واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
دوقلوهای خلافکار جرمش کیفقاپی است. 30 سال دارد و همراه برادر دوقلویش دستگیر شده است. خودش میگوید برادرش بیگناه دستگیر شده و برای گرفتن رضایت شاکیان پرونده در دوران مرخصی از زندان دست به سرقت میزده است. در ادامه گفتوگوی تپش با جلیل و خلیل دوقلوهای کیفقاپ را میخوانید.
خودت را معرفی کن؟ خلیل 30 ساله و اهل یکی از استان های شمال غرب کشور که چند سالی است برای کار به تهران آمدم. اما به خاطر پیدا نکردن کار خوب به سمت کیف قاپی و سرقت طلا رفتم. سابقه کیفری داری؟ سه بار دستگیر شده و بعد از این که کیفرش را کشیدم آزاد شدم. اما باز وقتی شغلی پیدا نکردم به سمت سرقت رفتم. با برادرت سرقت می کردی؟ نه او تازه از زندان آزاده شده بود و یک هفته از عقدش نمی گذشت که او را در خانه ام با من دستگیر کردند. شیوه سرقت هایت چگونه بود؟ با موتورسیکلت در غرب تهران پرسه می زدم و اگر زنی تنها را می دیدم در یک لحظه به او نزدیک می شدم و کیفش را سرقت کرده و بلا فاصله فرار می کردم. آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟ دو ماه قبل، نزدیک یک سال زندان بودم که با وثیقه مرخصی گرفتم. بعد هم به زندان بازنگشتم وکیف قاپی را دوباره شروع کردم. نمی ترسیدی سند توقیف شود؟ مجبور بودم بیایم با سرقت پول به دست بیاورم و با آن رضایت شاکیان را بگیرم. در این مدت چند فقره سرقت داشتی؟ فکر می کنم بیشتر از 50 بار بود. از هر سرقت میانگین 100 تا 200 هزار تومان به دست می آوردم. توانستی با این پول ها رضایت شاکیانت را بگیری؟ نه. به همین خاطر مجبور شدم گردنبندقاپی هم انجام دهم. چند گردنبند را از زنان و مردان در مرکز شهر قاپیده و آنها را فروختم. هر گردنبند را چقدر می فروختی؟ گردنبندها را به یک مالخر در غرب تهران می فروختم . بین 300 هزار تا 5/1 میلیون تومان پول می گرفتم. معتادی؟ چند ماهی مواد می کشیدم که بعد آن را ترک کردم. راستش را بخواهید ابتدا برای خرج مواد دست به کیف قاپی می زدم. در سرقت ها از زور استفاده می کردی؟ اگر کسی مقاومت می کرد با چاقو او را تهدید می کردم. به خاطر این که شناسایی نشوم مجبور بودم از ماسک استفاده کنم. کسی را مجروح کردی؟ نه فقط برای ترساندن چاقو داشتم وگرنه دل استفاده از آن را ندارم. در پرونده ات آمده یک کیلو طلا سرقت کرده ای از نقشه سرقت بگو؟ یک ماه قبل راننده یک تاکسی به من مراجعه کرد و مدعی شد عکس های همسرش در کیف یک زن غریبه است و اگر بتوانم کیف را سرقت کنم یک میلیون به من می دهد. من هم قبول کردم و کیف آن زن را در منطقه فلاح دزدیدم. بعد متوجه شدم مالباخته همسر راننده تاکسی است و او به علت اختلافات مالی تصمیم به سرقت از همسرش گرفته و مرا اجیر کرده است. یک کیلو طلا را برای یک میلیون تومان سرقت کردی؟ نمی دانستم طلا در کیف است و گرنه بیشتر می گرفتم باور کنید نمی دانستم آن مرد می خواهد از همسرش انتقام بگیرد. من خودم در این پرونده قربانی شدم. بعد از دستگیری تازه متوجه شدم کیف پر از طلا بوده است. جلیل سابقه داری؟ دو سال قبل وقتی یک توریست زن ایتالیایی به شهرمان آمده بود وسوسه شده و او را مورد آزار و اذیت قرار دادم و بعد هم شناسایی و دستگیر شدم. در زندان هم توبه کردم و بعد از آزادی برای این که به سمت خلاف نروم ازدواج کردم. پس چرا دستگیر شدی؟ به جرم هم خانه بودن با برادر سارقم. چون خودم هم سابقه دارم مرا برای تحقیقات به اینجا آوردند. البته مطمئنم بزودی آزاد می شوم چون بی گناهم. یک بار که جرم انجام دهی در جامعه پیشانی سفید می شوی. هیچ جا که کار نمی دهند در هر پرونده هم مظنونی. الان بیکاری؟ هنوز کاری پیدا نکردم. گفتم که سابقه دار باشی کار پیدا نمی کنی. پس چرا ازدواج کردی؟ همین ازدواج انگیزه من برای زندگی پاک است. تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
 
چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 23:09
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 668]