باید این قانونمند شود. بعد از قانون اساسی ولی فقیه رهبر نظام جمهوری اسلامی میشود. با تعاریف و اختیارات مشخص قانونی. الان وحدت ما نیازمند وجود یک چهره کاریزماتیک است. این چهره ممکن است شخصی حقیقی باشد یا حقوقی. تجربه ٣٠ سال کار سیاسی به ما نشان داده که باید تکیه بر شخصیت حقوقی کنیم. ضمن احترامی که برای آیتالله مهدوی و آیتالله مشکینی که دبیر جامعه مدرسین بود، قایل هستیم، جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز دو شخصیت حقوقی هستند که در ٣٠ سال گذشته در هماهنگی با آنها کار کردیم. پشت سرمان را هم که نگاه میکنیم هیچ موقع ضرر نکردیم. در زیر و بمهای مهمی که در انقلاب داشتیم از لیبرالیسم و دعواهای داخلی و خارجی و خروجها و هنجارشکنیها و فتنهها هر روز که میگذرد احساس میکنیم تکیهگاه خوبی است. جامعتین پتانسیل لازم را دارد؟
بالاخره طبیعی هم هست. هر کدام از اینها که یک برجک شوند عدهای هم آن را میزنند. یکی میگوید ظرفیت ندارد. یکی میگوید به درد نمیخورد. یکی میگوید ظرفیت دارد هرکسی چیزی میگوید. این حرفها هست. هر کسی سنگی پرتاب میکند. برخی اصولگرایان میگویند باید به سراغ اشخاص حقیقی برویم. چه کسانی؟
اشخاص حقیقی اکثرا منطبق بر اشخاص حقوقی هستند. جمعیت ایثارگران، جبهه پایداری که ارتباطش با آقای مصباح مشخص است و اصولگرایانی که معروف به اصولگرای سنتی هستند، آیا قایل به این هستند که باید به اشخاص حقیقی روی آوریم؟
نه. این شایعه را رد میکنم. آنها این جایگاه حقوقی راقبول دارند. بحث سر مصادیق است؟
نه. آنها اولویتها را میگویند. میگویند فرض کنیم که اگر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حاضر نشد در انتخابات مجلس دخالت کند. این احتمال همین الان هم بالاست. آنها میگویند تکلیف چیست؟ آیا اولویت بعدیتان آیتالله یزدی است یا نه؟ وگرنه همین الان هم آیتالله یزدی دبیر جامعه مدرسین و آیتالله موحدیکرمانی دبیر جامعه روحانیت مبارز از نظر همه ما مقبولتر است و بهتر است که حقوقی باشد. اینکه حقیقی باشد اولویت دوم است یا نه مورد بحث است. دراین باره اختلافی وجود ندارد. آیا فصلالخطاب بودن جامعتین را تمام گروههای اصولگرا پذیرفتهاند؟ الان هیچ اختلافی وجود ندارد که بین شخصیتهای حقیقی و حقوقی اولویت قایل شود؟
برخیها میگویند بعد از جامعتین، آیتالله مصباح و موسسه امام خمینی چه میشود؟ آیا راس سوم است یا نه؟ موضع ما معلوم است. ما با جامعتین همراه هستیم و جامعتین را مجبور نمیکنیم که با آیتالله مصباح همراه باشد یا نه. در اصولگراها سه گروه و نظریه قابل تصور است. از افراط تا وسط و تا تفریط است. یک گروه میگویند ما جامعتین را قبول داریم به شرط اینکه آیتالله مصباح ضلع سوم باشد. یک عده میگویند ما جامعتین را قبول داریم و شرط هم برای جامعتین نمیگذاریم. خودتان تصمیم بگیرید. عدهای هم میگویند ما جامعتین را قبول داریم به شرط اینکه آیتالله مصباح نباشد. اینها را میتوانید با مصداق بگویید؟
من فقط از نظر تئوری بحث میکنم. اینها هم قابل حدس است. شاید شما خودتان بتوانید کشف کنید. این طور نیست که آدمها دقیقا از هم جدا شده باشند. من میگویم این سه تفکر قابل تصور است. قابل احصاست اما مرزبندی مشخصی ندارد؟
ما گروه وسط هستیم. جبهه پیروان خط امام و رهبری و موتلفه و جامعه مهندسی گروه وسط هستیم. ما میگوییم جامعتین را قبول داریم. لا به شرطیم. به شرط لا نیستیم. جامعتین خود این نقشاش را پذیرفته است؟
ما در طول ٣٠ سال گذشته با آنها این طور کار کردهایم. اینکه در انتخابات مجلس دهم آیا جامعتین حاضرند بیایند و علنی و با تابلو کار کنند نمیدانیم. ما میگوییم آن را هم خودتان تشخیص دهید. ما میگوییم شما به عنوان یک مجموعه مقابل ما، حَکَم شوید. در انتخابات ٩٢ با وجود اینکه آیتالله مهدویکنی مقبولیت عام داشت اما حرفش روی زمین ماند. در مجلس نهم او میگفت ما برادران اصولگرا را میخواستیم جمع کنیم و یک لیست بدهیم اما ١٢ لیست بیرون آمد. باز هم این مکانیزم جواب نداد. حتی در انتخابات ریاست جمهور یا آقای یزدی اعلام کرد که آقای مصباح کار را تا انشقاق و انشعاب در جامعه مدرسین هم پیش برد. شما مجموعهای را مقبول میکنید و حکم میدانید که خودشان هنوز به نتیجه نرسیدهاند. اینکه اساس این نقش را بپذیرند یا نه. اگر بپذیرند به چه شکلی میپذیرند؟ این را در فاصله ٩ ماه مانده به انتخابات چطور میخواهید مدیریت کنید؟ شورای داوری هنوز نپذیرفته که داور باشد. ذیل شورای داوری که هنوز نپذیرفته چطور میخواهید فعالیت کنید؟
نمی خواهم وارد ریز مسائل شوم. البته این طور هم که شما میگویید نیست. ما بالاخره کارمان را جلو بردیم. رفتیم. کار و تفاهم کردیم. ٩٢ که تفاهم نکردید؟
بگذارید من موضعم را بگویم. تفاهم یعنی چه؟ سال ٨۴ با هماهنگی نیروهای انقلاب کار کردیم. شش ماه قبل آقای احمدینژاد بیرون رفت. خیلی هم تلاش کردید که او را نگه دارید؟
بله. اگر بخواهید این طور مصداقها را پیدا کنید در همه انتخاباتها این افراد بودهاند. یکی زده بیرون یکی در جایی گوش نکرده است. جایی هم ممکن است باهنر گوش نکرده باشد. ما فرآیند کلی را میگوییم. ما در فرآیند کلی مجلس نهم دو جریان بودیم؛ یک جبهه متحد و یک جبهه پایداری. تلاش کردیم با هم کار کنیم و کار نشد. به عنوان یک فرد سیاسی میگویم شاید هم خوب شد که نشد. این را به نفع شما میگویم. ما در مجلس نهم عملا در غیبت اصلاحطلبان انتخابات را برگزار کردیم. اصلاحطلبان یا جان نداشتند یا ناامید بودند یا موانعی بر سر راهشان بود. اگر فرض کنید اختلاف هم نداشتیم از نظر سیاسی خوب بود که دو گروه میشدیم و با هم رقابت میکردیم. اینکه میگویم این دوره بهتر است به این خاطر است که این ضرورت دیگر وجود ندارد. بنابراین احساس نیاز، همدلی و همراهی وجود دارد. در انتخابات سال ٩٢ اصولگراها بد عمل کردند. چقدر اصولگرایان از نتیجه انتخابات ٩٢ تجربه کسب کردند؟
این اصولگراها زمانی هست که شخصیت حقوقی تعریف شده و واحد هستند که این تجربه خیلی خوب میتواند منتقل شود. شاخصهای انتخابات ٩٢ اگر آقای عسگراولادی یا مهدوی کنی باشند منتقل شده است. الان این شاخص فرد دیگری شده است. بنده هیچ موقع جای عسگراولادی را نمیتوانم بگیرم. شما جانشین او در جبهه پیروان هستید.
چون این تشکیلات لغزنده و شناور است، تجربیات به صورت کامل منتقل نمیشود. خصلتهای شخصی افراد بیرون میزند. یک دوره آقای احمدینژاد بیرون میآید. دوره آینده هم ممکن است باهنر بیرون بیاید چون غیبت دیگران نمیخواهم بکنم. اگر ضابطهمند باشد قابل کنترل است. اگر نه باید آن را فدا کرد. البته انرژی هم مصرف میکنیم به نسبت به نتیجه میرسیم. تا مجلس نهم انتخابات خوبی برگزار شد. همین الان هم عدهای در مجلس آمدند. دو فراکسیون اصولگرایان در مجلس هستند که با هم رقابتهایی دارند اما این رقابتها همیشه نیست. این رقابت در زمان انتخابات هیات رییسه سالی یک بار رقابت جدی اتفاق بیفتد اما وقتی میخواهیم بودجه را ببندیم یا عبور از رکود را تصویب کنیم یا رای اعتماد به وزرا را در پیش داریم. این رقابتها مصداقهای کمی دارد؟
بله. البته آنهایی که بیرون هستند فکر میکنند همه کارهای مجلس سیاسی است. ما در مجلس میدانیم همه کارها سیاسی نیست. کارشناسی بحثهای جدول داده و ستاده است. در استیضاح تند و تیز که اتفاق میافتد مساله سیاسی میشود. عدهای مخالف و عدهای موافقند. اینها بیشتر به چشم میآید؟
انتخابات هیات رییسه یا درون کمیسیونها سیاسی میشود. درون کمیسیونها بیشتر رقابتهای فردی است. ممکن است دو نفر از اصولگرایان در انتخابات کمیسیون با هم رقابت کنند. شما اشاره کردید این تجربه به دلیل لغزنده بودن مجموعههای ما به طور کامل منتقل نمیشود. اگر بخواهید جریان خودتان را با جریان اصلاحات مقایسه کنید. ما در جریان اصلاحات در سال ٨۴ شبیه این تشتت را داشتیم. با چند کاندیدا وارد شدیم و شکست خوردیم اما آن تجربه به خوبی به ٩٢ منتقل شد. در سال ٩٢ مکانیزمی طراحی شد که آقای عارف به نفع آقای روحانی کنارهگیری کرد و انسجام یک خروجی واحد داشت. الان هم با همان مکانیزم ٩٢ سعی میکنند ٩۴ را پیگیری کنند. اگر بخواهید شرایط خودتان را در مقایسه با جریان اصلاحات قرار دهید، به نسبت آنها چقدر از تجربهتان میتوانید درس بگیرید. شرایط آنها را در انتقال تجربه چطور ارزیابی میکنید؟
ما یک سری عوامل بیرونی و درونی داریم. انتخابات ٩٢ اینهایی که میگویید مساله نیست. ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه با هم جمع شدند تا آقای روحانی رییسجمهور شد. قدرالسهمها را بگویید.
مثلا آقای عارف کنار رفت. آیا با میل کنار رفت. من نمیخواهم آن را باز کنم. هنوز دارد غر میزند. آقای هاشمی اگر صلاحیتش تایید شده یا ثبتنام نکرده بود. آقای مشایی اگر ثبتنام نکرده بود یا تایید شده بود. هر کدام از این اتفاقات اگر میافتاد چیز دیگری رخ میداد. اما آقای روحانی با تمام این اتفاقات رییسجمهور شد.
ما تک پارامتری نگاه نمیکنیم. ٢٠ سال او مجلس بود و ٢٨ من مجلس بودم. ١۶ سال آن مشترک است. با او زیاد کار کردم و او را خوب میشناسم. او فردی منطقی است اما همه پارامترها جمع شد تا ۵/۵٠ درصد رای شد. یکی از همکلاسیهای پسرم رتبه کنکورش ٩٩٩ بود. دوستانش به او میگفتند فاصلهات با چهار رقمی شدن یک عطسه بود. فاصله او با اینکه رای اکثریت را نیاورد یک عطسه بود. اصولگرایان با همه عده و عدهای که آمدند چرا ۵/۵٠ درصد نیاوردند؟
به این دلیل که پنج اصولگرا با هم آمده بودند. معلوم بود که چه میشود. اگر غیر از این اتفاق میافتاد شکبرانگیز بود. چرا به ائتلافهایی که شکل گرفته بود پایبند نبودند؟
بله. من اشکالات خودمان را میگویم. من میگویم اینکه برای اصلاحطلبان پیش نیامد این نبود که خیلی مدبرانه و عاقلانه بود. سال ٨٨ چه بود؟ غیر از فتنه. کروبی را کسی توانست قانع کند؟ما هم نتوانستیم دو نفر را قانع کنیم. اصلا این طور نیست که همه تدبیرها را انجام داده باشید. اصلاحطلبان منسجم بودند. ما در جاهایی در وحدت موفق نبودیم. اشکالاتمان را قبول داریم. چه تصویری برای اصولگراها با این تفاسیر متصور هستید؟ آیا به نقطه مطلوب که اتحاد صددرصدی است میرسند؟ به ائتلاف موقت عملیاتی امکان دارد برسند یا خیر؟ اگر برسند چه شمایلی دارد؟
در انتخابات مجلس دهم دو سناریو محتمل وجود دارد. یکی اینکه دو جریانی شود و دیگر اینکه سه جریانی شود. هرکسی هم الان حدس و گمانهای خود را میگوید. من تصور میکنم نهایتا دوقطبی بشود اما اگر فرض کنیم سه قطبی شود. این باز یک پدیده نو در کشور ما است. ما تا به حال ٩ مجلس داشتیم. خدا رحمت کند آقای مهدویکنی را گفتند ١٢ لیست درآمد. در مجلس نهم هم دو لیست با هم رقابت کردند. برخیها هستند از لیست جامعه روحانیت یک نفر را حذف میکنند و خودشان را اضافه میکنند. بعد هم تراکت پخش میکنند. نام اینها لیست نیست. من حدس میزنم در تهران دو لیست داشته باشیم. ما تا بهحال سه لیستی در تهران تجربه نکردیم. در کشور هم تجربه نکردیم. علاوه بر اصولگراها و اصلاحطلبان قطب سوم را جریان اعتدال میدانید؟
بله. عِده و عُده این را دارند که جداگانه کار کنند؟
لازم نیست عِده و عُده داشته باشند. مثلا ما یک لیست ٣٠ نفره میبندیم. ممکن است در آن فرد افراطی باشد و فرد میانه هم باشد. قطعا به صورت طیفی بسته میشود. اصلاحطلبان هم به صورت طیفی میبندند. اعتدالیون لازم نیست خودشان ٣٠ نفر داشته باشند. دو سر اینها را برمیدارند و به هم گره میزنند. اتفاقا من معتقدم شاید لیست موفقی هم بشود. اگر مفروض بگیریم این اتفاق بیفتد چقدر شانس دارند؟
این بستگی به آدمها، نوع تفاهمها دارد. تحلیل من این است که به احتمال زیاد دو لیستی میشود اما سه لیستی بودن منتفی نمیشود. شما در جریان خودتان با یک لیست وارد میشوید؟
تلاش میکنیم. ممکن است در اصولگراها ١٠ لیست دربیاید. یک لیست که اجماع زیادی در آن مشهود باشد؟
در مجلس هشتم گفتند اصولگرایان بزرگ یک لیست دادند. چند نفر آدم هم در آن بود. حتی من بهخاطر دارم افرادی مثل آقایان رضایی و قالیباف و حتی با حمایتهایی آقای لاریجانی بود. به نام ائتلاف بزرگ اصولگرایان بود. مردم لیست جامع اصولگرایی را یکی میبینند. الان مجلس هفتم، هشتم و نهم در غیاب اصلاحطلبان بود.
هفتم در غیاب آنها نبود. در مجلس هفتم فراکسیون اصلاحطلبان ۵٠ الی ۶٠ نفر بود. ۵٠ نفر بین ٢٩٠ نفر زیاد نیست. شما خودتان در این زمینه استادید. آن زمان آن همه تحصن شد و بر سر رد صلاحیتها اتفاقات زیادی افتاد.
آنها که هنجارشکن بودند و بحث دیگری است. ما طرفشان نبودیم. نظام طرفشان بود. بدنه اجتماعی اصلاحات نتوانست در بین گزینههایی که داشت گزینههای خودش را معرفی کند.
مجلس هشتم و نهم را با هم تفاهم میکنیم. سر یک مجلس که دعوا نمیکنیم. آن هم برای شما که هفت تا مجلس داشتید. در این سه دورهای که قاطبه مجلس با اصولگرایان بوده است، چه نمرهای به عملکرد اصولگرایان در مدیریت مجلس میدهید؟ عملکرد خود را چگونه ارزیابی میکنید؟ هزینه فایدههای آنچه بوده است؟ این را به این جهت میپرسم که شما برخلاف خیلیها که میگویند اصلاحات مُرد و میخ هم به تابوت آن زدند، گویا کارت دعوتی آماده میکنید که اصلاحطلبان بیایند و در انتخابات شرکت کنند. همیشه در ادبیاتتان این مشاهده میشود که اصلاحطلبان وزنی دارند. آنها را نمیشود نادیده گرفت و گفت که مردهاند. بعدا از شما میپرسم که آبشخور این فکرتان کجاست؟ ثمره مدیریت یکپارچه و یکدست اصولگرایان در مجلس چه بوده است؟ آیا با اندوختهای که در این سه دوره مجلس به دست آوردند، میتوانند امیدوار باشند که بدنه اجتماعی به آنها نگاه مثبتی داشته باشد یا خیر؟
پاسخ سوال اول شما یا غیرممکن است یا خیلی سخت است. مجلس در راس امور قانون اساسی است و میتواند اثرگذار باشد. فرض کنیم دولتی بر سر کار بیاید که گوش به حرف مجلس ندهد و با آن هماهنگ نباشد، خیلی از تلاشهای مجلس به هوا میرود. و بالعکس؟
بله. یک کاری دولت بخواهد انجام دهد و مجلس هماهنگ نباشد. هر اتفاقی که در کشور افتاده است، مثلا هدفمندی یارانهها؛ اینکه چقدر دولت و چقدر مجلس مسوول بوده است و آیا مجلس موفق بوده یا نه؟ زمانی هست که نگاه میکنیم، ببینیم قوانینی که تصویب شده است چقدر مترقی و جامع بوده است. من همین الان میگویم از بسیاری از قوانین مادری که ما در این سه دوره تصویب کردیم من به جد حمایت میکنم. استدلال دارم که قوانین بسیار مترقی و راهگشا بود. البته میگویند هیچ بقالی نمیگوید ماست من ترش است اما میتوانم درباره آن بحث کنم. ما در اصل ٨٩ قانونی تصویب کردیم به نام بهبود فضای کسب و کار. اینقدر این قانون مترقی بود که بخش خصوصی هم میترسید. میگفت شما خیلی دارید افراطی عمل میکنید. دست و پای دولت را میبندید. دولت که بهجد مخالف بود. حتی در اتاق بازرگانی عدهای علیه ما حرف میزدند. میگفتند مگر میشود در ایران این حرفها را زد؟ بعد از چهار سال دولت آقای روحانی روی کار آمد. عملا شما میگویید که جناح ما نبود. گرچه ما او را اصولگرا میدانیم. آقای روحانی اولین کلامی که بعد از رییسجمهور شدن در باب اقتصاد به زبان آورد، گفت من قانون بهبود فضای کسب و کار را اجرا میکنم. هنوز هم ما دعوا داریم که چرا خوب، اجرا نمیکنید؟ اگر بخواهیم این طور بحث کنیم، مجلس غیر از قانونگذاری کار دیگری نمیتواند انجام دهد. از منظر سیاسی چطور؟
از منظر سیاسی ما در بین خودمان هم ممکن است اختلافنظر زیاد داشته باشیم. یکی از بحثهای تندروها در مجلس هشتم این بود که میگفتند شما در جریان فتنه تند و محکم وارد نشدید. شما که جزو ساکتین فتنه بودید؟
نه. این حرفها را دوستان تند میزنند. شما اینطور نگویید. ما فتنه گران را خائن به انقلاب میدانیم. هنوز هم میدانیم. فکر میکنیم به روسای فتنه خیلی ترحم شد. منظورتان از روسای فتنه امریکا و اسراییل است؟
نه. همان دو نفر. پس نگاهتان با نگاه مرحوم عسگراولادی خیلی فرق دارد.
آقای عسگر اولادی تفکری داشت که دارای سلسله مراتب بود. اگر درباره امریکا هم از او میپرسیدیم میگفت نه، شیطان رجیم است که امریکاییها را هم فاسد کرده است. امریکاییهای فاسد بودند که این دو را فاسد کردند. ما معتقدیم در داستان فتنه با بهترین وضعیت مجلس هشتم را اداره کردیم. دوستان تند ما این را قبول ندارند. اگر در مجلس هفتم و هشتم افراط و تفریط بود و اگر درباره مسئه فتنه افراط بود ما از خود مجلس نگران بودیم یک باره ٢٠ فتنهگر بیرون آید. شما راهپیمایی نمایندهها در صحن و تجمع و شعار دادن را تایید میکنید؟ یکی از نمودهای مجلس بعد از انتخابات ٨٨ همان راهپیمایی وسط صحن بود.
من عکس آن را میگویم. کسانی که درباره مساله فتنه موضع تند داشتند در مجلس بودند اما اگر ما مدیریت مجلس را مدبرانه انجام نداده بودیم در مجلس نیز تعدادی فتنهگر بیرون میآمد. مگر بیرون از مجلس این آدمها نبودند. هنوز بازداشت هستند. در مجلس دوستان اصلاحطلبی داشتیم که تند هم بودند اما با هم کار کردیم. من خودم جلسه را اداره میکردم. یکی از دوستان اصولگرا در مجلس میگفت فتنهگر در مجلس داریم. من گفتم ما در مجلس اصلاحطلب داریم اما فتنهگر نداریم. ما فکر میکنیم از نظر سیاسی بسیار مدبرانه رفتار کردیم. بحثهای بعدی در جهت قوانین است. مثلا قانون برنامه پنجم که جزو کارهای کلان است یا قوانین بودجهای سالیانه یا الان در دولت یازدهم عبور از رکود است. من فکر میکنم خوب بوده است اما نمرهای میخواهید بدهید از دیگران بپرسید. شما تاکید دارید که خوب عمل کردید در حوزه قانونگذاری لااقل قوانین مادر و در حوزه سیاسی هم بسیار مدبرانه عمل کردید، اما عدهای هستند که این سوال را از مجلس هشتم و نهم دارند که در برابر دولت احمدینژاد اگر نگوییم بیاختیار بود مماشات میکرد. شاید این یک نقطه منفی باشد در کارنامه مجلس هشتم و نهم.
الان شما مرا وادار نکنید کارهای تندی را که انجام دادهایم تکرار کنیم. مجلس هشتم بعد از ٣٠ سال از ابتدای انقلاب اولین مجلسی بود که از رییسجمهور سوال کرد. آن را هم که آقای مطهری پیگیر بود؟
آقای مطهری که سرور ما هستند. او اگر یک کار میتوانست انجام دهد همان بود. ما سعی کردیم اعتدال را در ضمن قاطعیت در مجلس هفتم، هشتم و نهم رعایت کنیم. در مجلس هشتم بنده رییس کمیسیون برنامه پنجم بودم. آنچنان برنامه پنجم را جلو بردیم که آقای احمدینژاد وسط راه برای اولین بار آنقدر عصبانی شد که آمد لایحه برنامه را پس گرفت که بعد با تشر حضرت آقا روبه رو شد و از این کار پشیمان شد. آنقدر ما نظر خودمان را اعمال میکردیم که این طور بود. مماشات نمیکردیم. ما اعتقادمان این بود که در تصمیمگیریهای کشور تا آنجا که میتوانیم کارهایمان را باید غیر رسانهای انجام دهیم. میتوانستیم هیاهو به راه بیندازیم. ما معتقدیم کشور را بارسانه نمیتوان اداره کرد. به رسانه خیلی هم که احترام میگذاریم و باید هم بگذاریم رکن چهارم دموکراسی است. بله. برخی فکر میکنند با رسانه میتوان کشور را اداره کرد. با دعوا و هیاهو و بد و بیراه گفتن که نمیتوان کشور را اداره کرد. از نظر حقوقی تندترین، سختترین و جدیترین مجلس، مجلس هشتم بود. کارآیی حقوقی خود را انجام داده است. ممکن است شما بگویید سوال از رییسجمهور نکرده است. چه فایده دارد؟ در همان جلسه سوال از رییسجمهور آقای احمدینژاد میگفت ما آمدیم اینجا دور هم بخندیم و برویم.
مثل این است که یک متهم در دادگاه حضور دارد و به قاضی بگوید چطوری و بخندد. تقصیر قاضی نیست. از نظر حقوقی و قانون اساسی در ابتدای مجلس پنجم اگر یک موقع فرصت پیدا کردید از آقای خاتمی سوال کنید. ما نماینده مجلس پنجم بودیم و هم مجلس هفتم. منهای دو، سه مساله جدی که با هم اختلاف داشتیم والا در مسائل اقتصادی بودجه و وزرا اختلاف نبود. در مساله عبدالله نوری اختلافاتی بود. کمترین مشکل و زاویهای نبود؟ مشکلتان با دولت اصلاحات بیشتر بود یا دولت احمدینژاد؟
با دولت احمدینژاد. اولین بودجهای که رییس دولت اصلاحات تقدیم مجلس کرد، از بدشانسی او من رییس کمیسیون تلفیق بودجه بودم. من رییس ستاد رقیب او بودم. وقتی بحث و تصویب کردیم به دولت ابلاغ کردیم. شب در منزل نشسته بودم و اخبار تلویزیون را میدیدم. آقای مهاجرانی خدا از سر تقصیراتش بگذرد و عاقبت به خیرش کند. او سخنگوی دولت بود. در تلویزیون آمد و گفت ما تشکر ویژه از مجلس شورای اسلامی داریم که قانون بودجه را تصویب کرده است. مضمون حرف او این بود که این قانون خیلی قویتر از لایحهای است که به مجلس دادیم. من به صورت ویژه از آقای محمدرضا باهنر تشکر میکنم. من جا خوردم. رسم نبود از یک نماینده در تلویزیون تشکر شود. نیم ساعت بعد به او زنگ زدم و پرسیدم ما را دست انداختهاید؟ گفت نه. در دولت تصویب شد از آقای باهنر تشکر کنیم. مصوبه دولت بود که از باهنر تشکر شود که اینقدر عالمانه، خوب، دقیق و بیطرفانه بود. اولین بودجهای که آقای احمدینژاد به مجلس داد بیشترین دعوایی بود که با دولت کردیم. ما رفیقبازی را با بحث منافع ملی یکی نمیکنیم. به موقع با رییس دولت اصلاحات رقابت میکنیم. خوب هم رقابت میکنیم. برخی عزیزان فکر میکنند اگر با کسی رقابت داریم همدیگر را که میبینیم فحش ناموسی به هم میدهیم. شما رییس دولت اصلاحات را رقیب سیاسی میدانید یا او را خارج از دایره خودیهای نظام میدانید؟
رییس دولت اصلاحات در جریان ٨٨ به نظام ظلم کرد. میتوانست خیلی بهتر عمل و از نفوذش استفاده کند. رییس دولت اصلاحات دیگر حق ندارد به نظام بازگردد مگر اینکه مشکلات خود را جبران کند. شما ممنوع التصویری و دیگر موارد را تایید میکنید؟ قایلید که باید انجام شود؟
من در این باره بحث کردم. با دوستان تند خودم هم بحث کردم. من رییس دولت اصلاحات ر ا جزو سران فتنه نمیدانم. آقای هاشمی را جزو سران فتنه نمیدانم. در مصاحبههایم هم گفتهام. الان نمیخواهیم این بحث دوباره از قول من باز شود. رییس دولت اصلاحات اگر بخواهد به نظام بازگردد کوتاهیهایش در سال ٨٨ را باید جبران کند. مصداق این جبران کردن چیست؟
نگوییم. خودش میداند. هزینه – فایدههای احمدینژاد برای گفتمان اصولگرایی چه بوده است؟ چقدر اصولگرایان را توانسته آچمز کند؟
کمیتش را نمیدانم. مشکلات زیادی دارد. قدرتمندترین حزب اصولگرا در حال حاضر کدام حزب است؟
شما باید بگویید. من خبر ندارم. سابقهدار و ریشهدار آن حزب موتلفه است. کدام حزب قابلیت شبکه تبلیغات سیاسی در سراسر کشور دارد و اثرگذاری میتواند داشته باشد؟
بقیه احزاب ما بیشتر صنفی سیاسی هستند. جامعه مهندسین، فرهنگیان، داشجویان و دانشگاهیان هستند. ما تاثیر داریم. در حوزه مجلس معمولا ۵٠ تا ۶٠ عضو داریم اما اینکه حزب فراگیری باشیم و همه را تحت پوشش خود قرار دهیم، نیستیم. حزب موتلفه از بقیه احزاب بهتر است. در جبهه پیروان در جلسهای روز شنبه شرکت کردید؛ دفتر جامعه سیاسی جامعه روحانیت مبارز، آقای کریمی اصفهانی گفتند آقای باهنر اگر رفته است به نیابت از خودش رفته است و نه به عنوان دبیر کل جبهه پیروان. فکر میکنید توانستید بحران جانشینی مرحوم عسگر اولادی را در جبهه پیروان پر کنید؟ آن حرف شنوی مطلق از شما وجوددار یا نه؟
بله. خیلی به ما محبت دارند. این حرفی که آقای کریمی زد خواست ما بود که بگوید. من خودم خواسته بودم که این حرف گفته شود. خودم گفتم که به عنوان دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین اینجا آمدهام و به عنوان رییس جبهه پیروان نیامدهام. اگر رییس جبهه پیروان را میخواهید دعوت کنید باید جداگانه بنویسید و رییس جبهه خود بگوید که میآید یا نه. وضعیت اصلاحطلبان را در انتخابات مجلس دهم چطور ارزیابی میکنید؟ فکر میکنید قدرت این را دارند که با توجه به تضعیف موقعیت اجتماعی اصولگرایان اکثریت مجلس را از آن خودشان کنند؟
من اکثریت اصلاحطلبان مطلق را خیلی ضعیف میدانم. اما محتمل میدانید؟
بله. احتمال آن هم زیر ۵٠ تا ۴٠ درصد میدانم. هنوز به رفتارها و برون دادهای این ٩ ماه آینده مرتبط میدانم. عملکرد دولت خیلی میتواند تاثیرگذار باشد. نتیجه مذاکرات و خروج از رکود خیلی میتواند تاثیر بگذارد. چرا همیشه علاقه داشتید اصلاحطلبان در بزنگاههای انتخابات شرکت کنند؟
روشن است. آدم در یک زمین بازی که نمیتواند با یک تیم ضعیف بازی کند. باید به حدی از رشد سیاسی برویم که اگر میخواهیم تیم قوی باشیم باید رقیبی قوی داشته باشیم. من میگویم اصلاحطلبان تشریف بیاورند اما دو شر ط دارد. مرزشان را با فتنه مشخص کنند و قوانین موضوعه کشور را بدانند. این شرط من نیست بلکه شرط نظام است. باهنر هم اگر بخواهد شرکت کند باید چارچوب قانون اساسی را قبول کند و قوانین موضوعه کشور را بداند. داوری انتخابات را قبول داشته باشد. فرض کنید در زمین بازی بروید اول بازی کاپیتان تیم بگوید و من داور بازی را قبول ندارم. داور کارت قرمز به او میدهد. اگر داور دست در دست یک تیم از رختکن بیرون بیاید چه؟
باید عقل داشته باشد و اصلا وارد بازی با آن تیم نشود. نباید بازی کند و بعد زیر آن بزند. اگر آمده بود و برده بود زیر آن میزد؟ جرزنی که نداریم. بحث ٨٨ نیست. بحث حمایتهایی است که از لحاظ سیاسی شورای نگهبان از اصولگرایان داشته است.
در هر دوره غیر از مجلس ششم در دورههایی که من در مجلس بودم، به طور متوسط از همان دوره ما ٣٠ تا ۴٠ نفر را رد میکند. ما به عناوین مدیران مجلس و نه به عنوان سران حزب بر همکارانمان تعصب داریم. فرق نمیکند که اصلاحطلب هستند یا اصولگرا. پیگیری میکنیم که این چند نفر چرا رد شدند؟ به طور متوسط ٨ تا ١٠ نفرشان قانع میشویم. ٧ تا ٨ نفرشان را ما استدلال میکنیم و شورای نگهبان قانع میشود. همیشه ١٠ تا ١٢ نفر هستند که شورای نگهبان ما را قانع نمیکند و ما هم نمیتوانیم آنها را قانع کنیم. شورای نگهبان هم حرفش درست است. میگوید من وظیفه ندارم شما را قانع کنم. مجلس هشتم آدمهایی که رد شدند و نتوانستند به مجلس بیایند در بین اصولگراها و اصلاحطلبان مساوی بودند. آقایان آوایی، متوییزاده، قاضی پور که ٢۴ ساعت مانده به روز انتخابات تایید نشد. تعداد اصولگراهایی که رد شدند به اندازه اصلاحطلبها بود. اصولگرایان ١٠ از ٢۵٠ نفر رد شدند، اصلاحطلبان ١٠ از ١۵ نفر رد شدند.
در آستارا دو اصولگرا رد شدند و اصلاحطلب آمد. شما چند بار اصلاحطلبان را به خوش خیم و بدخیم تقسیم کردید و من یک بار نقدی هم در روزنامه نوشتم که مگر اصلاحطلبان سرطان هستند؟ سه بار این مثال را به کار بردید؟ شاید بگویید در مثال مناقشه نیست. اما فکر نمیکنید ادبیاتتان با سابقه سیاسیتان همسویی ندارد؟
این حرف را در مورد اصولگراها هم زدهام. شما چشمتان ذره بین دارد و یک طرف آن را میبینید. من اصولگرایان را هم گفتهام. رسانههای خودتان نیاوردند.
شما میآوردید. ما که ندیدیم.
چرا ندیدید؟ ما را خیلی دعوت نمیکنید.
من در رسانه هم گفتهام. بعضی اوقات واژههای دیگری هم به کار میبرم. منظور من تند و کند است. متاسفانه اصلاحطلبان چه بخواهند و چه نه خاستگاه هنجارشکنیها بودهاند. ممکن است در اصل موضوع هم حرف داشته باشید. من الان به مواضع شما کاری ندارم. در حالی که من همین الان هم قبول دارم که اصلاحطلبی متدین خط امامی که رهبر را قبول دارد زیاد است. نظام هنجارشکنیها را برنمیتابد. هیچ نظامی برنمیتابد. اصلا بگوییم داور با یک تیم بود. اینکه کسی بگوید بریزیم در خیابان ببینیم چه میشود و شاید بردیم که نمیشود. نظام بالاخره قدرتی دارد. بنابراین ما اصلاحطلبان را به هنجارشکن و غیرهنجارشکن تقسیم کردیم. شاید واژه خوبی به کار نبردم که خوش خیم و بدخیم گفتم. قبول کنید که بالاخره برخی اصلاحطلبان این طور بودند. مساله را جایی نقل کرده بودم و تکذیب کرده بودند. شش ماه مانده به مجلس ششم آقای حجاریان به این مضمون به ما اعلام کرد که اگر آقای هاشمی را از سر لیستتان برداشتید ممکن است آب خوش از گلویتان پایین برود اما اگر سر لیستتان باشد تمامتان را زیر آب میکنیم. اولین کسی که هاشمی را کنار گذاشت چه کسی بود؟ الان پشیمان شدهاند و اعلام برائت کردهاند. توبه کردند.
هاشمی را داغان کردند. آنها به قتلگاه آوردند و آقای احمدینژاد هم استفاده کرد؟
مگر قابل بازسازی است؟ اینها هنجار شکنی است. من همیشه اصلاحطلبان را دعوت میکنم و خواهش میکنم حتما در انتخابات شرکت کنند. با امید و شاداب و با طراوت بیایند اما نظام برای کسانی که میخواهند در انتخابات شرکت کنند شرطهایی دارد. چه اصلاحطلب و چه اصولگرا باشد. این شرطها روشن است. فکر میکنید نظام و کشور را میشود بدون حضور اصلاحطلبان که مقبولی متکثر اجتماعی دارند اداره کرد؟
فارغ از اصلاحطلبان هم این طور است. هر انتخاباتی در کشور باشد بالاخره باید چند رقیب وجود داشته باشند. به رقابت با اصلاحطلبان احساس نیاز میکنید؟
از نظر شکلی که چند حزب ما نیاز داریم و اشاره کردم اما از نظر محتوایی اصلاحطلبان باید رقیب ما باشند. نباید رقیب نظام باشند. اصولگرایان هم همین طور باید باشند. شاید اصولگرایان خودشان را عین نظام نشان دادند؟
اشتباه میکنید. اصولگرایان عین نظام هستند؟
نیستند. اصولگرایان هم اگر خود را رقیب نظام کنند باید به سوراخهایشان بروند. مگر میشود با نظام رقابت کرد؟ رابطه تان با آقای لاریجانی چطور است؟
خیلی خوب. حزب رهروان و بگو مگوهایی که بود بر سر چه بود؟ موضعتان نسبت به حزب رهروان چیست؟
رهروانیها خوب هستند. فراکسیون قوی هستند ما رایمان را از آنها میگیریم. اگر بدل به حزب بشود چه؟
من از نظر فنی معتقدم که فراکسیون مجلس نمیتواند حزب شود. حزب میتواند فراکسیون تشکیل دهد اما فراکس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نی زار]
[مشاهده در: www.neyzarnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
صفحات پیشنهادی
باهنر: كارگردان اصولگرايانم نه هنرپيشه آنها
باهنر كارگردان اصولگرايانم نه هنرپيشه آنهامن ديگران را بر سر دوراهي ميبرم اما خودم بر سر دوراهي نميرسم آدمهاي زيادي بودند كه اگر من با آنها كار نميكردم در زبالهدان تاريخ ميرفتند من رييس دولت اصلاحات و آيتالله هاشمي ر ا جزو سران فتنه نميدانم تاریخ انتشار شنبه ۶ تير ۱۳باهنر: كارگردان اصولگرايانم نه هنرپيشه آنها |اخبار ایران و جهان
باهنر كارگردان اصولگرايانم نه هنرپيشه آنها من ديگران را بر سر دوراهي ميبرم اما خودم بر سر دوراهي نميرسم آدمهاي زيادي بودند كه اگر من با آنها كار نميكردم در زبالهدان تاريخ ميرفتند من رييس دولت اصلاحات و آيتالله هاشمي ر ا جزو سران فتنه نميدانم کد خبر ۵۱۲۱۹۲ تاریخ انتشارلیلی رشیدی: دوست داشتم با لیلا حاتمی کار کنم/ نمیدانم کارگردان میمانم یا نه
لیلی رشیدی دوست داشتم با لیلا حاتمی کار کنم نمیدانم کارگردان میمانم یا نه فرهنگ > تئاتر - ایسنا نوشت لیلی رشیدی که از امروز 25 خرداد ماه پیشفروش بلیت نمایشاش آغاز میشود گفت هنوز نمیدانم که فعالیت کارگردانی را ادامه میدهم یا نه اینحاجی دلیگانی: استانی شدن انتخابات مجلس هزینهها را ۳۰ برابر میکند/ باهنر: از کلیات طرح عبور کردهایم
حاجی دلیگانی استانی شدن انتخابات مجلس هزینهها را ۳۰ برابر میکند باهنر از کلیات طرح عبور کردهایم نماینده مردم شاهین شهر در مجلس در اخطار اصل ۷۵ قانون اساسی درباره طرح استانی شدن انتخابات گفت این طرح بار مالی داشته و هزینههای انتخابات را ۳۰ برابر میکند به گزارش نامه نیوزدر اخطار قانون اساسی در صحن علنی مجلس مطرح شد حاجی دلیگانی: استانی شدن انتخابات مجلس هزینهها را ۳۰ برابر میک
در اخطار قانون اساسی در صحن علنی مجلس مطرح شدحاجی دلیگانی استانی شدن انتخابات مجلس هزینهها را ۳۰ برابر میکند باهنر از کلیات طرح عبور کردهایمنماینده مردم شاهین شهر در مجلس در اخطار اصل ۷۵ قانون اساسی درباره طرح استانی شدن انتخابات گفت این طرح بار مالی داشته و هزینههای انتخدر جریان تذکر آیین نامهای: علیمردانی: برگزاری جلسه غیرعلنی پیش از استیضاح عرف مجلس نیست/ باهنر:جلسه به درخواس
در جریان تذکر آیین نامهای علیمردانی برگزاری جلسه غیرعلنی پیش از استیضاح عرف مجلس نیست باهنر جلسه به درخواست ۱۷۰ نماینده برگزار شدنماینده مردم زنجان در مجلس برگزاری جلسه غیرعلنی صبح امروز با حضور فانی را خلاف عرف مجلس خواند و گفت ما استیضاح کنندگان وزیر آموزش و پرورش نه تنها ا9 انرژی که بقای بشر به آنها وابسته است
تراز انرژی خورشیدی به تبدیل نور خورشید به الکتریسیته به صورت مستقیم و با استفاده از سامانه فتوولتاییک و یا غیرمستقیم با استفاده از توان خورشیدی متمرکز گفته میشود سامانههای توان خورشیدی متمرکز از عدسی و آینه و سامانههای ردیاب برای متمرکز کردن نور خورشید استفاده میکنندمسئولان وزارت برای اجاره استقلال ما را سر کار گذاشتند / آنها هدف دیگری دارند
رمضانی مسئولان وزارت برای اجاره استقلال ما را سر کار گذاشتند آنها هدف دیگری دارند داماد مرحوم ناصر حجازی گفت مسئولان وزارت ورزش می گویند همه چیز شفاف است ولی به نظر من اینطور نیست به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز سعید رمضانی درباره اینکه قرار بود امروز با مسئولان وزارت ورزشباهنر با اعلام وصول طرح استیضاح فانی: جلسه استیضاح وزیر آموزش و پرورش سوم تیرماه برگزار میشود
باهنر با اعلام وصول طرح استیضاح فانی جلسه استیضاح وزیر آموزش و پرورش سوم تیرماه برگزار میشودنایب رئیس دوم مجلس با اعلتم وصول طرح استیضاح علیاصغر فانی گفت جلسه استیضاح وزیر آموزش و پرورش چهارشنبه هفته سوم تیرماه برگزار میشود جلسه استیضاح وزیر آموزش و پرورش چهارشنبه هفته آیندهباهنر:جلسه غیرعلنی امروز مجلس ربطی به استیضاح نداشت/ نمی توانیم خلاف آئین نامه عمل کنیم
باهنر جلسه غیرعلنی امروز مجلس ربطی به استیضاح نداشت نمی توانیم خلاف آئین نامه عمل کنیم سیاست > مجلس - نایب رییس دوم مجلس شورای اسلامی گفت جلسه غیرعلنی امروز مجلس که با حضور وزیر اموزش و پروش و معاون رئیس جمهور برگزار شد ربطی به موضوع استیضاح نداشت به گزارش خبرآنلباهنر: جلسه استیضاح فانی چهارشنبه هفته آینده برگزار میشود
باهنر جلسه استیضاح فانی چهارشنبه هفته آینده برگزار میشود نایب رئیس دوم مجلس ضمن اعلام وصول طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که جلسه استیضاح چهارشنبه هفته آینده برگزار میشود آفتاب محمدرضا باهنر نایبرئیس دوم مجلس شورای اسلامی که ریاست صحن علنی مجلس را برعهده داشت پیشآیت الله هاشمی: تحریمها پدر مردم را در آورده است/ اکثر مردمی که مزدبگیر هستند تحریمها استخوانهای آنها را خر
آیت الله هاشمی تحریمها پدر مردم را در آورده است اکثر مردمی که مزدبگیر هستند تحریمها استخوانهای آنها را خرد کرده عدهای حرفهای عجیب و غریب میزنند که ما میخواهیم خودمان به دانش دست پیدا کنیم و این در حالی است که تحریمها پدر مردم را در آورده است اکثر مردمی که مزدبگیر هستندفیلم «فردا» توسط دو کارگردان فیلم به 175 غواص شهید تقدیم شد
در آیین افتتاح نمایش فیلم اتفاق افتاد فیلم فردا توسط دو کارگردان فیلم به 175 غواص شهید تقدیم شد خبرگزاری پانا آیین دیدار با عوامل فیلم فردا عصر روز گذشته 25 خرداد ماه با حضور مهدی پاکدل و ایمان افشاریان کارگردانان فیلم احسان دلاویز تهیه کننده وتعداد زیادی از هنرمندان و اهازمان جلسه استیضاح فانی از زبان باهنر
زمان جلسه استیضاح فانی از زبان باهنر نایب رئیس دوم مجلس ضمن اعلام وصول طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که جلسه استیضاح چهارشنبه هفته آینده برگزار میشود تسنیم محمدرضا باهنر نایبرئیس دوم مجلس شورای اسلامی که ریاست صحن علنی مجلس را برعهده داشت پیش از پایان جلسه علنی صبحبا اعلام باهنر مذاکرات علنی امروز مجلس پس از اعلام وصول استیضاح «فانی» پایان یافت
با اعلام باهنرمذاکرات علنی امروز مجلس پس از اعلام وصول استیضاح فانی پایان یافتنشست علنی صبح امروز نمایندگان مجلس دقایقی قبل با اعلام باهنر در حالی به پایان رسید که طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش اعلام وصول شد به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس نشست علنی صبح امروز سهشسینمای کارگردانان زن در «دنیای تصویر» بررسی شد
سینمای کارگردانان زن در دنیای تصویر بررسی شد شناسهٔ خبر 2780352 - سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲ ۴۶ هنر > سینمای ایران سینمای کارگردانان زن ایرانی با حضور مرضیه برومند تهمینه میلانی مونا زندی و شیوا مقانلو در شماره جدید مجله دنیای تصویر بررسی شد به گزارش خبرنگار مهر ۲۵۱ شآنها پیامی آوردهاند...
آنها پیامی آوردهاند وبلاگ > اسلامی محمد مهدی - آن روز که نفر اول ایران برای انتصاب نخست وزیر مورد نظر آمریکا ناگزیر به ناتمام گذاردن اسکی خود شد و حسنعلی منصور را منصوب کرد تا کاپیتولاسیون آمریکایی یا به تعبیر امام قانون بردگی ما را به سرانجام برساند شما چهار-
گوناگون
پربازدیدترینها