تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته می‌شود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1819877489
حامد شهبازی ارکان اسلام هراسی و ریشه‌های نژادپرستی ضد اسلامی در کشورهای غربی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حامد شهبازی
ارکان اسلام هراسی و ریشه‌های نژادپرستی ضد اسلامی در کشورهای غربی
با وجود شواهد و مدارک مستدلی که در کشورهای غربی در قبال اسلام هراسی و اسلام ستیزی وجود دارد دولتهای غربی همچنان به نادیده گرفتن حقوق مسلمانان ادامه داده و هرگونه انتقادی نسبت به رفتارهای نژادپرستانه حاکمان غربی تحت عنوان "افراط گرایی" و "بنیادگرایی" به شدیدترین شکل ممکن در نطفه خفه می شود و دولتهای غربی با سیاستها و طرحهای خود تلاش می کنند که افکار عموم خود را از مسلمانان رویگردان نمایند و آنها را غیراجتماعی و افراطی به تصویر کشند.
گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس - حامد شهبازی: شرایط مسلمانان و نحوه برخورد دولتهای غربی با مسلمانان بشدت رو به وخامت گذاشته است و افزایش جنایات علیه مسلمانان به دلیل اسلام هراسی و اسلام ستیزی تنها بخشی از پیامدهای مشهود سیاستهای ضداسلامی در غرب است. کودکان مسلمان در مدارس انگلیس به عنوان یکی از مدعیان حفظ ارزشهای انسانی و برابری ادیان، با شدیدترین بی‌احترامی‌ها و توهین‌ها مواجه و زنان مسلمان قربانی بیش از نیمی از حملات ناشی از اسلام هراسی هستند. گرچه جنایات خونبار علیه مسلمانان به طور قابل درکی موضوع اصلی برای مسلمانان و جنبشهای ضد نژادپرستی محسوب می شود اما این برداشت اشتباه است که اسلام هراسی را صرفا مسئله‌ای ناشی از نژادپرستی اقلیتی کوچک در خیابانها یا کسانی دانست که در پس سیاستها و راهبردها علیه مسلمانان خود را پنهان کرده اند. در واقع ریشه اسلام هراسی در جوامع غربی و ساختارهای دولتی عمیق است و این امر بیشترین نگرانی ها را به خود معطوف کرده است. در عین حال در حالی که شمار حملات ناشی از اسلام هراسی بیانگر این موضوع است که نژادپرستی ضداسلامی صرفا ناشی از تعصبات و تنگ‌نظری‌هاست که ممکن است پیامدهای اجتماعی به همراه داشته باشد، اما نژادپرستی را باید ورای مسائل مربوط به ایده‌های نژادپرستانه تلقی کرد. البته تعصبات نژادپرستانه بخش مهمی در اسلام هراسی محسوب می شود اما برای اینکه این ایده‌ها کاربردی شوند باید به طور عملی توسعه یافته و به طور فعالی تولید و گسترش یافته و در قالب سیاستها و روشها نهادینه شود. نژادپرستی ضداسلامی دارای چند رکن است که نخستین و مهمترین رکن نهادهای حکومتی هستند که مشهورترین این نهادها دستگاه "مبارزه با ترورسم" است؛ هسته اصلی نهادها و سیاستهایی که "افراط گرایان" و کسانی را هدف قرار می دهد که به آنها "بنیادگرا" گفته می شود. ابهامات موجود و روشی که این تعاریف و دسته‌بندی‌ها بر اساس آن صورت می گیرد و در گفتمان رسمی عملیاتی می شود به همراه روشهای معمول که از سوی نیروی پلیس و سرویسهای اطلاعاتی به کار گرفته می شود به این معنی است که بسیاری از شهروندان از جمله غیرمسلمانان به عنوان اهداف مشروعی هستند که باید همواره به آنها مظنون بود، آنها را تحت نظر داشت و درباره آنها جمع آوری اطلاعات کرد. به عبارتی، کل‌گویی درباره واژگان "افراط‌گرا" و "بنیادگرا" دست دولت را باز می دارد که در قبال هرکسی که وی را در مخالفت با سیاستها واقدامات خود و آنچه که "منافع ملی" نامیده می شود، می بیند وارد عمل شود. برخی از دانشگاهیان در غرب دولت را مترقی یا دستکم بی طرف تلقی می کنند که از توانایی کمک به چالش کشیدن نژادپرستی ضداسلامی از طریق ایجاد فضایی برای آشنایی جوامع خود با فرهنگ اسلامی و تعاملات مدنی برخوردار است با این حال بررسی رفتار دولتهای غربی نشان می دهد که به هیچ وجه در قبال مسلمان جانب بی طرفی را رعایت نکرده و آنها نیز در مقابل مسلمانان با تبعیض رفتار می کنند و در واقع روشهای به کار گرفته شده در قبال مبارزه با تروریسم به دلیل به کارگیری گزینشی قوانین، بازداشتهای خارج از قاعده و قانون و نظارتها و شنودها، نه تنها مسلمانان بلکه دیگر شهروندان کشورهای غربی را تحت الشعاع قرار داده است و دیدگاه ضدتروریستی با خروج از مکانهای سنتی خود در ادارات پلیس و سرویسهای اطلاعاتی، به دیگر بخشهای دولت شیوع یافته و از مدارس و دانشگاه‌ها تا کتابخانه‌ها و مراکز علمی را نیز دربرگرفته است. جبهه نسبتأ جدید در مبارزه به منظور طرد کردن مسلمانان از اجتماع، سازمانهای مردم نهاد هستند به گونه ای که " کمیسیون خیریه‌ها" در انگلیس که لرد نومحافظه‌کار "شاوکراس" ریاست آن را بر عهده دارد، باعث افزایش قابل توجه شمار تحقیقات از خیریه‌های مسلمانان شده است. مرکز مطالعات "کلی استون"( Claystone) در گزارشی اعلام کرد که کمیسیون خیریه‌ها 55 خیریه انگلیسی را تحت عنوان جدید "افراط گرایی و بنیادگرایی"، دسته بندی کرده بدون آنکه این سازمانها از این اقدام اطلاعی داشته باشند و در این میان خیریه‌های مسلمانان بشدت تحت تاثیر این اقدام گرفته اند. چهار رکن دیگر اسلام هراسی، جنبشهای اجتماعی و سیاسی هستند که باعث تقویت دولت و انحراف آن به سوی اتخاذ مواضع راستگرایانه و تندتر می شود و جامعه شناسانی چون "لورنس کاکس" و "گانوالد نیلسن" آنها را جنبشهای اجتماعی "از بالا" می نامند که منظورشان "سازمانی متشکل از گروه‌های مسلط" است. نخستین گروه شناخته شده، راست افراطی است که نمایندگان سنتی آن احزاب نوفاشیست هستند که مواضع ضد اسلامی اتخاذ می کنند با این حال طی سالهای اخیر شماری از احزاب جدید نظیر "دموکراتها سوئدی"، "حزب مردم دانمارک" و حزب " "UKIPدر انگلیس، جنبشهای خیابانی نظیر "لیگ دفاع انگلیس"، PEGIDA در آلمان( و انگلیس، اتریش، دانمارک، نروژ و سوئد) و "جنبش ضد جهادی" که تقریبا در تمامی کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا در حال عملیات است، به این احزاب نوفاشیست پیوسته اند. راست افراطی از مرز و چارچوب مشخصی برخوردار نیست و دارای همپوشانی با دیگر جنبشهای اجتماعی از بالاست که خود نیز دارای تاثیر متقابل هستند. آنها شامل جنبش نومحافظه کار که در اتحادیه اروپا و آمریکا به عنوان کشور پایه گذار آن بشدت فعال است؛ جنبش صهیونیستی و شماری از جنبشهای چپ/لیبرال نظیر جنبش طرفدار جنگ یا چپ "شایسته" هستند. هر سه این جنبشها، جبنشهای انتقالی از بالا هستند که با گروه‌های بشدت افراطی و در عین حال با جریان اصلی جنبش محافظه کار و در واقع اندیشکده های نولیبرال و راستگرا مرتبط هستند. این جنبشهای اجتماعی گرچه در برخی امور با یکدیگر اختلاف نظر دارند اما با همکاری یکدیگر و ترکیب با دولت، اقدام به تولید، بازتولید و اجرایی شدن نژادپرستی ضداسلامی طی روندی می کنند که چارچوبهای سیاستگذاری و سازوکارهای عملی تدوین کرده که اطمینان حاصل شود تمامی شهروندان مسلمان در جایگاه نازلی به نسبت دیگر شهروندان قرار دارند. با نگاهی به موسسان و گردانندگان اندیشکده "انجمن هنری جکسون" که شماری از نومحافظه کارانی چون ویلیام کریستول و ریچارد پرل را گرد هم آورده به حامیان مالی مهمی چون استنلی کالمز از محافظه‌کاران سرشناس و خزانه دار پیشین حزب محافظه کار انگلیس و رییس مادام العمر شرکت تجاری "دی‌اس‌جی اینترنشنال" برمی خوریم. کالمز از اعضای برجسته انجمن "دوستان محافظه کار اسراییل" است و از انجمن هنری جکسون از طریق "بنیاد محافظه‌کاران سنتی" خود و "بنیاد استنلی کالمز" حمایت کرده و ارتباطاتش با جریان اصلی محافظه کاری از حمایت مالی وی از مرکز "امور اقتصادی" و "مرکز عدالت اجتماعی" کاملا مشخص است. به نظر می رسد که کالمز دیدگاه "رادیکالی" در قبال مسلمانان و اسلام دارد. به نوشته "تونی لرمن" ، کالمز در 17 نوامبر 2006 در جلسه ای اعلام کرد که "اکثر مسلمانان خواهان آمیختگی با ما نیستند...در نهایت در پشت بنیادگرایان به صف خواهند شد." جنبشهای اجتماعی از بالا از جمله راست افراطی و عناصر نومحافظه کار و جنبشهای صهیونیستی نقش فعال و برجسته‌ای در تقویت نژادپرستی ضداسلامی ایفا می کنند و این جنبشها در ارائه اطلاعات به دولتهای غربی و منحرف کردن حکومت و سیاست و درگیر کردن آنها به پایبندی به سیاستهای اسلام هراسانه را برعهده دارند نظیر آنچه که در انگلیس با بازنگری "برنامه پیشگیری" در سال 2010 صورت گرفت و طی آن بستر شکل گیری مرکز نومحافظه کار "انسجام اجتماعی" و "قانون مبارزه با تروریسم و امنیت 2015" فراهم شد. اما بسیاری از اندیشنمندان و فعالان اجتماعی و سیاسی مستقل بر این باورند که این خود دولت و مکانیزم نظارت و شنود و تبعیضاتی که علیه مسلمانان صورت می دهد در خط مقدم به حاشیه رانده و طرد شدن مسلمانان از جامعه است که این امر پیامدهای بشدت جدی کوتاه مدت، میان مدت و طولانی مدت برای روشهای دمکراتیک به دنبال خواهد داشت. هدف این تلاشها نیز کاملا روشن است: هرگونه نارضایتی چه از سوی مسلمانان باشد یا جنبشهای اجتماعی یا اتحادیه های تجاری را باید خلاف واقع و جنایتکارانه و در تضاد با منافع ملی نشان داد تا طی آن حاکمان و دولتمردان غربی از فشارها از پایین و از طبقات پایین جامعه مصون بمانند. با وجود شواهد و مدارک مستدلی که در کشورهای غربی در قبال اسلام هراسی و اسلام ستیزی وجود دارد دولتهای غربی همچنان به نادیده گرفتن حقوق مسلمانان ادامه داده و هرگونه انتقادی نسبت به رفتارهای نژادپرستانه حاکمان غربی تحت عنوان "افراط گرایی" و "بنیادگرایی" به شدیدترین شکل ممکن در نطفه خفه می شود و دولتهای غربی با سیاستها و طرحهای خود تلاش می کنند که افکار عموم خود را از مسلمانان رویگردان نمایند و آنها را غیراجتماعی و افراطی به تصویر کشند. انتهای پیام/.
94/04/03 - 12:59
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]
-
گوناگون
پربازدیدترینها