پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850109609
چادری که من فقط روی شونه هام انداخته بودم
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
داستانی درمورد وضعیت یک بانو قبل از چادر و بعد از چادر
چادری که من فقط روی شونه هام انداخته بودم
چند روز پیش می خواستم برم خرید یکی از همکلاسی هایم از من خواست که همراهم بیاد و من هم قبول کردم.
به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، وبلاگ چرا حجاب نوشت: چند روز پیش می خواستم برم خرید یکی از همکلاسی هایم از من خواست که همراهم بیاد و من هم قبول کردم. این همکلاسی عزیز من از لحاظ پوشش و حجاب و حتی نوع رفتار، کاملاً با من متفاوت هست. البته این موضوع باعث نمی شود که من درباره اش فکر بدی کنم یا خدایی ناکرده نسبت بهش سوء ظنی داشته باشم.
حالا تصور کنید من چادری و محجبه و دوستم با پوششی نامناسب. با هم بیرون رفتیم. چشمتون روز بد نبینه، هر قدمی که بر می داشتیم یه متلک آبدار نثار ما می شد از بچه کوچیک گرفته تا آدم های مسن و من شدیدا آشفته و ناراحت شده بودم.
خلاصه گذشت و روز بعدش دوباره قرار شد که من بیرون برم. از قضا این همکلاسی بزرگوار دوباره از من خواهش کرد که باهام بیاد بیرون و منم قبول کردم اما این بار ازش خواهش کردم که یه بارم شده چادر بپوشه و بیاد، ایشون هم بدون هیچ مقاومتی پذیرفت.
این دختر همون دختر دیروزی با همون آرایش نامناسب بود و تنها تغییری که کرده بود چادر سیاهی بود که روی شونه هاش انداخته بود. شاید باورتون نشه اما از متلک و حرفهای نیش و کنایه دار هیچ خبری نبود و ما با آرامش همه کارهامون رو انجام دادیم و برگشتیم.
شب با همکلاسیم صحبت کردم و ازش خواستم که اتفاقات دیروز و امروز رو با هم مقایسه کنه.
وقتی که خوب فکر کرد برگشت به من گفت: یعنی رفتار امروز بقیه بخاطر چادری بود که من فقط روی شونه هام انداخته بودم…؟! 115
۳۱/۰۳/۱۳۹۴ - ۱۲:۵۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-