محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827542223
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (51)
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (51)
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما
مگی (الیزابت تیلور): نمیتونم کسی جز تو رو ببینم. حتی با چشمای بسته هم می‌بینمت. چرا نمیتونی زشت باشی، بریک؟! چرا نمیتونی چاق و زشت باشی تا دیگه نتونم تحملت کنم!
Cat on a Hot Tin Roof| گربه روی شیروانی داغ 1958| ریچارد بروکس
بنجامین : به نظرم اونایی که خودکشی میکنن آدمای ضعیفی نیستن، فقط از بین دوتا جهنم ،جهنم اونوریو انتخاب کردن!!
Donnie Brasco | 1997| Mike Newell
دقیقا برادرتون چه مشکلی داره؟
تو دنیای خودش سیر میکنه،
متاسفم ولی این چه اشکالی داره؟
مرد بارانی | 1988 | Barry Levinson
مرد فیل نما : مردم از چیزی که درکش نمی کنند، وحشت دارند!
The Elephant Man |1980 | David Lynch
یه بار یه نفر بهم گفت :هیچ وابستگی ای نداشته باش،
هیچ چیزی توی زندگیت نداشته باش که اگه یه روز توی مخصمه افتادی، نتونی اون رو ظرف 30 ثانیه رهاش کنی و بری...
مخمصه | 1195| Michael Mann
- قرص هاتو خوردی؟
- نه، واسه چی؟
- اومدیمو من یه وقت رفتم، تو باید یادت بره؟
- تو نباشی من واسه چی باید قرص بخورم؟
آقا یوسف | علی رفیعی
بیشتر مردم فکر میکنن یکی که به جرمی متهم میشه اون رو یه راست میبرن واسه محاکمه،
ولی اینجوری نیست.
نه به این سرعت.
چرخ های عدالت به کندی میچرخن..
مردی که آنجا نبود | 2001| Joel Coen
آیا عشق منهای خاطره حیات و معنایی دارد یا نه؟
حتی اگر تمام خاطرات و تکیه به آنها را هم از بین ببریم، آیا آدم های درگیر یک رابطۀ عاشقانه دوباره عاشق هم نمی شوند؟
حتی بی آن که گذشته یادشان بیاید، دوباره شروع نمی کنند؟
Eternal Sunshine of the Spotless Mind| درخشش ابدی یک ذهن بی آلایش 2004| میشل گوندری
رد (مرگان فریمن): خطاب به اندی (تیم رابینز): این دیوارا( زندان) یه جورایی مسخره ان.
اول از اونا بدت میاد.بعدا بهشون عادت میکنی.
بعد یه مدتی هم جوری میشه که به اونا وابسته میشی.این قانونشه...
اونا برای زندگی میارن اینجا و این دقیقا همون چیزیه که ازت میگیرن..
The Shawshank Redemption | 1994 | Frank Darabont
تف به این شانس...
چرا هرکاری که ما توش خبره ایم غیر قانونیه؟
Butch Cassidy and the Sundance Kid |1969 | George Roy Hill
مخمل: با توام،تو... اسمت چی بود؟
نوک سیاه: امسِ این نوک طلا.
نوک طلا: اسم اینم نوک سیاه.
مخمل:خوب گوشاتونو وا کنین ببینین چی می‌گم. من چون شما رو خیلی دوست دارم اینو بهتون می‌گما! مواظب خودتون باشید! اصلا بهتره برین تو لونه‌تون و بیرون نیاین!
نوک طلا: چرا؟
مخمل: آخه چیزه، مادربزرگ رفته بیرون، این دور و ورا کسی هست که هرکی اونو ببینه ها! ... از ترس زهره ترک میشه!
نوک سیاه و نوک طلا: کی؟!
مخمل: اسمش چیزه... یه سر و دوگوش!
نوک سیاه و نوک طلا: یه سرو دو گوش؟!
مخمل: فقط هم با جوجه ها کار داره!
خونه مادربزرگه| مرضیه برومند
شرارت ماسک های زیادی میپوشه اما هیچ کدوم به خطرناکی نقاب تقوا نیست...
Sleepy Hollow | 1999 | Tim Burton
میشل( ژان پل بلموندو): من عاشقتم.
پاتریشیا (جین سیبرگ): ولی من نمیدونم عاشقت هستم یا نه!
میشل: کِی میفهمی عاشقمی یا نه؟
پاتریشیا: به زودی.
میشل: بزودی یعنی کِی؟ یه ماه؟ یه سال؟
پاتریشیا: بزودی یعنی بزودی.
میشل: زنا عادتشونه کاری رو که میتونن تو 8 ثانیه انجام بِدن،تو 8 روز انجام میدن.هیچ فرقی بین 8 ثانیه و 8 روز قائل نیستن. راستی 8 قرن فرصت خوبی واسه فکر کردنته؟!
پاتریشیا: نه، همون 8 روز خوبه..
ازنفس افتاده | 1960 | Hans Lucas
می می: یه خبر خوب دارم
یه خبر بد!
تو تا آخر عمر فلج شدی
اسکار: میدونم!
حالا خبر خوب رو بگو!
می می: این خبر خوب بود! خبر بد اینه که قراره من تا آخرعمر ازت پرستاری کنم...
Bitter Moon | 1992 | Roman Polanski
- شاید اون هیچ وقت برا من واقعی نبود...
اما رنجی که از هم بردیم واقعی بود...!
و به همون اندازه، عشقی که به هم داشتیم...
پرسه در مه | بهرام توکلی
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]
-
سرگرمی
پربازدیدترینها