واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آخرین جملهای که شکارچی اوزا برای همسرش نوشت
وقتی فهمید ھواپیماھای عراقی برای حمله به ایران حرکت کردهاند، از خانواده و میهمانها که آخرین نگاهها را به وی دوخته بودند، خداحافظی کرد و در یک جمله برای همسرش نوشت: ...
نویسنده : سهيل جاني پور
نامش حسین و نام پدرش میرزابابا بود و در 12 مهرماه 1328 در روستای بصلکوه رامسر از خانوادهای خوشنام و معتبر دیده به عالم هستی گشود. حسین آنچنان با عطر خاک میهنش عجین بود که آن را با هیچ چیز دنیا عوض نمیکرد، غرور ملی در او موج میزد و خانوادهاش گاهی او را به جد مادریاش که همرزم میرزاکوچکخان بود، شبیه میدانستند. پرشور، باادب و خوشرو بود، ولی هنگامی که دشمنان قسمخورده به خاک پاک میهنش حمله کردند، بیطاقت شده بود، همه دوستان و آشنایان میدانستند که حسین سرش را برای هدفش میدهد، چه رسد این هدف خاک و از همه مهمتر اسلام و قرآن باشد که همیشه به آن مینازید. بیشتر خلعتبریها در رامسر و تنکابن و مناطق اطراف، از خانوادههای پرآوازه و مرفه هستند، اما او از این رفاه مالی برای کمک و یاری رساندن به نیازمندان در همه حال استفاده میکرد، چه در زمان سربازی که جوانی بیش نبود و چه در زمانی که بهعنوان خلبان نیروی هوایی به نظام جمهوری اسلامی ایران خدمت میکرد، هر وقت از شمال به تهران برمیگشت، دستانش همیشه پر بود از هدایا و این یکی از هزاران ویژگی حسین خلعتبری بود. این خلبان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال 1351 وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و برای سپری کردن یک دوره دوساله f4 به کشور آمریکا رفت، در 31 شهریور سال 1359 که صدام برای نشان دادن همدستی با ابرقدرتها به ایران حمله و تجاوز کرد، از 140 جنگنده ایرانی که در ساعات اولیه تجاوز وارد عمل شدند، حسین فرمانده هشت فروند از این جنگندهها بود که با حملههای هدفشکنشان، در ساعات اولیه جنگ به کشور متجاوز فهماندند که چه اشتباهی کرده است و خود را در چه گردابی غرق و مدفون میکند. در طول جنگ تحمیلی برای سرکوب کردن متجاوزان عراقی بیش از 70 پرواز به داخل خاک عراق انجام داد و جزو خلبانانی بود که توانستند تنھا در یک مأموریت 80 درصد نیروی دریایی عراق را منھدم کنند و بهدلیل مهارت و دلاوریهایی که در دوران خدمتش در نیروی هوایی انجام داد، لقبهایی مانند قهرمان جنگهای دریایی، شکارچی اوزا و قهرمان پروازهای پدافندی را از آن خود ساخت، هرچه از این بزرگمرد مازندرانی بگوییم، بازهم گویا کم گفتهایم و بیان خصلتها و نیکاندیشی و نیکوکاریهای این شهید دیار علویان در یک یا چندین سطر نمیگنجد، بلکه باید کتابها نوشته و فیلمها ساخته شود. روز اول فروردین 1364، حسین در خانه میهمان داشت تا اطلاع یافت که ھواپیماھای عراقی برای حمله به ایران حرکت کردهاند، از خانواده و میهمانها که آخرین نگاهها را به وی دوخته بودند، خداحافظی کرد و در یک جمله برای همسرش نوشت: «دوستت دارم برای همیشه» و رفت، حسین داوطلبانه ھواپیمای شکاری خود را به پرواز درآورده و در یک جنگ نابرابر یک فروند ھواپیمای دشمن را سرنگون و به دومی ضربه کاری وارد کرد و در حالی که در تعقیب ھواپیمای بعدی بود، مورد اصابت موشک قرار گرفته و به شهادت رسید و مانند مولایش حسین (ع) پیکر بیسرش در زادگاهش به خاک سپرده شد. دو هفته پس از شهادتش، در محل درگیری هواپیمای شهید با هواپیمای دشمن، کلاهش پیدا شد که سرش سالم درون کلاه بود و بهدلیل ارادت مردم کردستان به این شهید، اجازه ندادند که سرش را به زادگاهش برگردانند و سرش در سنقر کردستان به خاک سپرده شد. خواهر امیر سرلشکر خلبان شهید حسین خلعتبری گفت: ایران اسلامی پهلوانان رشیدی همچون حسین خلعتبری زیاد دارد و وظیفه امروز ما این است که از دستاوردهای این شهیدان بهدرستی محافظت کنیم. منظر خلعتبری افزود: این شهیدان متعلق به یک شهر یا استان نیستند و نهتنها متعلق به تمام ایران، بلکه به تمام دنیا تعلق دارند. وی خاطرنشان کرد: برادرم اولین روز از عید نوروز که همه در کنار خانواده هستند، بلافاصله پس از شنیدن خبر تهاجم هواپیماهای دشمن، از خانواده وداع کرد و در حالی که دختر کوچکش برایش گریه میکرد، دو فرزندش را بوسید و برای تمام فرزندان ایران، جان خود را فدا کرد. این خواهر شهید در ادامه اظهار کرد: برادرم آنقدر مهربان و رئوف بود که وقتی برای بمباران موضعی در عراق مأموریت مییافت، ابتدا بررسی میکرد که زنان و کودکان در موضع مورد نظر نباشند و بارها پیش آمد که چند دور اضافه زد تا مکان مورد نظر از زنان و کودکان خالی شود و سپس محل را بمباران میکرد. جمله معروفی از خلبان شهید حسین خلعتبری در وصیتنامهاش بر سر زبانها میچرخد: «گر ذرهای از خاک کشورم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در وطنم میشویم و نمیگذارم که حتی ذرهای از خاک پاک وطنم را با خود ببرند.» از خلبان شهید حسین خلعتبری دو فرزند به نامهای آیدا و آرش به یادگار مانده است که مانند تمام فرزندان شهید، راه پررهرو پدر خود را در پیش گرفتهاند.
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]